فردایکرمان ـ گروه فرهنگوهنر: استاد حسن ناهید، نوازندهی سرشناس نی و اهل کرمان است.
او از سال ۳۹ تاکنون به فعالیت در حوزهی موسیقی مشغول بوده اما چند سالی است بهدلیل ایمپلنت دندان نمیتواند ساز بنوازد.
در جریان سیوششمین دوره از جشنواره موسیقی فجر که از امروز سهشنبه آغاز شده، از او بهعنوان یکی از هنرمندان برجستهی موسیقی ایران تجلیل میشود.
او که در کارنامهی هنریاش، حضور در ارکسترهای متعدد را تجربه کرده است، میگوید که خوبان ارکسترها همه فوت کردهاند: مانند سیروس حدادی، محمود ذوالفنون، سلیم فرزان و... اگر تعداد معدودی نوازندهی خوب هم باشد به خارج از ایران میروند چرا که در کشور خود نه احترامی دارد و نه کارشان بازگشت مالی خواهد داشت. با این حساب باید بگویم فاتحهی موسیقی سالها پیش خوانده شده است».
به گزارش فردایکرمان، ندا سیجانی، خبرنگار ایرانآنلاین، به بهانهی تجلیلی که از استاد ناهید قرار است انجام شود، با او گفتوگویی انجام داده که بخشهایی از آن را در ادامه میخوانید: «من متولد شهر کرمان هستم و در یک خانوادهی شش نفره بزرگ شدم اما بهدلیل شغل پدرم که ارتشی بود به شیراز منتقل شدیم و تمام دوران کودکی و تحصیل در دبستان و دبیرستان ما در این شهر سپری شد؛ آن دوران هیچ وسیله صوتی وجود نداشت و در خانه کمتر کسی رادیو پیدا میشد و دسترسی به رادیو یعنی همان زندگی اشرافی، البته در خانهی ما هم یک رادیو بود که هیچکدام از ما اجازهی دست زدن به آن را نداشتیم و تنها همان گهگاهی که پدر رادیو را روشن میکرد میتوانستیم صدای موسیقی را بشنویم و این نغمهها از آن دوران آرام آرام در گوشم زمزمه شد و این لحظات کوتاه لذت خوب شنیدن، اشتیاقم را به رادیو و صدای موسیقی بیشتر و بیشتر کرد تا آنجا که روزهای یکشنبه که به یک برنامه خاص موسیقی اختصاص داشت، هنگام بازگشت از مدرسه جلوی درِ برخی از مغازهها که صدای موسیقی از رادیو آنها به گوش میرسید میایستادم و از همان دقایق کوتاه لذت میبردم، البته پدرم بهخاطر مذهبی بودنش مخالف شدید موسیقی بود؛ بالعکس مادر که یک رفیق تمام عیار بود و... پدر اغلب حدود ساعت چهار بعدازظهر به خانه باز میگشت و تا فردای آن روز از منزل خارج نمیشد، از قضا یک روز صبح و زودتر از زمان همیشگی به خانه آمد و من درحیاط مشغول نواختن ساز بودم و نی را در دست من دید سوال کرد: پسرم چه کاری انجام میدهی! گفتم ساز نی است و در دم سازم را شکست ومن هم شروع به گریه کردم تا آنکه مادرم با ناراحتی آمد و گفت چهکار به این پسر داری؟! و پدر در پاسخ به مادر جواب داد این پسر صدای شیطان در میآورد و از آن روز به بعد متوجه شدم تا زمانی که پدرم در خانه است نباید صدایی از این ساز خارج شود؛ به یاد دارم یک روز میخواستم یکی ازکارهای استاد کسایی را که قبلتر شنیده بودم تمرین کنم تا فراموش نشود اما چون پدر در خانه بود مجبور شدم دو- سه لحاف روی سرم بکشم و آرام آرام نی بنوازم».
در جستوجوی استاد
حس ناهید به استادش حسن کسایی نابغه نینواز موسیقی ایران علاقه بسیاری دارد و سحر جادوی ساز استاد، او را شیفته خود کرد تا آنجا که عزمش را جزم میکند به دیدار استاد برود و از نزدیک محضر او را درک کند: «صدای ساز نی استاد کسایی را بارها و بارها از رادیو شنیده بودم و شیفتهی این هنر و موسیقی شدم اما مشکل از آن روز شروع شد که تنها یک نوازنده نی در ایران وجود داشت و آن شخص هم آقای کسایی بود که در اصفهان زندگی میکرد و دسترسی به ایشان بسیار مشکل بود، اما سرانجام تصمیم گرفتم با یکی از قوم و خویشانم به اصفهان سفر کنم. همسر خواهرم رئیس بانک سپه این شهر بود و زمانی که به آنجا رسیدم با همراهی خواهرم به یک مغازهی ساز فروشی رفتیم و یک نی تهیه کردم. آن فروشنده نی را در لای دندان خود گذاشت و شروع به نواختن کرد و آن زمان بود که متوجه شدم شیوه نواختن این ساز به چه صورت است و بعد آن که به شیراز آمدم این روش را تمرین کردم تا ۱۰ سالگی؛ در همان زمان نامهای برای استاد کسایی نوشتم البته چون آدرسی از ایشان نداشتم این نامه را به شورای رادیو تهران ارسال کردم بر این مبنا که علاقهمند به ساز و هنر شما هستم و آقای کسایی در نهایت لطف و بزرگواری من را راهنمایی کرد و دو سال بعد به دعوت ایشان به اصفهان رفتم. استاد کسایی شاگردی داشت به نام آقا رضا بیلیاردی که هم نوازنده و هم سازنده نی بود و در یکی از پاساژهای اصفهان مغازهای داشت و در مغازه دو میز بیلیارد بود و چون استاد علاقهمند به این ورزش بود با همراهی او به مغازه رضا بیلیاردی رفتیم. استاد به آن آقا اشاره کرد دو تا نی به من بدهند و راهنماییهای لازم هم انجام گرفت. ابتدا فکر میکردم برای نواختن این ساز، یک نی کافی است اما بعدها متوجه شدم برای کوکهای مختلف، نیهای متعدد وجود دارد و بعد از آن دیدار فراموش نشدنی این رابطه شاگرد و استادی از طریق نامهنگاری یا تلفن ادامه داشت تا سال ۱۳۳۸ که در اردو رامسر نفر اول شدم و به مدت دو ماه به کشورهای اروپایی سفر کردم».
حسن ناهید بعد از آن دیدار، روزها و شبها به تمرین ساز پرداخت و در خلال آن سالها، فرصتیهای دیگری به دست آورد تا به ملاقات استاد کسایی برود و آن طور که تعریف میکند یک زمان هم در سالروز بازگشایی آموزشگاه موسیقی استاد که «نغمه گشایش» نام داشت به دعوت آقای کسایی به اصفهان سفر کرد و در آن روز به یاد ماندنی تابلویی به دستخط استادش هدیه گرفت و همچنان خط به خط آن را از بر است و این هدیهی با ارزش را بر دیوار روبهروی سالن پذیرایی خانهاش نصب کرده تا خاطرات آن روزها را همچنان در ذهنش مرور کند.
حکایت ارکسترها
حسن ناهید در طول فعالیت هنریاش در۱۳ ارکستر فعالیت داشته است. ارکسترهایی همچون رودکی، پایور، درویش، فارابی، گلها و...و در کنار آن با گروههای کوچک موسیقی هم همکاری داشت که همه از بزرگان موسیقی ایران هستند: «آن زمان که در ارکستر درویش فعالیت میکردم به ارکستر دیگری هم در رادیو دعوت شدم که استاد روحالله خالقی سرپرستی آن را برعهده داشت و ساز من را شنیده بود و خوشبختانه مورد رضایتشان قرار گرفت و نامهای به شورای موسیقی رادیو نوشت با این مضمون که ایشان علاوه بر اینکه نی خوب مینوازند با نت هم آشنایی کامل دارد و این نامه را به شورا ارسال کرد تا با تایید و تصویب آنها در رادیو مشغول به کار شوم. آن زمان دستمزد همه نوازندگان رادیو جلسهای ۷۰ تومان بود و دستمزد من جلسهای ۱۰۰ تومان که به نسبت آن دوره مبلغ بسیاری بود و۱۰جلسه آن ۱۰۰۰ تومان میشد که ۵۰۰ تومان آن را برای پدرومادرم میفرستادم و ۵۰۰ تومانش را خرج خودم میکردم».
حسن ناهید به شرایط آن روزها اشاره دارد: «آن دوران در هیچ ارکستری نوازندهی نی وجود نداشت. حتی در ارکستر آقای دهلوی و من هم سولیست ارکستر بودم و هم نوازنده و هر نتی را که با سازهای دیگر نواخته میشد، اجرا میکردم و باعث تعجب کسانی بود که در ارکستر بودند که چهطور یک پسر شهرستانی میتواند به این خوبی نی بنوازد. البته علاوه بر رادیو، در تلویزیون هم فعالیت داشتم و هفتهای یک شب به یک کانال تلویزیونی میرفتم و به صورت زنده اجرای برنامه داشتیم. ناگفته نماند آن سالهایی که در ارکستر «درویش» آقای مفتاح کار میکردم در دو ارکستر دیگر رادیو هم فعالیت داشتم، یکی ارکستر «شاعران قصه میگویند» و دیگر ارکستر برنامه FM رادیو که به تازگی توسط استاد همایون خرم راهاندازی شده بود که به آن برنامه سوم هم گفته میشد چون برنامه اول رادیویی ایران بود و برنامه دوم تهران. ارکستر دیگری هم بود که آقای اسدالله ملک و منوچهر جهان بیگلو تاسیس کرده بودند بهنام «نوایی از موسیقی ملی» که خواننده آن محمودی خوانساری بود و یک کار معروف داشت بهنام «مرغ شباهنگ» که بسیار زیباست. بعد آن سالهای ۴۳ -۴۲ بود که استاد فرامرزپایور به تازگی از انگلیس به ایران آمد و نوازندگی و صدای ساز من را برسرتمرین ارکستر آقای مفتاح دید و شنیده بود و از کارم خوششان آمد و گفت میخواهم یک ارکستر ایرانی برپا کنم شما هم همکاری داشته باشید و من با اشتیاق و افتخار به این ارکستر رفتم البته قبلا همدیگر را میشناختیم و در خیابان پالیزی همسایه بودیم اما از نظر کاری آشنایی چندانی به نوع فعالیت شان نداشتم».
معلم موسیقی
حسن ناهید در آن سالها که استاد حسن کسایی در اصفهان زندگی میکردند و دور از دسترس همگان بودند تنها نوازنده نی در برنامههای رادیویی و تلویزیونی بود و این توفیق سبب شد با ارکسترها و هنرمندان بسیاری آشنا شود و در مقابل، مردم هم بیشتر و بیشتر با ساز او آشنا شوند و ابراز علاقه کنند: «مردم صدای ساز نی را بسیار دوست داشتند و حتی به پیشنهاد آقای دهلوی قرار شد در هنرستان موسیقی که ریاست آن را برعهده داشت تدریس کنم و نزدیک به ۳۰ سال به آموزش موسیقی پرداختم. آقایان حسین علیزاده، داریوش طلایی، داریوش دولتشاهی، علی رهبری و... همه از شاگردان من هستند و آن زمان که در هنرستان تحصیل میکردند نی ساز دوم آنها بود اما این عزیزان نواختن نی را بهطور جدی دنبال نکردند و به ساز اولشان بیشتر علاقه نشان میدادند، البته ناگفته نماند نواختن ساز نی بسیار مشکل است چرا که باید از یک لوله و شش سوراخ تمامی دستگاههای آوازی ایران را اجرا کنید اما اجرای این کار با تار و سه تار ودیگر سازها کمی آسانتر است».
آخرین ارکستر
او سالها بعد با همکاری حسین قوامی به ارکستر گلها راه پیدا کرد و به استاد پیرنیا معرفی شد. در این ارکستر استاد عبدالوهاب شهیدی هم حضور داشت و آشنایی او با این خواننده بزرگ موسیقی ایران در این ارکستر شکل گرفت و تاریخ این دوستی به بیش از ۵۰ سال میرسد.
ارکستر فرامرز پایور آخرین ارکستری بود که حسن ناهید در آن فعالیت داشت: «آقای پایور دو ارکستر داشت و من در هر دو ارکستر ساز مینواختم، یک ارکستر دیپلمهای اول هنرستان شرکت داشتند مانند آقایان هوشنگ ظریف، رحمتالله بدیعی، حسن منوچهری و محمد اسماعیلی و خانمها پروین صالح و پروین شکالور. یک ارکستر دیگر هم بود بهنام ارکستر استادان با حضور استادان حسین تهرانی، جلیل شهناز، علیاصغر بهاری و خود استاد پایور. این آخرین ارکستری بود که در آن حضور داشتم و بعد از آن انقلاب شد و آرام آرام ارکسترها منحل شدند».
عمر کوتاه ارکسترهای امروزی
استاد حسن ناهید در کنار فعالیت موسیقی در ارکسترها کم و بیش در موسیقی فیلمها هم همکاری داشته است: «کارهای بسیاری با آقای لوریس چکناواریان انجام دادهام مانند فیلم «بیتا» و «تنگسیر» که نی آن را من نواختهام. همچنین «باله سیمرغ» که یک کار ارکسترال است».
حسن ناهید به این روزها و کارهایی که از صداوسیما پخش میشود انتقاد دارد: «آثاری که امروزه از صداوسیما پخش میشود محتوایی ندارد و بسیار متفاوت با کارهایی است که آن دوره از رادیو و تلویزیون پخش میشد حتی یک نفر از هنرمندان آن شناخته شده نیستند و نمیتوان نام شاگردی برای آنها انتخاب کرد. جالب است بدانید با وجود امکانات آن دوران، ارکسترهای بسیاری برپا بودند و اعضای آن همه از نوازندگان سرشناس موسیقی ایران هستند اما در این سالها تعداد ارکسترهایی که راهاندازی شد بسیار اندک و عمرشان کوتاه بود و پایداری چندانی نداشتند».
استاد ناهید دربارهی معضلات ارکسترهای امروز میگوید: «نکتهی اول عشقی بود که موجب شد این ارکسترها سرپا بماند و مادیاتی مطرح نبود. همهی هنرمندان در حد امرار و معاش روزانه خود کار میکردند و حقوق میگرفتند و چند شغله نبودند. حقوق من ماهی ۲۴۳ تومان بود و روزی ۲۱ قران خرج میکردم که میشد ۶۳ تومان و مابقی آن را پسانداز میکردم و زندگیمان بهراحتی سپری میشد. البته هزینهی آن دوران با دخل و خرج امروز جور درنمیآید و با این درآمدها ارکستری باقی نخواهد ماند. البته نوازندههای خوب هم دیگر حضور ندارند و خوبان ارکسترها همه فوت کردهاند مانند سیروس حدادی، محمود ذوالفنون، سلیم فرزان و... و اگر تعداد معدود نوازندهی خوب هم باشد به خارج از ایران میروند چرا که در کشور خود نه احترامی دارد و نه کارشان بازگشت مالی خواهد داشت. با این حساب باید بگویم فاتحهی موسیقی سالها پیش خوانده شده است».
دپیلماسی فرهنگی با اجرای خارج از ایران
استاد حسن ناهید برای شناساندن موسیقی سنتی و اصیل ایران، مسافرتهایی همراه با خوانندگانی چون حسین قوامی، محمدرضا شجریان، محمود محمودی خوانساری و عبدالوهاب شهیدی به کشورهای ترکیه، بلغارستان، یوگسلاوی، ایتالیا، فرانسه، بلژیک، هلند، آلمان، اتریش انجام داده و در برنامههایی تحت عنوان کنسرت سازهای ملی ایران شرکت کرده است: «من تقریبای همه کشورهای دنیا را سفر کردهام و در هرکشور چندین کنسرت اجرا داشتهایم بعد از انقلاب هم با همراهی یکی از ارکسترهای تلویزیون در خارج از ایران اجرای برنامه داشتیم و آقای حسن ریاحی هم حضور داشت؛ کشورهایی چون ژاپن، چین، سنگاپور، مالزی، هند، الجزایر و.... البته امروزبه نسبت گذشته شرایط بسیار بهتر است و اغلب کشورها با ساز نی ایران و موسیقی ایرانی آشنا هستند به این دلیل که هنرمندان بسیاری چون آقای کیهان کلهر تلاش کردند موسیقی ما را به دنیا معرفی کنند. اگرچه وظیفه این کار برعهده مسئولان فرهنگی است اما حمایتی صورت نمیگیرد؛ البته آن دوران هم موسیقی ما را بهخوبی میشناختند و بسیار استقبال میکردند. به یاد دارم در سفری که به الجزایر داشتیم ارکستر «ام الکلثوم» هم آمده بود و اجرای برنامه داشتند با رهبری عبدالعزیز محمود. همه در یک هتل بودیم و دوستی و آشناییهایی صورت گرفت و گاهی درکنار هم ساز مینواختیم. شاید جالب باشد بدانید نی ایرانی با دندان نواخته میشود اما نی عربی با لب و آن روز هر در هتل ساز مینواختم؛ میگفتند: «حسن عجیبا غریبا» و برایشان جای تعجب بود که این صدا چگونه از لای دندان خارج میشود».
انتظار از جوانان
حسن ناهید از سال ۳۹ تا ۹۹ به فعالیت در حوزه موسیقی مشغول بوده و اگرچه چند سالی است بهدلیل ایمپلنت دندان نمیتواند ساز بنوازد اما همچنان جوانان را به شنیدن و آموختن موسیقی خوب تشویق و دعوت میکند و در این سالها که عضو هیات داوران جشنواره ملی موسیقی جوان بوده است، تلاش کرده این انگیزه در جوانان بارور شود تا با اشتیاق مسیر هنری و موسیقی را ادامه دهند و این هنر بزرگ و فاخر را بهجد پیگیری کنند: «ساز نی در کشورهای مختلف وجود دارد اما خاستگاه اصلی این ساز و شیوه نواختن با دندان مختص به ایران و از دوران نایب اسدالله ترویج پیدا کرده است البته استاد کسایی تحول بزرگی دراین ساز ایجاد کرد و این ساز را به کمال رساند و نیاز نیست فرم جدیدی دراین ساز ایجاد شود».
سبک کاری او براساس تلاشش شکل گرفته است: «هیچ گاه از هنرمندی تقلید نکردهام و سبکی که دراین سالها در نی نوازی اجرا کردهام مختص به خودم بوده و حتی یک کار آقای کسایی را ننواختهام به این دلیل که آقای کسایی بهترینش را نواخته است من چه حرف جدیدی خواهم داشت البته کسانی که علاقهمند به این ساز و نوازندگان آن هستند کاملا تفاوتها را تشخیص میدهند».
با وجود بیش از ۶۰ سال فعالیت در موسیقی تنها سه آلبوم از او به یادگار باقی مانده «گل نی»، «آوای نی» و «ابوعطا» و در این سالها حتی شاگردان او تلاش نکردند آثاری که در محافل و مجالس اجرا شده است را بهصورت آلبوم جمعآوری کنند.
او دلایل اینکه چرا درخصوص ساز نی آثارمکتوب چندانی به چاپ نرسیده و پژوهشها کمی صورت گرفته است، قدمت ساز نی را مهم تلقی کرد: «ساز نی قدمت طولانی ندارد و از زمان نایب اسدالله به بعد بهصورت جدی به آن پرداخته شد اما آثار چندانی از ایشان باقی نمانده تا به نت تبدیل شود و به نت تبدیل کردن این آثاربه کار امروزیها نخواهد آمد و قطعا در سلیقه نسل امروز موسیقی نسل جوان نیست اما قرار است سبک نوازندگی آقای کسایی و من به نت تبدیل شود و آقایی به نام ابراهیمپور که اصالتا اصفهانی هستند علاقهمند به انجام این کاربودهاند».
آهنگساز «آوای نی» به فضای آموزشی موسیقی امیدواراست و نقش خانواده ها را بسیار تأثیرگذار عنوان میکند البته بر این نظر است اگر در مراکز آموزشی ساز نی با هنرجویان بسیاری تدریس میشد امروز باید نوازندگان خوبی دراین ساز داشته باشیم مانند دیگر سازها همچون سه تار و تار اما چون استاد خوبی وجود ندارد این ساز همچنان مهجور مانده است.
او در یک سال گذشته و در شرایط کرونا هیچ فعالیتی نداشته است: «کسانی که در راه موسیقی کوشش میکنند سلامت و موفق باشند و برای آنها امکانات خوب فراهم شود تا شاگردان با استعداد پرورش پیدا کنند. البته محقق شدن این آرزو به کمک و حمایت مسئولان دولتی نیاز است. موسیقی مخالفان بسیاری دارد اما با این وجود بسیار خوشحالم با دست و پنجه نرم کردن همچنان پابرجا مانده است»./ الف
نظر خود را بنویسید