گروه فرهنگوهنر ـ سیدعلی میرافضلی گفت: «به نظر من با اینکه شعرهای سنایی و خیام به هم نزدیک است، خاستگاه اندیشگانی آنها با یکدیگر متفاوت است و با اینکه حیطههای مشترکی دارند جنس نگاه آنها فرق دارد».
بهگزارش فردای کرمان، بهنقل از خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، چهل و ششمین نشست از سلسله درسگفتارهایی دربارهی سنایی با موضوع بررسی «رباعیات سنایی»، عصر چهارشنبه (30 آبانماه) با سخنرانی سیدعلی میرافضلی، پژوهشگر و شاعر کرمانی در مرکز فرهنگی شهر کتاب شهید بهشتی برگزار شد.
در ابتدای نشست علیاصغر محمدخانی گفت: «در درسگفتارهای گذشته بحثهای مختلفی درباره سنایی و آثار سنایی در شعر فارسی، عرفان، شعر سیاسی و اجتماعی، حدیقه الحقیقه، سیرالعباد، قصیدههای سنایی و مجموعه دیوان سنایی بحثهای مختلفی انجام شد؛ اما ما درباره رباعیات سنایی تا کنون بحثی نداشتیم و بیشتر رباعی را با رباعیات خیام میشناسیم. ولی معمولا هرکدام از شاعران بزرگ رباعی سرودهاند چه مولانا، چه حافظ و چه شاعران دیگر».
او افزود: «ما کمتر با این رباعیها مانوس بودیم، در سالهای گذشته سیدعلی میرافضلی یکی از رباعیپژوهان کتابی به نام چهارخطی منتشر کرده است که کندوکاوی در تاریخ رباعی فارسی است که البته پیش از این نیز آثاری درباره رباعیات خیام نیز داشت. سنایی نزدیک به ۷۵۰بیت رباعی دارد و این نشست یک ساعته فرصتی است برای به دست دادن چشماندازی برای شناخت رباعیات سنایی و این که سنایی چه جایگاهی در بین شاعران دیگری که به رباعی پرداختند دارد».
بررسی 40 رباعی از سنایی
در ادامهی این نشست، میرافضلی با خواندن یک رباعی از سنایی بحث خود را آغاز کرد و گفت: «سنایی همچنان که در غزلیات، مثنویات و قصایدش شاعری اثرگذار و جریانساز بود به نظر من در رباعی هم اثرگذاری خاص خودش را داشت و در تاریخ رباعی فارسی چه از لحاظ کیفی چه از لحاظ کمی شاعر قابل مطالعهای است. منتها تشخصی که رباعیات سنایی دارد به دلیل آن رباعیاتی است که در حوزه ادبیات عرفانی میگنجد و در این زمینه راهگشای شاعران بعد از او بوده است؛ وگرنه آنچه که روال شاعران هم عصر اوست چون مدح، هجو، توصیف، مراعاتالنظیر و رعایت تناسبات لفظی جایگاه خاصی را برای او رقم نمیزند. آن چیزی که مهم است رباعیات عرفانی و خیامیات سنایی است و نکته جالب همین است که سنایی در گسترش این نوع رباعی در قرن پنجم و ششم نقش کلیدی داشت و رباعیات شهر آشوبش نیز مشهور پیشرو است».
این شاعر و پژوهشگر دربارهی بررسیهای خود در رباعیات سنایی گفت: «من بررسی رباعیات سنایی را بر مبنای دستنویس کتابخانه موزه کابل انجام دادم چون نسخه بسیار قدیمی از کلیات سنایی است و در زمان نزدیک به حیات او کتابت شده است. البته تاریخ کتابت ندارد اما به تشخیص اهل فن نسخهای است از قرن ششم که به صورت عکسی در کابل چاپ شده و مورد رجوع پژوهشگران است و در بسیاری از تصحیحات آثار سنایی مورد استفاده قرار گرفته است. عمدهی اتکای شفیعی کدکنی در دو کتاب «تازیانههای سلوک» و «در اقلیم روشنایی» که غزلیات سنایی است، به این دستنویس بوده است. این دستنویس در بخش غزلیات و قصاید یادداشتهای خوبی در آغاز شعرهاست و شأن نزول آنها را نشان میدهد. البته درباره این نسخه چند و چونی هم شده و اتکای تام و تمام به این نسخه روا نیست». او در ادامه بیان کرد: «من به دلیل قدمت نسخه کابل و این که در زادگاه سنایی کتابت شد و بسیاری از رمزهای نزدیک به سخن سنایی را دارد این دستنوشته را مبنای کار خود قرار دادم. متاسفانه در این دستنویس ۴۰رباعی از سنایی وجود دارد و همین ۴۰ رباعی را که بررسی کردم متوجه شدم میتواند مبنای خیلی از بررسیها باشد. قدیمیترین دستنویس دیوان سنایی که در دسترس داریم متعلق به کتابخانه بایزید ولیالدین ترکیه است که سال ۶۸۴ در حدود ۱۵۰ سال بعد از مرگ سنایی نوشته شده است و این تاسف وجود دارد که چرا نسخههای نزدیکتر به زمان حیات سنایی موجود نیست که از دستبرد زمان مصون مانده باشد».
میرافضلی افزود: «خوشبختانه از مثنویات سنایی نسخههای قدیمی موجود است از جمله نسخهای از حدیقه سنایی که در ۵۵۲ و دو دهه بعد از مرگ سنایی کتابت شده است و مصحح حدیقه سنایی گفته است که نسخه کابل بسیار نزدیک به نسخه کهنی است که منسوب به سال 552 است. این هم یکی از دلایل اعتبار و اهمیت نسخه کابل است. یعنی مصحح کتاب با این که نسخه ۵۸۸ را در اختیار داشت ولی نسخه کابل را از نظر اهمیت در درجه دوم قرار داد».
سنایی ادبیات جدیدی در حوزه عرفان و تصوف ایجاد کرد
میرافضلی ضمن بیان این که یکی از وجوه ناشناخته شخصیت ادبی سنایی خیامیات اوست مطرح کرد: «گفته میشود که سنایی و خیام در محضر محمدبن منصور سرخسی هم درس هم بودند و سنایی در قصایدش بارها این استاد خود را ستوده است. تکیه ما به روایت رشیدی تبریزی است که میگوید خیام شاگرد ناصرالدین شیخ محمد منصور استاد سنایی بوده است. خیام در روزگار جوانی در بلخ روزگار گذرانده و سنایی هم در آن شهر بوده و کارنامه بلخ یادگار همان دوران است. ارتباطی که بین خیام و سنایی هست و داستان نامه سنایی به خیام هم معروف است. زمانی که مشکلی برای غلام سنایی پیش آمده او از خیام درخواست کمک میکند. اینها ارتباط بین خیام و سنایی است. آن چیزی که امروز میخواهم دربارهاش صحبت کنم رباعیات خیامانه سنایی است که در دستنویس کابل دو رباعی از این دست وجود دارد:
دی آمدنی به حیرت از منزل خویش/ امروز قراری نه به کام دل خویش
فردا شدنی بیخبر از حاصل خویش / پس من چه نشان دهم ز آب و گل خویش
در این رباعی کلیدواژههایی که معمولا منسوب به رباعیات خیام است وجود دارد؛ دیروز، امروز، فردا یا آمدن و شدن».
میرافضلی ضمن بیان این که در دیوان سنایی رباعیات خیامانه زیادی وجود دارد نمونههایی از آن را خواند و ادامه داد: «نکتهی جالب این است که 10رباعی منسوب به خیام در دیوان سنایی در نسخههای بعضا معتبر حضور دارد و ممکن است بعضی از اینها از سنایی باشد.
جز راه قلندر و خرابات مپوی/ جز باده و جز سماع و جز یار مجوی
پر کن قدح شراب و در پیش سبوی / می نوش کن ای نگار و بیهوده مگوی
اینها رباعیات منسوب به خیام است، منتها در دیوان سنایی نیز شاهد آن هستیم. این نشان میدهد این جریان رباعیات خیام در زبان فارسی علاوه بر خیام، پیشرویی همچون سنایی داشته است و این حجم از رباعیات نشان میدهد این دغدغهی ذهنی در سنایی نیز وجود داشته منتها او مشهور نشده است».
این پژوهشگر اظهار کرد: «نکتهی دیگری در رباعیات سنایی یافتم و این است که به گمانم دو رباعی پاسخی به یک رباعی خیام است و در اینجا یک تناقضی میبینیم، هم این که یک گرایش به این مفاهیم در رباعیات سنایی هست و هم پاسخی به رباعیات خیام داده است البته در جایی ذکر نشده است و این از دیدگاه من است:
ترکیب پیالهای که در هم پیوست / بشکستن آن روا نمیدارد مست
چندین سر و پای نازنین از سر دست / از مهر که پیوست و به کین که شکست
اگر بخواهیم 5 رباعی از خیام نام ببریم و مهر بزنیم که از خیام است یکی از آنها همین رباعی است. اگرچه در گزیدههای خیام به این دست از رباعیات توجهی نمیشود منتها مستندات متعددی وجود دارد که میتواند منسوب به خیام باشد، در این رباعی اعتراضی به مساله مرگ وجود دارد».
نویسنده «به همین کوتاهی» مطرح کرد: «سوال این است که زمانی که سنایی این همه با معانی و مفاهیم خیامانه مانوس است و درباره بادهپرستی، شادنوشی حتی حیرت در هستی صحبت میکند چرا در برخی موارد با هم زاویه دارند؟ به نظر من با این که شعرهای سنایی و خیام به هم نزدیک است خاستگاه اندیشگانی آنها با یکدیگر متفاوت است و با این که حیطههای مشترکی دارند جنس نگاه آنها فرق دارد آن حیرتی که خیام از آن دم میزند و با آن حیرت صوفیانهای که سنایی و حتی عطار میگوید مشابهت لفظی دارند اما بایکدیگر فرق میکند. سنایی و عطار در اقلیم یقین وطن دارند و سنایی به تقدیر اعتقاد دارد. سنایی را در کنار خیام به عنوان یکی از کسانی که اثرگذار بود در تثبیت این حوزه رباعیات خیام قابل توجه و قابل بررسی میدانم».
وی در ادامه اظهار کرد: «به نظر من یکی از مهمترین کارهایی که سنایی در حوزهی رباعی انجام داد این است که ادبیات جدیدی را در حوزه عرفان و تصوف ایجاد کرد و توانست آن را گسترش دهد و در شاعران، نویسندگان و متون پس از خودش اثر بگذارد و رباعیات او بعد از انتشار به سرعت در محافل عرفانی مورد استقبال قرار گرفته است. در زمان حیات سنایی رباعیاتش این فرصت را داشتند که به متون راه پیدا کنند. اگر بخواهیم تاریخ رباعیات را بررسی کنیم میبینیم که تا قرن پنجم آبشخور نویسندگان متون تصوف این بود که عمدتا رباعیات عامیانه و عاشقانه را مطابق مشرب خود تاویل میکردند؛ سنایی این امکان را به نویسندگان داد و شعری مطابق مشرب آنها پدید آورد و وجه عرفانی رباعیات سنایی در شعر بعد از خودش حرکتی ایجاد کرد».
سنایی از پیشتازان شهرآشوب
میرافضلی درباره بازیهای زبانی سنایی نیز گفت: «یکی از دلمشغولیهای اصلی سنایی بازیهای زبانی است که در رباعیاتش حجم قابل توجهی دارد. ایجاد تناسبات لفظی و معنوی از راه بکار گرفتن مراعاتالنظیر یا جناس است و به این موارد خیلی توجه داشت و بخش عمدهای از شعرهایش را در همین فضا گفته است. اینها اعتبار ویژهای در رباعی برای سنایی ایجاد نمیکند منتها شایسته بررسی است. او به عناصر اربعه علاقه داشت و اگر به شاعران قرن شش رجوع کنید میبینید که شاعران هم عصر سنایی به این دست از صنایع ادبی توجه داشتند؛ جریانی در آن دوران بود که بازی با کلمات مقبول بود. این تناسبات لفظی که من نام آن را بازیهای زبانی میگذارم همین تناسب است و هیچ چیزی در حد ذوقورزی در آن وجود ندارد».
نویسنده «هشت چارانه» بیان کرد: «یکی دیگر از موارد جالب درباره رباعیات سنایی، پیشرو بودن سنایی در رباعیات شهر آشوب است. گلچین معانی در کتاب «شهر آشوب در شعر فارسی» گفت مهستی گنجوی اولین شاعری است که رباعیات شهر آشوب گفته است؛ به نظر من سنایی در این مسیر از پیشتازان است. رباعیات شهر آشوب در وصف حرفهها و افرادی که در این حرفهها کار میکردند است و در رباعیات سنایی چندین رباعی در وصف حرفه پسر قصاب وجود دارد».
او همچنین بیان کرد: «نکتهای درباره دستنویس کابل این است که تنظیم الفبایی ندارد و این دلیل بر قدمت آن است. من 25 دستنویس دیوان سنایی را بررسی کردم و میتوانم بگویم خیلی از این نسخهها تنظیم موضوعی دارند اما عجیب این است که هیچکدام از اینها تنظیمات غیر الفباییشان یکسان نیست؛ بعضیها به هم نزدیک هستند اما انطباق کاملی ندارند و این از شگفتیهاست».
سیدعلی میرافضلی در پایان گفت: «من در کتاب «جنگ رباعی» 230 رباعی از رباعیات نویافته از سنایی را بیان کردم که بر مبنای هشت نسخه خطی است. تعداد رباعیاتی که محمدرضا مدرسرضوی از سنایی آورده 537 رباعی است و آن 750 رباعی که در ابتدا گفتم به اعتبار آن 230 رباعی نویافته است که بعضی از این نسخههای قدیمتر و بعضی مربوط به دوره صفوی هستند بود که البته یکدیگر را حمایت میکنند».
نظر خود را بنویسید