فردایکرمان - سیدمحمدعلی گلابزاده*: پشت یکی از کامیونها نوشته بود: بخاطر اشک مادرت، احتیاط کن سالار، این «شیریننویسی»! مرا بر آن داشت تا به همۀ رانندگان اتومبیلها توصیه کنم که پشت ماشینشان بنویسند: بخاطر مادری چشم انتظار رعایت کن موتورسوار!
بیگمان شما هم در این مورد با من همراهید، زیرا دست کم، برای یکبار هم که شده با موتورسواران خیرهسر و بیپروایی روبهرو شدهاید که سه نفر را بر ترک خود سوار کردهاند، با یک دست مشغول صحبت با گوشی همراه خود هستند و در حالی که فرمان موتور را در یک دست دارند به سرعت برق و باد، از چراغ قرمز هم میگذرند و چنان وحشتی در دل رانندۀ مجاز و در حال عبور از چراغ سبز میاندازند که به قول معروف برق از پیش چشم آن بینوا میپرد، و دو سه درجه بر فشار خون او میافزاید، آنگونه که اگر دارای زمینۀ بیماری باشد، کارش به بیمارستان و درمانگاه میکشد.
ایکاش همیشه کار به همینجا ختم میشد، چون گاهی در برخورد اتومبیل، موتورِ آش و لاش شده یک طرف، موتورسوار قانونشکن با سرنشینان خونآلودش در طرف دیگر و رانندۀ بخت برگشتهای که سکتۀ قلبی را در یک قدمی خود میبیند، پای پایین آمدن از خودرو را ندارد و چنان فاجعهای برای همۀ گروه رخ میدهد که «مسلمان نشنود، کافر نبیند».
همین چند روز پیش که شاهد برخوردی اینگونه بودم و بعد معلوم شد که کتف و پا و دست موتورسوار متخلف شکسته، خود را بر بالین او رساندم و گفتم: چند ثانیه منتظر شدن و رعایت قانون و مقررات، بهتر از این نبود که تا آخر عمر علیل و از کار افتاده بشوی و بدتر از آن، رانندۀ بیگناه اتومبیل را هم به خاک سیاه بنشانی؟ در حالی که نفساش به سختی برمیآمد گفت: میخواستم به دیدن بازی استقلال برسم!! گفتم، این دیگر عذر بدتر از گناه است، زیرا فلسفۀ ورزش و رسالت انواع آن و ازجمله فوتبال، تقویت سلامت جسم و روح است، حالا تو سلامت خود و دیگران را به پای یک بازی فوتبال قربانی میکنی؟
شگفتا که سرپرست پلیس راهوار کرمان در گفتوگویی با خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران اعلام میکنند که 64 درصد از تصادفات منجر به جرح و قتل مربوط به موتورسواران است، اما نمیدانم اجازه دارم از حضرت ایشان و نیروی انتظامی و دیگر مسئولین محترم بپرسم، تاکنون چه تمهیداتی برای جلوگیری از این آشفته بازارِ مرگآفرین که هر روز چندین خانواده را به سوگ مینشاند و سلامت جامعه را تهدید میکند، به کار گرفتهاید؟ آیا اجازه دارم از مقامات قضایی استان بپرسم وقتی با پروندههایی اینچنین روبهرو میشوید، باز هم از رانندۀ بیگناهی که قربانی خیرهسری موتورسواری نادان شده، بازخواست میکنید، یا مثل همه جای دنیا، بیگناه را رها و پروندۀ مرگ موتورسوار حادثهآفرین و گناهکار را میبندید؟
در سفری که به یکی از کشورهای اروپایی داشتم، دوست ایرانیام که ساکن آن کشور بود میگفت، اینجا در عبور از خیابان و چهارراهها خیلی مراقب باش، چون اگر با عدمِ رعایتِ چراغ عابر پیاده و یا عبور از غیر جاهای خطکشی شده با ماشینی برخورد کنی و مرگ تو با خسارتِ ماشینِ ضارب همراه باشد اول خسارت ماشین را از خانوادهات میگیرند و بعد جسد را تحویل میدهند، بی آنکه کمترین مشکل قضایی برای راننده لحاظ کنند.
تصور میکنید اگر چنین ضابطهای در کشور ما نیز وضع میشد، شاهد این همه خسارت جانی و مالی بودیم؟ اما تا زمانی که رانندۀ بیگناه، در جریان برخورد با موتورسوار گناهکار و بیاحتیاط، موظف به پرداخت هزینههای درمان او، و یا در صورت مرگ، مجبور به پرداخت دیه باشد، در بر همین پاشنه میچرخد و هر روز شاهد مرگومیر، خسارت جانی و مالی و ادامةۀهمین وضع اسفبار خواهیم بود.
تردید نداشته باشید موتورسواری که بداند در صورت بیاحتیاطی، با مجروح شدن و یا به قتل رسیدن، از نظر قانون، بدهکار به شمار میرود نه بستانکار، حتماً دست از این خیرهسریها برمیدارد و جامعه رنگ آرامش به خود میبیند. شاید به حسب ظاهر، وضع قانونی اینچنین برخوردهای قضایی، با روح عاطفی و خوی مهرورزی ما همخوانی نداشته باشد، اما بیتردید، پایان خوشی خواهد داشت.
اگر یک روز سری به بیمارستانها بزنید و تعداد موتورسواران شکسته بسته و یا عابرین پیادهای که در حاشیۀ خیابان و حتی پیادهروها، قربانیِ خودخواهی و قانونشکنی این جماعت شدهاند را بشمارید و یا سری به محاکم قضایی بزنید و رانندگانی که پروندۀ اینگونه تصادفات را زیر بغل دارند ملاحظه کنید و نالههای هر دو گروه را بشنوید که از زندگی ساقط شدهاند، آن وقت وضع قوانین شداد و غلاظ و برخوردهای سختگیرانه و بیترحّم را بر آن دلرحمی و مرحمت انسانی ترجیح میدهید.
*مدیر مرکز کرمانشناسی
نظر خود را بنویسید