فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: از سالهای آغازین دهۀ نود بود که گردشگران برای انتخاب محل اقامت خود، با یک گزینۀ تازه مواجه شدند؛ زندگی در خانهای که پیش از این، با ساکنان آن هیچ آشنایی نداشتند اما اکنون کنار سفرۀ غذای این خانواده مینشستند و با آنها زندگی میکردند. قرار بود اقامتگاههای بومگردی در خدمت اکوتوریسم و گردشگری پایدار باشند و بهانهای برای رونق اقتصادی در مناطق دورتر از شهرها و سبکی متفاوت از واحدهای اقامتی مدرن شهری را دنبال کنند.
در پی موجی که در راهاندازی بومگردیها در کشور به راه افتاد، در استان کرمان چنان عمل شد که اکنون بالاترین تعداد واحدهای کشور را دارد؛ در شهر و در روستا بومگردی به راه افتاده است. اگرچه در سالهای نخست، اوضاع بهتر بود اما از سال 98 تاکنون شرایط کشور به گونهای نبوده که گردشگری بتواند با آرامش و طمانینه حرکتی رو به جلو داشته باشد.
در گفتوگویی که در ادامه میخوانید، دکتر سجاد ابراهیمیمیمند، رئیس انجمن حرفهای اقامتگاههای بومگردی استان کرمان و مدرس دانشگاه از شرایط واحدهای بومگردی و مسائل و مشکلاتی که دارند میگوید.
*یکی از مسائلی که همواره به عنوان نقد مطرح است آمار بالای واحدهای بومگردی در استان است. البته مسئولان، این آمار بالا را بهعنوان عملکردی مطلوب برجسته میکنند. لطفا در ابتدا بفرمایید که در حال حاضر، چه تعداد بومگردی در استان فعال است؟ توزیع جغرافیایی این واحدها چگونه است و آیا شما این نقدی که به آن اشاره شد را میپذیرید؟
همانطور که اشاره کردید، متاسفانه تعداد واحدهای بومگردی در استان کرمان از همۀ استانها در کشور بیشتر است. درست است استان وسعت زیادی دارد اما شاید نیاز نبود به این تعداد بومگردی، مجوز داده شود. در حال حاضر، در استان 335 اقامتگاه داریم که مجوز گرفتهاند البته بخش زیادی از این واحدها فعال نیستند. یعنی بومگردیهایی داریم که مجوز دارند و به خاطر تسهیلاتی که گرفتهاند یا به دلایلی دیگر، مرتب مجوز را تمدید میکنند؛ اما همۀ این واحدها فعال نیستند. امکان اینکه تعداد واحدهای غیرفعال را بهطور دقیق شناسایی کنیم هم وجود ندارد. اما پیشبینی این است که حدود 150 تا 200 اقامتگاه فعال داریم. از لحاظ توزیع جغرافیایی، عمدۀ واحدها در مناطقی از استان دایر شدهاند که یک جاذبۀ منحصر بهفرد در آن منطقه وجود داشته باشد. توصیه هم همین است با این وجود اما، مجوزهایی هم مثلا در روستایی داده شده که حتی راه دسترسی مناسب ندارد و جاذبۀ خاصی هم در آن منطقه وجود ندارد! دلیلی ندارد چه گردشگر داخلی و چه خارجی، شب را در روستایی سپری کنند که هیچ جاذبهای در آنجا وجود ندارد. در گردشگری، صحبت از زنجیرۀ خدمات است و زنجیرهها باید تکمیلکنندۀ یکدیگر باشند؛ بدین معنا که مثلا در منطقهای غذا و نوشیدنی و صنایعدستی عرضه میشود، جاذبۀ فرهنگی یا طبیعی هم وجود دارد؛ در کنار این شرایط، امکان اقامت هم باید فراهم شود. نباید در مناطقی که جاذبهای وجود ندارد مجوز بومگردی داده میشد که متاسفانه این اتفاق رخ داده است. البته، از زاویۀ دیگر بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم، میتوان گفت که وجه مثبت این رویکرد آن است که اگر تسهیلات یا کمکهایی بوده که بسیار هم ناچیز بوده، اما سبب شده که مثلا یک خانه در یک روستای دورافتاده مرمت شود و از تخریب دور بماند. در مجموع اما باید بگویم که عمدۀ واحدهای ما در مناطقی که یک جاذبۀ مهم وجود دارد راهاندازی شدهاند؛ مثلا تعداد خوبی از واحدها در بم فعالیت میکنند، یا در مجاورت بیابان لوت؛ در شهداد و روستاهای اطراف آن، بیشترین واحدهای بومگردی را داریم، در میمند هم بومگردیهای خوبی داریم، در شهرستان بافت نیز تعداد زیادی واحد راهاندازی شده است. تمرکز بیشتر در این مناطق است اما همانطور که گفتم، در برخی مناطق هم مجوزهایی داده شده که صاحبان آنها اکنون با این مشکل مواجهند که مسافر و گردشگر مراجعه نمیکند و این طبیعی است. در همه جای دنیا، این قاعده وجود دارد که اگر در منطقهای که جاذبۀ مهم گردشگری وجود نداشته باشد واحد اقامتی راهاندازی شود، قطعا رونقی نخواهد داشت؛ ضمن اینکه وقتی صحبت از اکوتوریسم و اکولوژ و بومگردی میشود تاکید بر این است که واحدهایی باشند که صاحبان آن، در کنار فعالیتهای روزمرۀ زندگی، به عنوان یک فعالیت جانبی نه اصلی، به این کار بپردازند و اینطور نباشدکه صرفا برای فعالیت گردشگری اقدام کنند و معیشت خود را کاملا به این فعالیت گره بزنند؛ این روش اشتباه است؛ ما تجربۀ کرونا را داشتیم و سه سال همۀ فعالیتهای گردشگری تعطیل شد. این روزها، ناآرامیها و بحرانهای سیاسی را داریم که برای گردشگری تبعاتی دارد. بنابراین، تاکید بر این است که اگر کسی در روستا، شغل دامداری یا کشاورزی دارد، در کنار آن به گردشگری ورود کند تا اگر بحرانی پیش آمد، منابع درآمدی دیگری نیز داشته باشد.
*گفتید: متاسفانه تعداد واحدهای بومگردی در استان زیاد است. شما از چه نظر به این آمار بالا نقد دارید؟
این آمار بالا، از دو جنبۀ اقتصای و اجتماعی آسیبهایی به دنبال دارد. مثلا در شهداد با تراکم بالایی از اقامتگاهها مواجهیم. این وضعیت، توجیه اقتصادی را برای کسانی که فعالیت میکنند از بین میبرد. در شهداد و دولتآباد و شفیعآباد و روستاهای این منطقه، حدود 50 واحد بومگردی داریم. اگر حداقل ظرفیت هرکدام از این واحدها 40 نفر باشد، آمار بالایی از گردشگران باید در شبانهروز در این منطقه اقامت داشته باشند. در حالی که اینطور نیست و شاید تنها چند روز در سال چنین اتفاقی بیفتد که ظرفیت تمام اقامتگاهها تکمیل شود. ضمن اینکه در منطقهای مثل شهداد، به دلیل شرایط آب و هوایی، حدود شش، هفت ماه از سال اصلا گردشگر نداریم. در دیگر مناطق استان نیز کمابیش این شرایط وجود دارد؛ مثلا در بافت به دلیل سرما، گردشگری در برخی ایام سال فعال نیست. از لحاظ اجتماعی هم وقتی کسی کسبوکاری راهاندازی میکند، انتظار بازخوردهایی دارد و میخواهد شغلی داشته باشد که بتواند از طریق آن درآمد کسب کند؛ حالا وقتی اعطای وام و مجوزها، به اندازۀ کافی کارشناسی نشده باشد و براساس بنیۀ علمی قوی مجوزها صادر نشده باشد، اغلب، درگیریهایی ناخواسته بین صاحبان این کسبوکارها پیش میآید و وقتی تعداد زیاد باشد، مثلا قیمتها را میشکنند. هر منطقهای یک ظرفیت اسمی دارد که تعیین میکند در هر منطقه، در طول سال، چه تعداد گردشگر حضور مییابد و بعد براساس این ظرفیت، مشخص میشود که به چه تعداد بومگردی نیاز است. متاسفانه، صدور مجوزهای بومگردی کارشناسیشده نبود؛ البته دولت هم توجیهات خاص خود را داشت؛ اوج دوران صدور مجوزها مربوط به سالهای 90 تا 95 است که شرایط بینالمللی خوب بود و توریستهای بیشتری به ایران سفر میکردند. همزمان، تبلیغات رسانهای زیادی هم انجام و فیلمها و مستنداتی از بومگردیهای موفق مثل آقای برزگر در بوانات فارس منتشر شد که افراد را به سرمایهگذاری در این حوزه ترغیب کردو انتظاراتی ایجاد شد که هیچکدام واقعی نبود. حتی دربارۀ آقای برزگر هم اطلاعاتی داده میشد که مثلا یک اتاق را 400 یورو، 600 یورو اجاره میدهد؛ در هیچ جای ایران و حتی دنیا چنین نرخهایی وجود ندارد. مردم فکر کردند اگر به این حوزه ورود کنند تحول اقتصادی بزرگی را خواهند داشت. در کنار این تبلیغات، آموزش کافی هم وجود نداشت و شرایط فعلی رقم خورد. تعداد واحدهای بومگردی در استان خیلی زیاد است و من فکر میکنم مجوز جدید، لااقل در مناطقی که تعداد زیادی واحد فعال شده، صادر نشود تا به تدریج، واحدهایی که نمیتوانند یا نمیخواهند ادامه بدهند حذف و شرایط بهینه شود.
*در حال حاضر، روند صدور مجوزها چگونه است؟ همچنان تقاضا و صدور مجوز وجود دارد یا روند منطقی پیدا کرده است؟
اولین اقدامی که انجمن بومگردی استان کرمان به عنوان نخستین انجمن در ایران انجام داد این بود که به میراثفرهنگی نامه نوشتیم و خواستیم مجوز جدید برای راهاندازی واحدهای بومگردی صادر نشود.
*در چه سالی این اقدام را انجام دادید؟
سال 97 انتخابات انجمن برگزار شد و اوایل سال 98 ما این نامه را به میراثفرهنگی نوشتیم و تاکید کردیم که تحت هیچ شرایطی مجوز جدید اعطا نشود و اگر هم چنین قصدی بود، حتما با نظر کارشناسی انجمن باشد. ما ادعایی نداریم که خیلی سرآمد هستیم ولی به هر حال، در انجمن، کسانی حضور دارند که در این حوزه مشغول هستند و مشکلات را میشناسند. برآورد اولیۀ من نشان میدهد که روند صدور مجوزهای جدید کند شده، کم شده اما اطلاع دقیقی ندارم که مجوزدهی چگونه است. قرار بر این بوده و هست که اعطای مجوز جدید با مشورت انجمن باشد و حتی انجمن بخشی از فرآیند را باید تایید و امضا کند اما هنوز این موضوع تفویض اختیار به انجمن نشده است. میدانم که مجوزهایی صادر میشود اما ضوابط آن را نمیدانم.
*با وجود آمار بالای واحدهای بومگردی، ما در استان کرمان اقامتگاهی نداریم که در سطح ملی یا بینالمللی مطرح و معروف باشد. دلیل این موضوع را چه میدانید؟
من این را قبول ندارم که میگویید اقامتگاهِ مطرح نداریم. واحدهای بسیار خوبی در استان کرمان فعالیت میکنند. دربارۀ گردشگری استان اما دو معضل بزرگ داریم. من همیشه کرمان را به استرالیا تشبیه میکنم. استرالیا از لحاظ موقعیت مکانی، در نقطهای دورافتاده قرار گرفته و از مناطق پرجمعیت دنیا فاصلۀ زیادی دارد؛ مثلا از کشورهای گردشگرفرست در اروپا و بخشهایی از آسیا و دیگر کشورها فاصلۀ زیادی دارد. این شرایط توجیه اقتصادی برای سفر به این کشور را از بین میبرد. کرمان هم شرایطی مشابه دارد. الان، اجرای یک تور چهار، پنج نفره از گردشگران داخلی و از تهران به کرمان، حدود هفت تا هشت میلیون تومان هزینه دارد؛ فرد با این هزینه میتواند به ترکیه و ارمنستان و ترکمنستان و خیلی مقاصد دیگر سفر کند. بنابراین، در بخش گردشگری داخلی، فاصلۀ مکانی کرمان از مناطق پرجمعیت کشور مثل تهران و مشهد و شیراز و تبریز و اصفهان باعث شده استان همیشه با کمبود تقاضا مواجه باشد. باید یکسری مشوقهای سفر در نظر گرفته شود تا این مشکل برطرف شود. در بخش گردشگری بینالمللی هم از گذشته تاکنون، مثلث طلایی گردشگری وجود داشته و 90 درصد تورهایی که وارد ایران میشوند، سفرشان از تهران شروع میشود و به اصفهان و شیراز و یزد و کاشان رفته و در پایان، به تهران برمیگردند. در چند سال اخیر، میراثفرهنگی در کرمان تلاشهایی کرده و مقداری از این بنبست خارج شدهایم ولی هنوز این مشکل وجود دارد و نمیتوانیم کرمان را با مثلا اصفهان مقایسه کنیم. موضوع بعدی اینکه از لحاظ جاذبههای فرهنگی در کرمان آن هم از نگاه گردشگری خارجی، مسائلی وجود دارد؛ درست است که مثلا مجموعۀ گنجعلیخان را در کرمان داریم ولی مشابه چنین بناهایی، در اصفهان و شیراز هم داریم. دارم دربارۀ گردشگر انبوه صحبت میکنم نه گردشگر تخصصی. خودم به عنوان راهنمای تور، بارها از گردشگران خارجی شنیدهام که: دیگر نمیخواهم فلان نوع از بنا را ببینم. بنابراین، (در این بازار رقابتی) باید تنوع در جاذبهها ایجاد کنیم و از ظرفیتهایی که دیگر مناطق آن را ندارند، بهره ببریم. ما در کرمان، بیابان لوت را داریم که حرف برای گفتن دارد و بیشترِ گردشگران متقاضی بازدید از این جاذبه هستند و نقش مهمی در گردشگری کرمان دارد. علاوه بر این، سایتها و بناهای جهانی خوب دیگری هم در استان داریم که میتوانیم به عنوان یک فرصت گردشگری از آن بهره ببریم. این توضیحات را دادم که بگویم وقتی تعداد گردشگران افزایش مییابد، آن زمان است که در واحدهای اقامتی، رتبۀ جهانی میگیریم. در شرایط فعلی هم، اقامتگاههای خیلی خوبی در مناطق مختلف استان اعم از شهداد و بافت و میمند داریم که اصول بنیادین را رعایت و حرفهای کار میکنند. یکی از مسائلی که در کنترل کیفیت واحدها بسیار تاثیرگذار است، استانداردسازی است. سازمان میراثفرهنگی در یکی، دو سال گذشته ضوابطی را تحت عنوان «ضوابط استانداردسازی اقامتگاههای بومگردی ایران» تعریف و شاخصهایی را مطرح کرده تا اقامتگاههای بومگردی هم مثل هتلها که ستاره میگیرند، درجهبندی شوند. متاسفانه در کرمان، این موضوع هنوز اجرایی نشده است. اگر بشود، بسیاری از واحدها که کیفیت پایینی دارند، از چرخه حذف میشوند یا باید کیفیت را ارتقا بدهند. امیدوارم هرچه زودتر استانداردسازی بومگردیها در استان انجام شود.
*اینکه تعرفهها هم دربارۀ واحدهای بومگردی متفاوت است به همین دلیل برمیگردد که هنوز رتبهبندی نشدهاند؟ نرخها برچه اساس تعیین میشود؟ رِنج قیمت الان در استان چهقدر است و آیا شما آن را منطقی میدانید؟
تعرفهها را انجمن با همکاری میراثفرهنگی تعیین کرده است. نرخی که در استان در نظر گرفته شده، برای واحدهای درجۀ دو است چون هنوز استانداردسازی انجام نشده، مجوزی که میراثفرهنگی میدهد همۀ واحدها را درجه دو محسوب میکند. نرخی که الان تعیین شده، به ازای هر نفر در شب 200 هزار تومان با صبحانه است. خیلی اوقات نرخی که از مسافران گرفته میشود، از این میزان پایینتر است ولی حداکثر همین 200 هزار تومان است.
*جدیترین چالشی که اقامتگاههای بومگردی در حال حاضر با آن مواجهند، چیست؟
چالشهای زیادی وجود دارد و در چند حوزه مشکل اساسی داریم که یکی از آنها، بازاریابی است. میراثفرهنگی استان کرمان و اتاق بازرگانی باید شرایطی فراهم کنند تا استان کرمان در اکسپوها و نمایشگاههای بینالمللی معرفی شود. ما باید در برنامۀ تورهای بینالمللی قرار بگیریم و تا این اتفاق نیفتد، رونقی که مورد انتظار است را نخواهیم داشت. بزرگترین چالش همین است.
*حدود سه سال کرونا را داشتیم و اخیرا هم ناآرامیهایی رخ داده است. این اتفاقات، چه شرایطی برای بومگردیها ایجاد کرده است؟
از ماجراهای آبان سال 98 تاکنون، تورهای زیادی لغو شده است. در جریان اتفاقات اخیر، خود من شخصا شاهد لغو هشت تور خارجی بودم. در خبرها هم میخوانیم که چند کشور ورود به ایران را کنسل کردهاند. این شرایط بسیار بر گردشگری تاثیر داشته است.
*به نظر شما، دولت برای حمایت از بخش گردشگری که بسیار نحیف شده، چه باید بکند؟
حداقل کاری که دولت میتواند انجام دهد این است که تسهیلات ارزانقیمت در نظر بگیرد. اغلب همکاران ما، برای احیا و ساخت و مرمت واحدهای بومگردی، از بانکها وام گرفتهاند. در جریان کرونا خیلی پیگیری کردیم تا این واحدها حمایت شوند ولی تنها کاری که انجام شد این بود که پرداخت اقساط را سه ماه به تعویق انداختند که البته، سود آن را هم گرفتند. خیلی از بانکها نیز گفتند چون تسهیلات از صندوق توسعه ملی بوده، همین کار را هم نکردند. در شرایط فعلی، دولت باید حمایت جدی و ویژه از بخش گردشگری و بومگردیها داشته باشد.
*اگر حمایتی نشود، آیندۀ واحدهای بومگردی و گردشگری کرمان را چهطور میبینید؟
قطعا بخش زیادی از نیروی انسانی ما از بازار خارج میشوند. یکی از مشکلات گردشگری ما، ضعف در حوزۀ نیروی انسانی است. بسیاری از فعالان گردشگری و راهنمایان تور را میشناسم که در دو، سه سال گذشته از بازار گردشگری خارجی شدند و تغییر شغل دادند چون نتوانستند در شرایط سخت دوام یابد و اگر شرایط فعلی ادامه یابد، خروج نیروی انسانی نیز ادامه خواهد داشت که تبعات زیادی به دنبال دارد.
*یکی از مشکلات بزرگ گردشگری کرمان را بازاریابی ذکر کردید. بخش زیادی از فعالیتها در این زمینه و برای معرفی کرمان، در پلتفرم اینستاگرام اتفاق میافتاد و بسیاری از افراد، برای انتخاب واحدهای بومگردی به اینستاگرام مراجعه میکردند. فیلتر دائمی این پلتفرم، چه تاثیری بر کار بومگردیها خواهد داشت؟
قطعا تاثیر بسیار زیادی خواهد داشت. در دنیا، فیسبوک خیلی از اینستاگرام مطرحتر است که در کشور ما فیلتر شد. طی سالهای اخیر، اینستاگرام تنها راهی بود برای اینکه گردشگران بتوانند ما را پیدا کنند و اگر این امکان از بین برود، دیگر راهی وجود ندارد. ممکن است تا مدتی، فعالیت در اینستاگرام با فیلترشکن ادامه پیدا کند اما چون سرعت اینترنت کُند میشود، استفاده از آن کسلکننده و کنار گذاشته خواهد شد و این اتفاق، بسیار بر کار واحدهای بومگردی و سایر فعالان گردشگری تاثیرگذار است و حتی برای گردشگران داخلی هم مشکلاتی ایجاد میشود. زیرساختهای انفورماتیک ما آنقدر قوی نیست که بگوییم اقامتگاهها سایت دارند یا سایتهایی بینالمللی وجود دارد که واحدها را معرفی میکنند؛ یکی از معدود راههایی که برای ارتباط با دنیا داشتیم اینستاگرام بود که اگر نباشد مشخص است شرایط چگونه خواهد بود. / الف
نظر خود را بنویسید