فردای کرمان – محمد لطیفکار: شامگاه روز شانزدهم سال نود و هفت، درست وقتی که با هیات تحریریهی نشریهی استقامت قرار گذاشته بودیم روز بعد اولین شمارهی استقامت را در سال نو طراحی کنیم ناگهان با خبر شدم که پیشکسوت مطبوعات استان کرمان، و موسس هفتهنامهی استقامت چشم بر جهان بسته و به رحمت ایزدی پیوسته است.
تحریریهی آن سال با همهی اندوهی که بر دل داشت فورا دست به کار شد و ظرف یک روز، ویژهنامهای در سوگ آن روانشاد و عزیز از دست رفته منتشر کرد. روی جلد تیتر زدیم: «پیرمرد نفس گرم استقامت بود». حرفی که آن روز بر دل نشست و هنوز هم بر این باوریم. با گذشت سه سال از آن روز هنوز این احساس با من است، چون او برای ما فقط موسس استقامت نبود، مظهر عشق به نشریه هم بود، و هر بار که او را میدیدم به من و اعضای تحریریه دلگرمی میداد.
روانشاد سیدمهدی نعمتاللهزاده ماهانی از سال هزار و سیصد و سی و یک با انتشار نشریهی «نور عرفان» در کرمان فعالیت خود را در حوزهی روزنامهنگاری آغاز کرده بود، اما پس از آن که این نشریه تعطیل میشود، دست از این سودا برنمیدارد و همچنان در پی فرصتی بوده تا دوباره صاحب نشریه شود. سرانجام در اوایل دههی هشتاد با دریافت مجوز «نشریه استقامت» دوباره به این فعالیت باز میگردد و تا واپسین دم حیات خود، دیگر از نشریهداری جدا نمیشود. حتی در سالهای آخر عمر خود، با وجود کهولت سن و خستگی زیاد همچنان استقامت را هر هفته میدید و میخواند، و گاه دربارهی آن سوالاتی میکرد.
خاطرم هست در یکی از دیدارهایم، وقتی از پیر روشن ضمیر استقامت پرسیدم چه آرزویی دارید؟ بدون تامل گفت: «دوست دارم استقامت همچنان بماند و رشد کند». این همهی آرزوی مردی بود که حالا به نود و هفت سالگی رسیده بود و سرد و گرم روزگار را هم چشیده بود. این حرف و سخن او برای ما و خانوادهی محترم ایشان حکم یک درس داشته و دارد. همین حرفها و رفتار او بود که به من امید و انرژی میداد و همواره یاد او را در قلب من زنده نگه داشته است. روحش شاد و یادش گرامی باد.
نظر خود را بنویسید