فردای کرمان – احمد رشیدی: گالری ارغوان در کرمان، از روز شنبه میزبان عکسهای دکتر علیرضا مهدیزاده عکاس، پژوهشگر و استاد هنر دانشگاه است. این نمایشگاه تا امروز چهارشنبه چهاردهم مهرماه دایر است. احمد رشیدی زرندی کارشناس هنری که از این نمایشگاه دیدن کرده است یادداشتی بر عکسهای این نمایشگاه نوشتهاند که در ادامه میخوانید.
«نگارش چند سطر بر نمایشگاهی که قرار نیست ذهن مخاطب را به چالش جدیدی بکشاند، بلکه قرار است ما به فراموشی فراموش شدههایی بیندیشیم که تنوع و کثرت موضوعات دنیای کنونی مجالی به بازگشت نمیدهد. ما به کمک تصاویر به نوستالژی خاصی پیوند میخوریم که نه آنها را در آلبوم خاطراتمان داریم، نه تجربهی همسو با نوع زندگی موجود در روایت عکسها.
ما به عنوان یک انسان به تصاویری نگاه میکنیم که در آن انسانی نیست، اما موضوع اصلی آنها انسان است. ذهن مخاطب به طور ناخودآگاه در کاوش تصاویر ردپای آدمهایی را میبیند که نیستند، تراژدیی از رها کردن، کوچ و مرگ ... .
مخاطب ناخواسته بسان کارآگاهی در پی جستوجو یا تصویرسازی از آدمهایی است که در این مأواها به صنعتگری و ساختوساز محیط و اشیایی برای زندگی میپرداختهاند.
پس از عبور از دریافتهای سطحی و اولیه که همان توجه به نوستالژی و تاریخ است به دریافتهای عمیقتری پی میبریم.
مردمشناسی هنرمند از انتخاب موضوع و وحدتی که تا پایان آن را حفظ کرده نشان از علاقهی هنرمند به اشیاء دارد. اشیاء به تنهایی یادآور کلیشه هستند و ما را به اشتباه میاندازند که با تصور غلط کلیشه از هر عکس بهراحتی عبور کنیم، اما در واقع این نگاه سطحی، ما را از تجربهی یک ارزش هنری دور میکند. هنرمند با تسلط به نشانهشناسیِ تصویری، از اشیا، نشانههایی را کشف و ایجاد کرده که در یک ترکیببندی بی نقص مخاطب را به قصههای پنهان زندگی آدمها پیوند میدهد. یا کشف داستان یا خلق داستان.
از ویژگی عکسها میتوان به شاهکار محتوا اشاره کرد؛ آنجا که محتوا از فرم قدرتمندتر است. دلیل آن هم این است که اگرچه هر اثر به تنهایی قابل ارتباط و تفکیک است، اما دریافت معنا و محتوای هر عکس در عکس بعدی ادامه دارد و مخاطب میتواند محتوا را در عکس جدید ادامه دهد، یا آن را کاملتر و یا توسعه بدهد.
«اوشینِ» افتاده زمانی محتوایش کامل میشود که در عکسی دیگر«علوفه» و «کاههای خشک» رها شدهاند و «خشکسالی» و «غبار فراموشی» را همهجا در لوکیشنها میبینیم که ناچارگی و بیچارگی آدمی را بروز میدهد. اینها نمونهای از شاهکار محتوایی آثار هستند.
به عنوان مثال در یک اثر نمایشگاه، دیوار جلویی کلاس درس، جای تخته سیاهی را نشان میدهد، جدا از فرم خودش که اساساً ظرفیت فرمسازی محدودی دارد، نمونهی عالی از نبوغ محتواسازی است... مخاطب هر چقدر به این عکس بیشتر نگاه کند پی به دانشهایی میبرد که امروز جهل هستند... کشف دستنوشتهها که ردپای شخصیتهای متعددی را نمایان میکند که قابل تأمل هستند. این قاب پراست از آدمها، افکار و سلایق متفاوت که میتوان آن را به مدت طولانی نگاه کرد، چرا که ما را به یک ضیافت شلوغ و در هم تنیدگی کلافی میبرد که از باز کردن دانه به دانهی گرههایش لذت میبریم.
در نهایت باید اشاره کنم اگرچه فضای نمایشگاه و رفلکسهای نور نامناسب بود و حتی عنوان عکسها که میتوانست بهتر از این باشد، اما کیفیت آثار، تسلط در بکارگیری عناصر بصری و اشراف هنرمند در انتخاب و کاربرد نشانهها، ترکیببندی ماهرانه و کادرسازی استادانه از لذتهای نمایشگاه عکسهای استاد علیرضا مهدیزاده بود.
بدون شک توجه به شاخص محتوا که در این نمایشگاه جریان جدید و خلاقانهای را شاهد بودیم، میتواند ارتباط با مخاطب را توسعه دهد. توسعهای که هم هنرمند و هم مخاطب را به رشد و پیوند دوسویه رهنمون سازد».
نظر خود را بنویسید