فردای کرمان – محمد لطیفکار: شاعر گرانمایه احمدرضا احمدی به درستی گفته است: «هنوز کسی راز باغ سنگی و پیرمرد را نمیداند». او در متن فیلم «پیرمرد و باغ سنگیاش» میخواند: «در باغ سنگی چون همیشه باد میوزد. روز؛ سنگ، شب؛ سنگ، هفته؛ سنگ، ماه؛ سنگ، سال؛ سنگ. اینک باغ؛ تنها، اینک پیرمرد؛ تنها ... اما هنوز کسی راز باغ سنگی و پیرمرد را نمیداند».
اما به گمان من، این بدان معنا نیست که هر تلاشی برای درک این باغ و انگیزهی درویشخان مردود است، و به جایی نمیرسد. البته مهمتر از آن، باید کاری کنیم که این سوژه به مرور از بین نرود.
استاد مرتضی فرهادی دو سال پیش در فصلنامهی جنگ هنر مس هشدار داد: باغ سنگی هرچه باشد و به هر دلیلی که این اثر خلق شده باشد، اکنون بخشی از میراث فرهنگی سیرجان و ایرانیان و حتی بشریت است... از آنجا که مصالح باغ سنگی در فضای آزاد و در زیر تاثیرات آفتاب و باد و باران قرار دارد، مانند هر اثر هنری دیگری و بیشتر از آنها در معرض خطر نابودی است.
بهگمان من شاهبیت همهی حرفهایی که دربارهی این باغ زده میشود این است که این باغ در معرض نابودی است و از سویی، بهدلیل پارهای تغییرات احتمالا دلسوزانه، به مرور این باغ دارد از نمونهی اصلی و اولیهاش تهی میشود.
حال آنکه این باغ سنگی اگر قرار است با راز و رمزهایش همچنان مورد توجه گردشگران و اهل نظر باقی بماند، باید مراقب باشیم اثر دست و اندیشههای خالق آن، یعنی درویشخان اسفندیاری همچنان برقرار بماند.
مسلما این باغ هم مثل هر بنای تاریخی دیگر، به مرمت هم نیاز دارد، و همین، مایهی نگرانی است. به بیان دیگر، اگر واقعا به بقای این باغ میاندیشیم، مرمت آن باید توسط افراد آگاه و خبره انجام شود، و با هیچ بهانهای مشمول تغییر خودخواستهی احدی نگردد.
درویشخان که حالا نامش شهرت جهانی دارد، در هیجدهم فروردینماه سال هزار و سیصد و هشتاد و شش، در سن نود سالگی درگذشت. روحش شاد.
* برای آگاهی بیشتر دربارهی درویشخان و باغ سنگیاش پیشنهاد میکنم پروندهی «باغ داغها» را در «جنگ هنر مس»، پاییز نود و هشت، شمارهی چهارده مطالعه بفرمایید.
* عکس را حدود سه سال پیش در سفری که به این باغ داشتم گرفتهام.
نظر خود را بنویسید