اسما پورزنگیآبادی ـ اولین امضای استاندار جدید کرمان پای حکم مسئول روابط عمومی استانداری نشست و در پی آن، عباس تقیزاده به این سمت منصوب شد. تقیزاده دکترای ارتباطات دارد و از جمله روزنامهنگارانی است که طی سالیان گذشته، مسائل و مشکلات شهداد؛ زادگاهش بیشترین سوژههای کاری او بوده است. تقیزاده همچنین سابقهی مدیریت روابط عمومی در آموزش و پرورش استان و دانشگاه تحصیلات تکمیلی کرمان را نیز در کارنامه دارد. با او دربارهی برنامههایی که در مسئولیت جدید دارد گفتوگویی تلفنی انجام دادم که در ادامه میخوانید:
آقای دکتر! چه اولویتهایی برای روابط عمومی استانداری کرمان در نظر گرفتهاید؟
قبل از پاسخ به پرسش شما از آقای دکتر فدایی تشکر میکنم که پیشنهاد این مسئولیت را به بنده دادند. اگرچه معتقدم نیروهای بسیار خوبی در استان هستند از جمله خود آقای زینالدینی که اقدامات موثری انجام دادهاند همچنین مدیران سابق از جمله آقای عظیمیزاده و همهی افرادی که پیش از این در مسئولیت روابط عمومی استانداری کرمان بودهاند، زحمت کشیدهاند. همچنین از آقای دکتر آروین؛ ریاست محترم دانشگاه تحصیلات تکمیلی کرمان و هیات رئیسهی محترم این دانشگاه که پیش از این بهعنوان مسئول روابط عمومی در خدمت این بزرگواران بودم نیز تشکر میکنم. در پاسخ به پرسشی که مطرح کردید ابتدا تعریفی از روابط عمومی را ارایه میکنم؛ من فکر میکنم روابط عمومی یعنی مدیریت مدبّرانهی ارتباطات اعم از ارتباطات درونسازمانی و برونسازمانی و معتقدم هر دو این ارتباطات با هم باید رشد پیدا کند تا بتوان اهداف روابط عمومی را محقق کرد. روابط عمومی کارکردهای مختلفی دارد؛ مثلا اطلاعرسانی، افکارسنجی، برگزاری مراسم، تشریفات، تولید خبر، مستندسازی، ارتباط با رسانهها و ... ولی با بررسی وضعیت فعلی روابط عمومیها مشخص است که همهی این بخشها فعال نیست و برخی کارکردهای روابط عمومی معطل مانده است. یک دلیل آن روزمرگی است و یا اینکه برخی کارهای روابط عمومی مبتنی بر رویدادهایی است که روزانه رخ میدهد و اولویت با بازتاب این رویدادهاست. در نتیجهی پرداختن به این رویدادها، روابط عمومی از دیگر کارکردهای خود باز میماند. روابط عمومی استانداری اما نسبت به دیگر روابط عمومیهای دولتی از حساسیت بالاتری برخوردار است و انتظار میرود با توجه به جایگاه خودِ نهاد استانداری بتواند بهعنوان یک روابط عمومی پیشتاز عمل کند چرا که میتواند دیگر روابط عمومیهای دستگاههای دولتی را نیز با خود همراه کند و اگر تحرک و پویایی خوبی داشته باشد آن را به دیگر روابط عمومیها نیز تسری بخشد و در نتیجهی این تاثیرات، شاهد فعالیت موثر در روابط عمومیهای استان باشیم. چرا که خیلی از روابط عمومیها سرعت و عملکرد خود را با روابط عمومی استانداری تنظیم میکنند؛ اگرچه برخی روابط عمومیها نیز بهصورت حرفهای دارند کار خود را پیش میبرند. از این منظر، کار روابط عمومی استانداری بسیار مهم و حساس است چرا که شما فقط روابط عمومی استانداری نیستید و دانشگاهها و دیگر ادارات و نهادها هم نگاهی به عملکرد آن دارند. در شرایط فعلی، توسعهی استان یک مبحث بسیار مهم است و متاسفانه در جایگاهی که باید باشیم قرار نداریم؛ من معتقدم در این شرایط، مهمترین هدفی که باید دنبال کنیم استقرار روابط عمومی حرفهای و توسعهگراست. یعنی روابط عمومی به فرآیند توسعه در استان کرمان کمک کرده و این فرآیند را با توجه به گسترش ارتباطاتی که میتواند ایجاد کند بهویژه ارتباطات مشارکتی، تسهیل کند؛ مردم را در فرآیند توسعه با مدیران همراه کند و تسهیلگر ارتباطی بین مدیران و جامعه باشد. من فکر میکنم این، مهمترین هدفی است که روابط عمومی میتواند دنبال کند ضمن اینکه دیگر وظایف خود را هم باید انجام دهد. در حوزهی توسعهی درونزا، اقتصاد مقاومتی و انسجام ملی روابط عمومی باید به کمک دیگر بخشها گفتمانسازی کند. البته روابط عمومی جزیی از استانداری است و خودش بهتنهایی نمیتواند کاری پیش ببرد و باید هماهنگی کاملی با دیگر بخشها و مدیران داشته باشد، همچنین باید تسلط کافی بر اسناد بالادستی و استراتژیهای استانداری بهعنوان مرجع اصلی سیاستگذاری در استان داشته باشد و برمبنای آن، اهداف دولت و استانداری را بهپیش ببریم.
گفتید دنبال ایجاد یک روابط عمومی حرفهای و توسعهگرا هستید. این، یک هدف بلند و ایدهآل است اما آقای دکتر؛ همیشه افراد که به یک سمت مدیریتی جدید منصوب میشوند برنامهها و شعارهای خوبی ارایه میکنند ولی در عمل عموما با شکست مواجه میشوند. شما که خودتان روزنامهنگار هم هستید و اوضاع را رصد کرده و با واقعیات آشنا هستید؛ چهقدر خوشبین هستید که بتوانید به این هدف دست یابید یا به سمت آن حرکت کنید و اصلا آیا ابزارهای کافی در اختیارتان هست که بتوانید روابط عمومی را به این شکل متحول کنید؟
من همیشه کادر روابط عمومی را معمولا به «دو امدادی» تشویق میکنم. یک فرآیند دارد طی میشود، یک مسئول میآید قسمتی از کار را پیش میبرد و نفر بعدی کار را ادامه میدهد و قاعدتا، من هم در تکمیل کار مدیران سابق دارم کار میکنم. ما همیشه اهداف بلندمدتی مدنظر قرار میدهیم و درست است که امکان دارد محقق نشود ولی مهم این است که برمبنای این اهداف، برنامههایی عملیاتی تدوین کنیم. ضمن اینکه همکاری همهی بخشها برای تحقق اهداف لازم و ضروری است و اگر بتوانیم به یک همگرایی و تفاهم بین روابط عمومیها، مدیران استان و شهرستانها برسیم که رسانهها هم در این زمینه بسیار موثرند و نقش اصلی را دارند؛ میتوان در این مسیر حرکت کرد. یکدست هم صدا ندارد. همهی کسانی که میتوانند به ما کمک کنند باید باشند. من معتقدم توسعه محقق نمیشود مگر اینکه فرصت شنیدن و ابراز همهی نگاهها و دیدگاهها را فراهم کرده و مشارکت را افزایش دهیم که روابط عمومیها و رسانهها میتوانند این کار را انجام دهند. نکتهی دیگری که همه آن را میدانیم اینکه ممکن است روابط عمومی و رسانهها تشابهاتی با یکدیگر داشته باشند ولی هویت هر دو مستقل از یکدیگر است و قرار نیست رسانهها و روزنامهنگاران کار روابط عمومی را انجام دهند و برعکس. اما تا جایی که میتوانند به هم کمک کنند روابط عمومی باید این بستر را فراهم کند و از رسانهها و روزنامهنگاران بهطور ویژه بهعنوان یار کمکی قوی خود استفاده کند اما نگاه ابزاری و تبلیغاتی نباید به رسانهها و روزنامهنگاری داشته باشیم چون نقش رسانهها این است که با افکار عمومی در ارتباط هستند و میتوانند بهعنوان حلقهی وصل باشند. علاوه بر ظرفیتهای رسانهای و روابط عمومی و مدیران؛ ما روحانیون، نخبگان و رهبران فکری جامعه و خود مردم را داریم که همه باید در یک چرخه قرار گیرند و همه احساس کنند سهمی در توسعه دارند. صدا و سیما هم در این میان نقش مهمی دارد. روابط عمومی توسعهگرا و حرفهای که به آن اشاره کردم؛ یک استراتژی بلندمدت است که برپایهی آن، برنامهی عملیاتی و اهداف جزییتر تبیین میشود و معلوم میکند که ما در چه مسیری باید حرکت کنیم.
شما این برنامه را برای روابط عمومی استانداری نوشتهاید؟
تاحدودی یک برنامهی پیشنهادی را تنظیم و مواردی را ارایه کردم. من معتقدم اگربرنامه و چارچوب فکری مشخصی نداشته باشیم بهسرعت دچار روزمرگی میشویم.
برنامهای که دارید را انتشار عمومی میدهید؟
آنچه نوشتهام، پیشنویس یک برنامه است و هنوز قطعی نشده و وقتی قطعی شد چه بهتر که منتشر شود. بههر حال، انتشار آن، میتواند مبنایی باشد که ما هم مورد ارزیابی قرار گیریم. البته، به همهی برنامهها باید نگاه نسبی داشته باشیم و برنامهها باید انعطافپذیر باشند چرا که درعمل ممکن است اتفاقاتی بیفتد و نتوانیم همهی آن را اجرا کنیم. به همین دلیل، در برنامهای که نوشتم بخشی را به پیشنهادات اختصاص دادم که با مشورت گرفتن از دیگران، میتوان آن را کامل کرد؛ چون ممکن است نکاتی باشد که من آن را ندیده باشم. این برنامه هم براساس تجربهی شخصی خودم تنظیم شده و تلاش میکنم که اجرایی شود. ما وقتی برنامه را مینویسیم باید خود را متعهد به اجرای آن هم بکنیم در غیر اینصورت همان اتفاقی میافتد که شما به آن اشاره کردید و اهداف عملیاتی نمیشود و شکست میخورد و این شکست آثار منفی زیادی نیز بهدنبال دارد از جمله اینکه وقتی ببینند برنامهای اجرا نشده ممکن است آن را تعمیم داده و بگویند برنامهها قابلیت اجرایی ندارد. اگر برنامهای آرمانگرایانه و دور از واقعیت نوشته شده باشد شکست میخورد. آنچه که من در پاسخ به سوال اول شما گفتم هم، یکی از اهداف است و اهداف دیگری نیز داریم. ضمن اینکه باید یادآور شوم خیلی از فعالیتها تاکنون هم انجام میشده ولی باید در یک چارچوب مشخص حرکت کنیم و نباید منتظر باشیم رویدادی رخ دهد و ما سراغ آن برویم. بلکه باید خودمان هم نگاه راهبردی داشته باشیم که این نگاه را اسناد بالادستی تعیین میکنند و در آن چارچوب و براساس واقعیات و درک وضع موجود بهمعنای واقعی باید برنامه بنویسیم. از همهی شخصیتهای حقیقی و حقوقی هم کمک بگیریم که با همگرایی و تفاهم که یکی از فلسفههای وجودی روابط عمومی است را محقق کنیم.
اشاره کردید روابط عمومی نباید نگاه ابزاری به رسانهها داشته باشد. بهجز این، چه الزامات و معیارهایی را در ارتباط با رسانهها مدنظر قرار خواهید داد؟
در ابتدا من فکر میکنم بهتر است یک نشست با اهالی رسانه داشته باشیم و شنوندهی انتظارات آنها باشیم چرا که اگر بخواهیم برنامهای را عملیاتی کنیم باید انتظارات و انتقادات را بشنویم و بتوانیم تسهیلاتی که برای ارتباطات نیاز دارند را هم فراهم کنیم. ضمن اینکه فراموش هم نکنیم هویت رسانه و روابط عمومی مستقل است و ممکن است انتظاراتی هم وجود داشته باشد که نتوانیم در چارچوب قانون آن را پاسخگو باشیم. در عینحال شاید جایی هم نیاز باشد یک تفاهم با مدیران در بخشهای مختلف ایجاد کنیم که حضور و ارتباط رسانهها را با دستگاههای اجرایی هموارتر کنند. من خودم کار روزنامهنگاری کردم و میدانم که یکی از دغدغههای روزنامهنگاران پیگیری مطالبات مردم است و خیلی مهم است ارتباط با رسانهها و روزنامهنگاران که برپایهی مسئولیت اجتماعی عمل میکنند؛ تقویت شود و روابط عمومی مسیر آنها را برای اطلاعرسانی شفاف و بههنگام و صحیح تسهیل کند. هرچه ارتباط ما با رسانهها کاملتر باشد، با توجه به اینکه فضای ارتباطی امروز بهشدت تحت تاثیر رسانههای جدید قرار گرفته؛ در واقع به مردم کمک کردهایم تا به اطلاعات دقیقتری دست یابند و جلوی شایعات و شبهخبرها هم گرفته میشود. اگر این جریان اطلاعرسانی را تسهیل کنیم و سرعت دهیم در دیگر بخشها نیز سرعت ایجاد میشود و انرژیای که باید صرف تایید و تکذیبها شود، در مسیر خودش مورد استفاده قرار میگیرد.
برای فضای مجازی چه برنامهای دارید؟ در زمان استانداری آقای رزمحسینی؛ گروههایی در تلگرام با عنوان «در کنار استاندار» شکل گرفت که عملکرد موفقی هم نداشتند. با توجه به مسدود شدن تلگرام و اینکه روابط عمومیها این ابزار ارتباطی را از دست دادهاند؛ در این زمینه چه فکری کردهاید؟
من نمیتوانم قضاوت کنم که آیا گروههای در کنار استاندار موفق بودند یا نه؟ این ارزیابی باید بر مبنای یک کار علمی باشد که ببینیم هدف از تشکیل این گروهها چه بوده و چهقدر از آن محقق شده است و کجا مشکل داشته؟ شخصا از اینکه از ظرفیتهای فضای مجازی برای ارتباطات استفاده شود از آنجا که این را در راستای مردمسالاری میدانم؛ حمایت میکنم ولی این نکته نیز باید مدنظر قرار گیرد که اگر از این امکانات درست استفاده نشود و منجر به ایجاد توقعات فزایندهای شود که خارج از توانمندیهای استانداری باشد یا انتظاراتی که بهدلیل کثرت به نتیجه نرسد خود این ظرفیت به یک چالش تبدیل شده و ما را از جایی بودیم حتی به عقب هم میراند. باید کارهایی که پیش از این شده مورد ارزیابی قرار گیرد و براساس اسناد و قوانینی که دربارهی دسترسی روابط عمومی به شبکههای اجتماعی وجود دارد برنامهریزی کنیم ولی قطعا این امکانات جدید ارتباطی در راستای مردمسالاری است و باید از آن استقبال کرد.
یعنی ممکن است گروههای در کنار استاندار مجدد فعال شود؟
در اینباره باید با آقای استاندار صحبت کنیم و نظر ایشان را بدانیم و سپس برنامهریزی کنیم. من صحبتم را کلی گفتم. این فضای جدید به مردم قدرت داده و آنها میتوانند خارج از روابط معمول اداری و رسمی حرفشان را بزنند. با این نگاه من میگویم باید از این ظرفیت استفاده کنیم. اگر شهروندان بدانند از این مسیر دغدغهشان به گوش مسئولین میرسد بهتر است امکانش را فراهم کنیم ولی پیگیری بسیاری از این مسائل مستلزم آن است که هویت فرد کاملا مشخص باشد وگرنه دچار آشفتگی و پریشانی در این حوزه خواهیم شد و جعل و واقعیت و حقیقت در هم میآمیزد، انرژی زیادی گرفته میشود، توقعات زیادی ایجاد میشود و در نهایت هم ممکن است منجر به ناکارآمدی شود.از این امکانات باید بهگونهای استفاده کنیم که به شنیده شدن صدای مردم و رفع مشکلات مردم کمک کند و برای این منظور نیاز داریم کارهای قبلی ارزیابی شود و با دقتنظر و رعایت همهی جوانب در این زمینه برنامهای را اجرا کنیم تا دچار پریشانی نشویم. روابط عمومی اگر بیمهابا و بدون برنامه وارد این حوزه شود از کارهای اصلی خود دور میماند و هم به خودش و هم سایر بخشها ممکن است لطمه بزند.
نظر خود را بنویسید