فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: از زمانی که میدان ارگ در شهر کرمان به روی خودروها بسته شده شاهد شکلگیری دو گروه در برابر این اتفاق هستیم؛ یک عده که شهرداری جلودار آن است معتقدند این طرح بسیار موفق و حتی نجاتبخش بافت تاریخی است. گروه دیگر اما از آن بهعنوان یک خطای بزرگ در شهر کرمان یاد میکنند و نسبت به تبعات آن بر بافت تاریخی و رکود و متروکه شدن بازار تاریخی هشدار میدهند.
در گفتوگویی که در ادامه میخوانید، از دکتر رضا ناصری ـ معمار و مدرس دانشگاه خواستم تا دیدگاهش را دربارۀ این طرح ارائه کند. او طرحی که شهرداری در ارگ انجام داده است را از نظر معماری بسیار نازل ارزیابی میکند. البته پیاده شدن ارگ را شکستخورده نمیداند چرا که معتقد است آنچه شهرداری انجام داده قابل برگشت و اصلاح است. گفتوگوی فردایکرمان با او را در ادامه میخوانید.
*آقای دکتر، نظر شما به کدامیک از دو گروهی که در برابر پیادهراه شدن ارگ شکل گرفته نزدیک است؟ این طرح نجاتگر و احیاکننده است یا خسارتبار؟
نکتۀ اول اینکه بگویم میدان ارگ پیادهراه نشده است. نمیدانم چرا ما گاهی اوقات حتی زبان مادری خود را فراموش میکنیم. مفهوم راه و مسیر و پیاده که مشخص است به چه چیزی گفته میشود. بنا به تعاریف مشخصی که وجود دارد میدان ارگ پیادهراه نشده بلکه به روی خودروها بسته شده است. حالا این یک مسئلۀ حاشیهای بود که بیان کردم. دربارۀ پرسشی که شما مطرح کردید باید بگویم که من به هیچیک از این دو دیدگاه تعلقخاطر ندارم و نه فکر میکنم کار خیلی ممتازی در ارگ انجام شده و نه فکر میکنم فاجعهای رخ داده است. اما اگر به سلسلهمرتب تصمیمگیری و طراحی دربارۀ تحقق این کار و اجرای آن توجه کنیم به نظرم میآید در سطوحی درست فکر کردیم و در سطوحی دچار اشتباه شدیم. آنجا که تصمیم گرفتیم این میدان را از خودرو بگیریم تا به معنی واقعی یک میدان پیاده برای حضور انسان باشد تصمیم درستی بوده چرا که ذات و واقعیت میدان مثل ارگ همین است و این مسئله با ماهیت میدان همخوانی بیشتری دارد ولی در مراحل بعدی که خواستیم برنامهریزی و تعیین کاربری کنیم و وارد معماری و اجرای این ایده شدیم من نقصانهای مهمی میبینم که مشکلات حاصل شده و مشکلاتی که در آینده خود را نشان میدهند ناشی از آن است. اول اینکه بگویم به نظر من با پیاده شدن میدان ارگ چندان اتفاق خاصی برای شبکۀ حملونقل نیفتاده است. خودروی سواری شخصی که نباید هدف باشد ولی اگر همین را هم مدنظر قرار دهیم باید بگویم که اتفاق خاصی برای خودروی شخصی نیز نیفتاده است. ما یک زون بزرگ پیاده به نام بازار تاریخی کرمان با تمام دسترسیها و کاروانسراها و سراها و حیاطهایش داریم، با بسته شدن ارگ به روی خودروها، یک حیاط دیگر به این پهنه اضافه شده است بدون اینکه حلقهای و محوری از شبکۀ حملونقل سواره چیده یا بریده شده باشد. تنها اتفاقی که افتاده این است که دسترسیهای سواره در میدان و در ورودی بازار تاریخی چند صد متری عقبتر رفته است یعنی برای دسترسی به این فضاها، اگر قبلا مثلا 100، 150 متر پیاده میرفتیم الان باید 700،800 متر را پیاده طی کنیم. بنابراین، چنانچه که ما بتوانیم مسئله را بهدرستی تعریف و تبیین کنیم متوجه میشویم موضوع اصلا مربوط به حملونقل و ترافیک نیست چون اصلا تغییری در شبکۀ حملونقل و دسترسی سواره اتفاق نیفتاده و کارشناسانی که از این منظر به ارگ میپردازند به نظر من دچار اشتباه شناختی شدهاند. مسئله این است که اطراف میدان ارگ یکسری دسترسیهایی داشتیم که به اصطلاح stop & pick up (بایست و کالا رو بگیر و برو) بود. یعنی قبل از بسته شدن ارگ ماشین وارد میدان میشد، جلوی مغازۀ موردنظر توقف میکرد، خرید را انجام میداد و میرفت. الان این کاربریها دچار مسئله شده است و قطعا کسی که با این مغازهها کار دارد باید مسیر طولانیتری را طی کند و ممکن است این کار را نکند. بنابراین، این کاربریها که تعداد آن زیاد هم نیست یا مجبورند تغییر کاربری بدهند یا جابهجا شوند و به محلی بروند که همچنان این قابلیت برای خودروی سواره موجود است. تاکید میکنم که به لحاظ حملونقل و دسترسی اتفاقی در میدان رخ نداده از این منظر نباید به مسائل درست شده در میدان ارگ پرداخت.
*اتفاقات اصلی که در میدان ارگ رخ داده و منجر به نگرانی بازاریان و برخی کارشناسان شده است از نظر شما چه هستند؟
اتفاقی که افتاده این است که مطالعۀ کافی روی میدان و بافت اجتماعی و بستر اقتصادی آن انجام نشده است. نه تنها از لحاظ اجتماعی و اقتصادی بلکه از لحاظ شهرشناختی هم مطالعاتی انجام نشد در نتیجه، براساس یک عدم شناخت یا شناخت کور یا شناخت عرفی یا شناخت سهلالوصول و سطحی که در اذهان مدیران و یک گروهی بوده عمل شده است. به بیانی دیگر، فاز صفر عمل و اقدام در چنین محیط شهری حذف شده است. اگر انجام دادهاند مطالعات را منتشر کنند. میدانم که انجام ندادهاند. برای چنین مطالعاتی باید جامعهشناسان، متخصصان اقتصادی، متخصصان شهرشناس و متخصصان فرهنگی و گردشگری مطالعات لازم را انجام میدادند. البته تاکید میکنم که چنین مطالعاتی توسط هر متخصص و هرکسی که صرفا مدرک دانشگاهی دارد نمیتواند انجام شود بلکه باید جزو متخصصان درجۀ یک و نوابغ باشند چون این کار یک مداخلۀ سنگین در ابعاد یک شهر است. با مطالعاتی که توسط این گروه متخصص تراز بالا انجام میشد، به شناخت دقیقی از میدان و مسائل آن میرسیدیم. این مطالعات حتما باید روشمند و به شکل علمی و توسط افراد خلاق انجام میشد. در مرحلۀ بعد، این متخصصان حاصل این مطالعات را پردازش میکردند که کاری بسیار تخصصی و خلاقانه است. بعد بر مبنای این نتایج، به ایدههای خلاقانه و دارای بینش عمیق و برآمده از بسیار جهان دیدن و مطالعۀ احوالات همۀ کسانی که چنین کارهایی در شهرهایشان انجام میدهند میرسیدیم و سپس برمبنای این ایدهها مراحل بعدی را دنبال میکردیم به این صورت که ابتدا برای زمین آنجا وارد فاز برنامهریزی کالبدی و کاربری میشدیم. در واقع باید از طریق این فرایند به کاربری زمین و کاربری منظر که کاری تخصصی و خلاقانه است میرسیدیم؛ باید در نتیجۀ این مطالعات و ایدههای خلاقانه شخصیت و کاریزمایی برای میدان تعریف میشد مثلا میدان گردشگری یا میدان آئینی. شاید حتی نیاز بود ابداع نوع جدیدی از میدان شهری باشد. سپس برمبنای این یافتهها برنامهریزی زمین و کاربری منظر انجام و بعد وارد معماری میشد. تاکید میکنم که این میدان حتما باید طراحی هنرمندانه و معماری میشد و سپس، طراحی معماری توسط زبدهترین پیمانکاران و با مصالح بسیار باکیفیت اجرا میشد. این فرایند در میدان ارگ انجام نشد و تمام کار از طریق دریافتهای عرفی و سطحی و توسط افرادی که اصلا کارشان این نیست و این کار نخستین تجربۀ آنها در این خصوص بوده پیش برده شده است و متاسفانه نتیجهای که انتظار آن میرفت، حاصل نشده است و هم کسبه و بافت اجتماعی میدان را ناراضی کرده و هم آیندۀ آنجا را مقداری تهدید کرده و نمیگذارد ارگ به یک میدان سرزنده و باصفا و دلانگیز شهری تبدیل شود و نقش خود را بهطور کامل ایفا کند به گونهای که هم باعث رونق اقتصادی منطقه شود و هم شهرت ملی و جهانی برای کرمان ایجاد کند. این وضعیت حاصل این فرایند مسئلهدار است که به درستی انجام نشده است.
*یعنی پیاده کردن میدان ارگ طرحی شکستخورده و در رسیدن به اهدافی که مدنظر بوده ناکام مانده است؟
به نظرم به آن کیفیت و سرزندگی که ما انتظار داریم و لازمۀ چنین میدانی است نرسیدیم و به سختی هم به آن برسیم. چنین پروژههایی در هرجای ایران یا هر جای دنیا توسط یک معمار انجام میشود. مثلا میدان شهرداری رشت را آقای دکتر قانعی انجام داده و بابت آن هم جایزۀ ملی و جایزۀ جهانی گرفته است. به ما بگویند که میدان ارگ کار کدام معمار است؟ معمار را به ما معرفی کنند.
*طرح ارگ را که میگویند کار آقای دکتر مسعودی معمار است.
نه. آقای دکتر مسعودی یکسری خط و خطوط کشیدند که اصلا اجرا هم نشد. من فکر میکنم ایشان تنها مقدماتی را انجام داده بودند و معماری بهطور کامل انجام نشده بود. بماند که آن طرح اصلا اجرا نشد و در آن دست بردند و کار دیگری انجام دادند. تاکید میکنم دلیل اینکه مطلوبیت و کیفیتی که انتظار داریم در این میدان به دست نیامده معماری است نه مسائل مربوط به حملونقل و ترافیک. معماری طرحی که شهرداری در ارگ انجام داده بسیار بیکیفیت است؛ در واقع باید بگویم که اصلا معماری ندارد و تنها یکسری ساختوساز اتفاقی صورت گرفته است. مصالحی که انتخاب شده کیفیت خوبی ندارند، مجری این طرح بسیار ضعیف بوده است و ایده و شخصیت نامناسبی برای میدان انتخاب شده؛ ایدۀ میدان غذا را برای میدان ارگ نامناسب میدانم. همۀ این عوامل موجب شده ارگ به یک میدان باصفا و علقهآفرین به گونهای که شهروندان برای آن دلتنگ شده و به آن اشتیاق داشته باشند تبدیل نشود. معماری چنین فضاهایی و بهطور کلی احیای زندگی فضای عمومی از طریق معماری چنین فضاهایی، کار بسیار پیچیده، هنرمندانه و خلاقانهای است به گونهای که در دنیا برای آن رشتۀ تحصیلی تعریف شده است، تحقیق و پژوهش زیادی در این زمینه انجام شده و کتابهای متعددی منتشر شده است که چطور از طریق معماری روش زندگی همگانی در یک فضای عمومی را احیا بکنیم. معماری بسیار شخصیت مهمی دارد که در این میدان به آن توجه نشده و این میدان اتفاقا از ناحیۀ معماری ضربه خورده است.
*ممکن است بهصورت مصداقی دربارۀ خطاهای حوزۀ معماری میدان صحبت کنید؟
بهعنوان مثال یک اتفاق بدی که در میدان رخ داده این است که به کمک خط و خطوط معماری، وسط میدان را از اطراف آن جدا کردهاند و حتی یک دیوار با ارتفاع 70،80 سانتیمتر دور تا دور این محدوده کشیدهاند و تمام تمرکز کاربریها و مبلمان و پرداختهایی که انجام شده در دایرۀ وسط میدان است که فاصلۀ زیادی با کاربریهای جداره و ساکنان قدیمی میدان دارد در حالی که این معماری باید به آنها رو میکرد و نزدیک میشد و خود را با بافت اجتماعی آنجا ادغام میکرد. الان به وضوح مشخص است وسط میدان تا حدودی فعال است و مردم در آن حضور دارند ولی تمایل و رغبتی به اینکه خود را به جدارهها برسانند ندارند و در جدارهها آسیبهای اجتماعی و دستفروشی و سایر مسائلی که وجود داشت دوباره دارند برمیگردند و همین نشان میدهد که حضور اجتماعی نتوانست این مسائل را پس براند یا از میدان حذف کند؛ بهدلیل اینکه وسط میدان را از جدارۀ اطراف تفکیک کردهایم. این یکی از ایرادات معماری است. علاوه بر این، میدان به لحاظ نورپردازی و طراحی کیوسکها و اساسا این ایده که به میدان غذا تبدیل شود نقصانهای زیادی دارد.
*چرا ایدۀ گذر غذا در میدان ارگ را نامناسب میدانید؟
یکی از راههایی که جدارهها میتوانستند فعال شوند این بود که در پی حضور پرتعداد مردم و احیای زندگی عمومی در میدان، جدارهها به همین خدمات یعنی رستوران و کافه تغییر کاربری بدهند ولی شهرداری این مزیت را در زمین خالی میدان متمرکز و این امکان را تا میزان زیادی از جدارهها سلب کرده است. این کارها حاصل بوروکراسی نامناسب معماری در شهرداری کرمان است که اصلا معمار و معماری را به رسمیت نمیشناسند و چندین دهه است که حتی یک پروژه را نتوانستهاند با یک معماری درست و اصولی به سرانجام برسانند که بتوانیم آن را بهعنوان یک پروژۀ معماری مثال بزنیم. همۀ کارها در سیستم چرخ دندههای بروکراسی توسط کارمندها و اظهارنظر مدیران بالادستی و براساس شناختهای عرفی و با نقشهکشیهای سطح پایینی انجام میشود.
*شما در به کار بردن این جمله که طرح میدان ارگ شکست خورده احتیاط می کنید یا لااقل صراحتی دربارۀ آن ندارید. چرا؟ فکر میکنید خطاهایی که رخ داده قابل اصلاح است و میتوان ارگ را به یک میدان سرزندۀ شهری تبدیل کرد یا نه؛ میدان ارگ هم از دست رفت؟
به این دلیل شکست را دربارۀ این طرح بهکار نمیبرم که فکر میکنم باید ببینیم در آینده چه اتفاقاتی میافتد. من این اتفاقاتی که در آینده باید بیفتد را به دو دسته تقسیم میکنم. یکی اینکه میتوان معماری میدان را اصلاح کرد و این قابل انجام است و دوم کارهای غیرکالبدی است که به آن مدیریت فضا میگویم. ما محیطی فراهم کردیم و حالا باید به فکر جلب مشارکتکنندهها و استفادهکنندهها باشیم. باید تنگنظریها را برداریم، افق دیدمان را باز کنیم و حداقل مثل سایر شهرهای همین کشور با مسائل برخورد کنیم؛ بهعنوان مثال، تنگنظریها را نسبت به گروهی از هنرمندانی که به نام استریت آرتیست یا هنرمند خیابانی میشناسیم و متقاضی این فضا هستند برداریم و به آنها اجازه دهیم که در میدان حضور پیدا کنند و هر کس دیگری که ایدهای داشته باشد. باید فراخوان بدهند و این میدان و فضا را در اختیار متقاضیان برای انجام فعالیتهای اجتماعی از جمله اجراهای هنری، میتینگ، اعتراضات، برنامههای آئینی و نمایشگاه و هر چیز دیگری بگذارند. باید فضای عمومی واقعی ایجاد کنیم و اجازۀ بروز شهروندان را بدهیم که با تنگنظری این اتفاق نمیافتد. موضوع دوم اینکه خود شهرداری بهطور فعال برای میدان برنامه داشته باشد. یکی، دو برنامه به صورت کنسرت خیابانی برگزار شد. باید برای تکرار این نوع برنامهها وحتی شکلهای خلاقانهتر آن برنامهریزی کرد. یکی از فرصتها برگزاری جشنوارۀ موسیقی نواحی بود که میتوانست این فضا را نجات دهد و امیدوارم به کرمان برگردد. بهدلیل اینکه میتوان اوضاع میدان را در آینده تغییر داد من از واژۀ شکست استفاده نکردم و به نظرم میتوان میدان را به یک وضعیت بهتر نزدیک کرد.
*آقای دکتر اشاره داشتید که مطالعات فاز صفر برای این طرح انجام نشده است. وقتی به سوابق طرح ارگ و تجلی مراجعه میکنیم میبینیم که مقدمات و اقدامات اولیه و حتی شروع بخشی از این طرح در زمان شهرداری عالمزاده صورت گرفت که معمار است. شما ریشۀ بسیاری از خطاها در شهر را در این میبینید که معمار و معماری را به رسمیت نمیشناسند؛ این طرح را که یک شهردار معمار شروع کرد. فکر نمیکنید آبشخور این اتفاقات جای دیگر و چیز دیگری باشد؟
در آن دوره که اشاره کردید روالهایی برای یکسری از کارها شکل گرفته بود که حداقل گروهی از متخصصان پروژهها را پیش از اجرا رویت کنند و نظر خود را بدهند تا مبنای تصمیمگیری باشد. پروژۀ میدان ارگ از این روال خارج بود. چندین پروژه بود که از محتوای آن خبر داشتیم و طرحهای معماری را میدیدیم و نظر میدادیم ولی دربارۀ خیابان تجلی و میدان ارگ این اتفاق نیفتاد و جدا از این فرایند و به صورت خاموش این پروژه وارد فاز اجرا شد. در فاز اجرا هم که گویا آن طرح اولیه عملیاتی نشد و بدنۀ بروکراسی نقشهکشی و خطکشی کرد. به عبارتی دیگر، طرح خیابان تجلی و میدان ارگ توسط کارمندان انجام شده و از لحاظ معماری بسیار نازل و سطح پایین هستند. ببینید در کنار آن عظمت هنری و تاریخی مثل بازار چه سطحی از معماری را عرضه کردیم. برای من بهعنوان معمار، این سطح از معماری شرمآور است اما میدانم فارغ از افراد، اساسا بروکراسی معماری در شهرداری کرمان یک مسئلۀ بغرنج است. قبل از شهرداری آقای عالمزاده که اصلا با معماران کار نمیکردند و طرح معماری را با فاکتور چاپ نقشه میآوردند و بابت طراحی مثلا یک پارک پول میگرفتند چون قراردادی با این عنوان بسته نمیشد. در زمان عالمزاده اوضاع قدری بهتر شد و برخی معماران وارد کار شدند اما باز هم به نتیجه نرسید؛ برای اینکه بتوان این شرایط جدید را در شهرداری مدیریت کرد به نیروهای توانمندی درون شهرداری نیاز است که بتوانند با بیرون کار و تعامل کنند. علاوه بر این، موانعی ناشی از بدفهمی و بد اجرا کردن قانون و تنگنظری در اجرای قانون هم وجود دارد که موجب شده شهرداری کرمان نتواند با معماران بزرگ کار کند مثلا اینکه معمار را براساس قیمت پیشنهادی انتخاب میکنند که با فرایندی برخلاف قانون هم صورت می گیرد. رواج این ایده که معمار با معمار فرق نمیکند از دیگر اشتباهات بزرگ شهرداری کرمان است ضمن اینکه اصلا شهرداری تمایل ندارد با معماران بزرگ کار کند در حالی که کارهای شهری حتما باید توسط متخصصان برجسته و کسانی انجام شود که تجربۀ فراوان و درک و بینش عمیقی نسبت به شهر و مسائل آن دارند. در موارد معدودی هم که به این گروه از متخصصان میرسد نمیتواند تعامل برقرار کند چون اصلا زبان آنها را بلد نیست و قدرت و قوامی که در بدنۀ شهرداری برای برقراری این ارتباط و تعامل نیاز است وجود ندارد. مسئلۀ بعدی پیمانکاران است. انتخاب پیمانکار هم براساس قیمت صورت میگیرد که اشتباه است. هر پیمانکاری نباید وارد پروژههای شهری شود. مگر اصفهان و یزد و همدان این طور عمل میکنند؟ باید شایستهگزینی در شهرداری کرمان در اولویت قرار بگیرد. باید این مسائل را در شهرداری کرمان حل کرد. چقدر معماران بزرگ به کرمان آمدند و دستمزدهایی که دولت تصویب کرده بود را با تخفیفهای 30،40 درصدی اعلام کردند تا در کرمان کار کنند ولی شهرداری حاضر نشد. وقتی میخواهند پل و زیرگذر بسازند یک هزار و دو هزار میلیارد تومان رقمی نیست ولی وقتی میخواهند یک میدان طراحی کنند سه، چهار میلیارد تومان رقم وحشتناکی میشود! این شرایط موجب شده که معماری در شهر کرمان ورشکسته باشد. شهر بدون معماری ساخته نمیشود. تاکید می کنم شهر کرمان بدون معماری به هیچ جا نمیرسد.
* شما همواره معماریستایی داشتهاید که بسیار ارزشمند و قابلقبول است. اما آقای دکتر، ما الان در کرمان انجمن صنفی معماران را داریم که دیدگاه اکثریت معماران را نمایندگی میکند. تا حالا اما نه دربارۀ میدان ارگ از این انجمن واکنشی در رد یا تایید معماری طرح دیدیم و نه اساسا دربارۀ بسیاری از مسائل دیگر شهر. وقتی خودِ معماران حساسیتی نسبت به آنچه که در شهر رخ می دهد ندارند، چه توقعی از شهرداری است که پاسبان و طرفدار هنر معماری در شهر باشد؟ فکر نمیکنید ریشۀ چالشها و خطاهایی که در کرمان شاهد آن هستیم چیز دیگری به جز نادیده گرفتن معمار و معماری اصیل باشد؟
ببینید مسئلۀ من این نیست که معماران در شهر دست دارند یا ندارند بلکه میگویم در این سیستم نقصانی است که حاصل فقدان تخصص معماری است. مثل این میماند که فرض کنید در شبکۀ بهداشت و درمان تخصص مربوط به تکنیسین آزمایشگاه را حذف کنید. چه اتفاقی میافتد؟ دود آن به چشم همگان میرود. در حوزۀ معماری هم همین است. با حذف معماران فقط ظلم به معماران نمیشود. همۀ کسانی که در شهر زندگی میکنند حق بر شهر دارند و شهر باید عرصۀ ظهور و بروز آنها باشد به خصوص معماران. حالا اصلا این بحث را کنار بگذاریم و بگوییم ما در کرمان معمار نمیخواهیم. معماران یا مهاجرت کنند یا شغلشان را تغییر بدهند. دود این وضعیت به چشم همگان میرود. بخش عمدۀ دلیل سکونت نامطلوب و نامناسبی که در کرمان داریم و این شهر نازیبا و بیصفا و کمرونقی که همه از آن ناراضی هستیم، ناشی از نادیده گرفتن معماری و هنر معماری است. دربارۀ انجمن هم فکر میکنم نوپاست و هنوز نمیتواند همۀ افکار را نمایندگی کند. امیدوارم در آینده بتواند فهم و درک روشنتر و سطح بالاتری از معماری را به جامعۀ کرمان عرضه کند و بتواند عدۀ بیشتری از معماران و تفکرات اصیلتر را هم نمایندگی کند. فعلا نمیتوان به انجمن خرده گرفت. باید ببینیم در ادامه چه میکند.
*یکی از مشکلاتی که با بسته شدن میدان ارگ به روی خودروها تشدید شده کمبود جای پارک است. پیش از این، حدود 200، 300 جای پارک در شعاع پیرامونی میدان وجود داشت که الان حذف شدهاند. شهرداری میگوید پارکینگ بیشتری تامین میکند و این یعنی احتمالا تعداد بیشتری از خانهها و املاک در بافت تاریخی پیرامون بازار نابود خواهند شد. نگاه شما به این موضوع چیست و راهحل مشکل کمبود پارکینگ در آن محدوده را چه میدانید؟
اگر میدان ارگ بسته هم نشده بود، سال آینده ما با کمبود جای پارک خودرو مواجه میشدیم. اگر میدان را دو طبقه و تمام آن را پارکینگ میکردیم، سه، چهار سال دیگر به همین گرفتاری میرسیدیم! اینکه در دنیا اثبات شده و تحقیق و پژوهش بنیادین دربارۀ آن وجود دارد که وقتی امکانات برای حضور خودرو فراهم میکنید، خودرو حضور پیدا میکند. کنار میدان ارگ مجتمع ساروجپارس را داریم و مسئلۀ مفروض این است که با گشایش پارکینگهای ساروجپارس، چند برابر جای پارک پیرامون ارگ اضافه خواهد شد. اما موضوع این است که اصلا نباید مسئلۀ پارکینگ را نقطهای دید. ما در دو هزار هکتار بافت میانی شهر کرمان با کمبود جای پارک مواجهیم؛ در انتهای خیابان امام جمعه، بلوار جهاد، بر خیابان شریعتی و خیابان خواجو و بسیاری دیگر از مناطق شهر هم مسئلۀ جای پارک داریم. اصلا بگویید کجای این شهر این مسئله را نداریم؟ باید نگاه نقطهای به پارکینگ را برداریم و نگاهی کلانتر داشته باشیم. پرسیدید راهکار چیست؟ من دو ایدۀ بلندمدت و کوتاهمدت دارم. ایدۀ بلندمدت شامل توسعۀ حملونقل عمومی، کاهش میزان استفادۀ شهروندان از خودروی شخصی، کاهش سفرهای درونشهری با گسترش شهر مجازی و اقداماتی از این نوع است. در کوتاهمدت یک راهکار این است که پارکینگ ساروجپارس زودتر افتتاح شود و دوم اینکه پیادهروهای دسترسی به میدان ارگ در همۀ خیابانهای همجوار را تعریض و مبلمان را اصلاح کنند و در تقاطعها پیادهمداری در اولویت قرار گیرد تا عابر پیاده بهطور ایمن بتواند عبور کند؛ با چنین اقداماتی میتوان دسترسی پیاده به میدان را یکی، دو کیلومتر عقبتر برد. من فکر میکنم اگر دسترسی ایمن و باصفا و جذاب عابر پیاده به فضای میدان و بازار ایجاد شود، پارک خودرو میتواند عقبتر از ورودی بازار و میدان اتفاق بیفتد و افراد پیاده به ارگ برسند. وقتی این فضاها نیست همه میخواهند از دم میدان ارگ از ماشین پیاده و یا سوار بشوند. جالب اینکه بدانید شهرداری اتفاقا دارد خلاف این (رویکرد پیادهمداری در اطراف ارگ) عمل میکند. در چهارراهها شعاع گردش بسیار اهمیت دارد. وقتی دو خیابان در تقاطع به هم میرسند شعاعی که به هم میرسند باید سه تا پنج متر باشد تا آن چهارراه انسانمدار باشد. در شهر سیرجان همۀ این شعاعهای گردش کمتر از دو متر هستند. در چهارراهی که به خیابان گلبازخان میرسد هم شعاع کمتر از سه متر بوده ولی آنجا راستگرد ایجاد کردند که آفت حضور عابر پیاده است. به گمانم در احداث خیابان گلبازخان شعاع گردش بیش از 20،30 متر است! بعد میگویند فرهنگ کرمانیها این است که اگر راهی وجود باشد میخواهند با ماشین به داخل مطب دکتر بروند؛ دلیل این است که شما شهر را اینطور درست کردید. شما شهر را برای عابر پیاده ناایمن کردید. کاش شهرداری کرمان لااقل از سیرجان یاد میگرفت که چطور با نساختن تقاطع غیرهمسطح، بافت میانی شهر را نجات دادند و صدها کیلومتر پیادهرو ایمن و مناسب ساختند به گونهای که با ویلچر و بدون کمک میتوان در این محدوده حرکت کرد. اقدامات دیگری مانند سیستم دوچرخههای اجتماعی را هم انجام دادند. با چنین اقداماتی است که میتوان اوضاع را بهتر کرد. با ساختن پارکینگ در ناحیۀ پیرامون میدان ارگ مسئله بغرنجتر خواهد شد. / الف
نظر خود را بنویسید