فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: چراغ دکههای مطبوعاتی کرمان کمفروغتر از گذشته شده و این مراکز مهم عرضهی محصولات فرهنگی در تنگنای شدید قرار گرفتهاند و اگر حمایت جدی نشوند، دیری نمیپاید که از عرصهی عمومی شهر حذف شوند. در پی فشارهای شدید اقتصادی به رسانههای چاپی و کاغذی که از حدود پنج سال قبل آغاز شد و همچنان هم ادامه دارد؛ صفحات روزنامهها و تیراژ آن آب رفت. مشتریانی که هر هفته، چند صد هزار تومان از دکهها خرید میکردند، رفتهاند. دستاندرکاران و متولیان فرهنگ این شهر چشم بر این شرایط بستهاند و شهرداری هم بیتوجه به آنچه که بر سر این حرفه میآید، تنها به درآمدی فکر میکند که از اجارهی دکهها به دست میآورد.
مهدی محمدآبادی، صاحب دکه مطبوعاتی میدان آزادی، ابتدای جاده تهران در شهر کرمان با حدود 25 سال سابقهی کار، در این گفتوگو تصویری از آنچه که در این صنف میگذرد را ارائه میکند و با بیان اینکه وضعیت خیلی بدتر از گذشته شده است، یادآور میشود که همکارانش در شهرهای دیگر کشور، شرایطی بهتر از کرمانیها دارند و این، نکتهای قابل تامل برای کسانی است که مرگ نشریات کاغذی و دیگر حلقههای این زنجیره را سرنوشتی محتوم میدانند و به این بهانه دست از چارهاندیشی و گرهگشایی کشیدهاند.
*آقای محمدآبادی، در حال حاضر، اوضاع کسبوکار دکههای مطبوعاتی کرمان چگونه است؟
وضعیت خیلی بدتر از گذشته شده است. دو، سه سال قبل، از روزنامههای سراسری از جمله جامجم، همشهری، ایران، اطلاعات، شرق و ... بهطور متوسط روزی 400 تا 500 نسخه برایم میآوردند اما الان، از هر کدام از این روزنامهها، به تعداد کمتر از انگشتان یکدست میآورند! مثلا روزی پنج نسخه روزنامه جامجم، سه نسخه همشهری و دو نسخه ایران، برای دکهی ما میآورند. تیراژ روزنامهها خیلی پایین آمده و نمیدانیم چی باید بفروشیم؟ درد ما این است که همین دو، سه نسخه روزنامه را هم اغلب اوقات کسی نمیخرد. فقط میآیند و روی میز جلوی دکه، روزنامه را نگاه میکنند و میروند؛ با این وضعیت اقتصادی، خیلی از مردم نمیتوانند روزانه، هزینهای را هم برای خرید روزنامه و مجله صرف کنند. اغلبِ مشتریانی که داریم، افراد مسنتر هستند. نمیدانم اینکه جوانان ما روزنامه نمیخوانند چرا کسی از دستاندرکاران را نگران نمیکند!؟ در همین شرایط، شهرداری هم کرایهی 300 هزار تومانی را به یک میلیون تومان افزایش داده است. باور کنید دکهداران اگر بخواهند فقط از همین راه درآمد کسب کنند، هیچکدام نمیتوانند زندگیشان را اداره کنند.
*وضعیت فروش روزنامههای محلی کرمان چهطور است؟
من همیشه تا زمانی که شمارهی جدید روزنامههای محلی کرمان نیاید، شمارهی قبلی را از روی میز جلوی دکهام برنمیدارم. الان روزنامه دارم که از دو ماه پیش، روی میز مانده؛ نه شمارهی جدید آن میآید و نه همین نسخه را کسی میبرد! مشتری داشتم که هفتهای 200 هزار تومان نشریه میخرید ولی الان دو ماهی 20 هزار تومان میخرد! نشریات توان انتشار منظم با تیراژ بالا را ندارند و همین، بر کار ما هم تاثیر منفی گذاشته است. روزنامههای محلی کرمان مخاطبان خوبی داشت و تا همین دو، سه سال قبل، مشتریان ثابت برای روزنامههای محلی مثل کرمانامروز و واقعه و استقامت و ... داشتم اما با این اوضاع اقتصادی، همهی مشتریان رفتهاند. من شخصا خیلی نگران این شرایط هستم. یعنی قرار است آیندهی کشور ما به دست نسلی بیفتد که روزنامه نمیخواند؟ چه بر سر فرهنگ ما دارد میآید؟ مدتی پیش، مشتریای داشتم که دانشجو بود و برای انجام یک کار تحقیقاتی نیاز به تعدادی روزنامه داشت. از من راهنمایی خواست، به او گفتم که همشهری و ایران و جامجم ببر. رفت یک برگ از داخل روزنامهی همشهری برداشت و آورد که حساب کند! یعنی این دانشجو نمیدانست کل صفحاتی که با هم است، میشود یک روزنامه! دانشجوی سال دوم دانشگاه باهنر هم بود. میدانم که تقصیر این دانشجو نیست. عوامل متعددی دست به دست هم داده و چنین شرایطی را که بسیار هم نگرانکننده است به وجود آورده است. من خودم چندین بار تصمیم گرفتم این شغل را کنار بگذارم. زمانی بود که میز کنار دکه پُر از مجله و روزنامه و هفتهنامه بود. الان نصف میز پر است. قیمت مجلهها به 60، 70 هزار تومان رسیده؛ در این اوضاع اقتصادی، خیلی از مردم نمیتوانند چنین هزینهای را داشته باشند. 80 درصد روزنامههایی که برای دکهی ما میآورند، تک نسخه است! فاجعهبارتر از این، وجود دارد؟ تازه خیلی اوقات همین یک نسخه را هم برگشت میزنیم!
*اشاره کردید به اینکه شهرداری کرایهی دکهها را بالا برده است. بهطور کلی، در این شرایط بحرانی، شهرداری حمایتی از دکههای مطبوعاتی داشته است؟
بله؛ حمایت 100 درصدی از ما داشته به این صورت که کرایهی 300 هزار تومانی را از فروردینماه امسال به یک میلیون تومان افزایش داده است! وقتی هم میگوییم توان پرداخت این کرایه را نداریم، میگویند: دکه را واگذار کنید. شهرداری برای تعیین نرخ اجارهی دکه، یک بازرس میفرستد. هزینهی سالانهی این بازرس که 600 هزار تومان میشود را هم ما دکهداران باید بپردازیم و نمیدانیم براساس چه قانونی این کار را انجام میدهند ولی اگر 50 دکه در شهر داشته باشیم؛ هرکدام 600 هزار تومان در سال برای بازرس شهرداری پول میپردازند. بماند که در برخی موارد، نرخگذاریها هم درست نیست و مثلا برای دو دکه در میدان آزادی، دو نرخ متفاوت کرایه تعیین میکنند. قبلا، وقتی عددی تعیین میشد، به شهرداری میرفتیم و از شرایط کاریمان میگفتیم، تخفیفی میدادند ولی الان اصلا هیچ حمایت و همراهی ندارند. من تا تیرماه امسال کرایهام را پرداخت کرده بودم. بعد از آن، نتوانستم و در تلاش بودم تا هزینهاش را تامین کنم. شهرداری مدتی پیش اخطار داد که باید «تا پایان سال» تسویهحساب کنی و فیش هشت میلیون تومانی را به من داد و گفتند اگر نپردازی، دکه را پلمب میکنیم من هم چارهای نداشتم و پرداختم در حالی که هنوز به پایان سال نرسیدهایم! چند سال قبل، شهرداری قول داد که مجوزی بدهد تا بتوانیم برای روشن نگه داشتن چراغ دکهها، در کنار مطبوعات، خوراکی هم بفروشیم. هفت، هشت ماه که گذشت، اماکن اعلام کرد باید از صنف مربوطه هم مجوز بگیرید. زمانی هم بود که سیدی و فیلم هم میفروختیم. برای آن هم گفتند که باید مجوز بگیرید. گرفتیم و دارد خاک میخورد. هر دکهی مطبوعاتی در کرمان، مجبور است سه مجوز داشته باشد! همهی اینها برای ما هزینههایی دارد در حالیکه رکود بیسابقهای را داریم تجربه میکنیم.
*این وضعیت فقط در کرمان است یا همکاران شما در دیگر شهرها هم همین شرایط را دارند؟
در تهران، شهرداری یک مجوز به دکهی مطبوعاتی میدهد و فرد میتواند هرچه که خواست در آن بفروشد؛ خودتان دکههای تهران را دیدهاید که تا زیر سقف پر از انواع محصولات و خوراکیها هستند. علاوه بر این، در تهران، روی دکهها، مجلات و نشریاتی میبینید که کسی در کرمان شاید حتی اسم آن را هم نشنیده باشد. همیشه دکههایشان پر از کالاست. چه فرهنگی و چه غیرفرهنگی و چرخشان میچرخد. در مشهد هم وضعیت همین است و دکهها فقط یک مجوز از شهرداری دارند و هرچه خواستند میتوانند عرضه کنند. ولی در کرمان، هر کالایی را خواستی اضافه کنی باید جواز بگیری! من خودم مخالف فروش دخانیات در دکهی مطبوعاتی هستم ولی با این نرخ کرایه، خیلیها مجبورند سیگار و تنباکو بفروشند. شهرداری ما را مجبور به این کار کرده است. اگر سیگار نفروشیم، کرایهمان در نمیآید.
*بهطور مشخص چه درخواستی از متولیان دارید؟
ما چندین سال است که داریم درخواست میکنیم ولی هیچکس توجهی نمیکند. از اداره ارشاد بارها تقاضا کردهایم بیمهای برای دکههای مطبوعاتی در نظر بگیرند و حتی حاضریم 50 درصد از حق بیمه را خودمان بپردازیم. همهی اقشار و کارگران و کارمندان بیمهای دارند جز ما! مگر چند نفر دکهدار در کرمان داریم که حاضر نیستند چنین حمایتی از آنها داشته باشند؟ ما از 9 صبح تا 9 شب باید دکه را باز نگه داریم. زمستانها از سرما، تابستانها از گرما در عذابیم. همهی اینها را تحمل میکنیم تا روزنامهها به دست مردم برسد. اما حالا نهتنها درآمدی نداریم بلکه نمیدانیم با کرایهی شهرداری و هزینهی برق دکه که نرخ آزاد دارد و مالیات و هزینههای زندگی شخصیمان چه بکنیم؟ انتظار و توقع زیادی از هیچ نهادی نداشتیم و نداریم اما حاضر نیستند همین انتظارات کوچک ما را پاسخ بدهند و برآورده کنند. من خودم مدتی است که دچار بیماری قلبی شدهام. در یک هفته، چهار میلیون تومان هزینهی پزشک و دارو کردهام. یک اکو بخواهیم بگیرم، دو میلیون و 300 هزار تومان میشود. ندارم و مجبورم که دکتر نروم اما اگر بیمه بودم، شرایط برایم فرق میکرد. یک عمر باید داخل دکه بنشینیم و بعد هم که از کار افتاده شدیم، نمیدانم چهطور باید هزینههای زندگیمان را تامین کنیم. هیچ کاری نمیخواهیم برایمان انجام بدهند؛ فقط بیمهمان کنند. حاضریم 50 درصد از حق بیمه را هم خودمان بپردازیم. /الف
نظر خود را بنویسید