مینا قاسمی – در عصری که پاییز خداحافظی میکرد، درست چند لحظه مانده به ضیافت شب یلدا، جمعی از هنرمندان و عکاسان کرمان در مراسم افتتاحیهی نمایشگاه گروهی «زمستان» در گالری یادگاران صنعتی، گرد هم آمده بودند تا در کنار آثار خود بایستند و برای حضارِ کنجکاو، تلقیها و درونیات خود را از زمستان شرح دهند و از زمستانهایی که تا کنون بر آنها گذشته سخن بگویند. اما این زمستان با زمستانهای دیگر تفاوت اساسی داشت. اینجا خبری از احوالپرسیِ برف و قندیل نبود و هیچ شاخهی درختی زیر نورِ تازهی صبحگاهی سرگرم آرایش تورِ عروس خود در یخِ صیقل دادهشده نبود.
بهگزارش خبرنگار فردای کرمان، عباس افضلیننیز، حامد انوشه، مهدی جعفری، هادی جلالپور، سید سیاوش حسینی، رسول حسینی، یاسر خدیشی، محمد خضریمقدم، سعید کارآمد، سید عارف گلسرخی، مژده موذنزاده، علیرضا مهدیزاده و فاطمه یوسفزاده با نمایش آثار خود در این نمایشگاه، هریک زمستانِ خود را ارائه کرده بودند و زمستانهایشان هیات متفاوتی داشت.
در این نمایشگاه هم عکس بود، هم ورقهایی از کتاب، هم چند عکس از آلبوم قدیمیِ عکسهای خانوادگی، هم چند برگ اسکناس سبز، هم نگاتیو روی صفحهی نور و هم دیگر شکلهای مختلف هنری.
تصویر مفهومی زمستان مد نظر است
مدیر هنری گالری یادگاران، محمد خضری مقدم، که برگزارکنندهی این نمایشگاه هم بود، ایدهی اولیهی نمایشگاه زمستان را مربوط به سه ماه پیش دانست و توضیح داد که چرا زمستان این نمایشگاه، زمستان نیست. او در اینباره به خبرنگار فردایکرمان گفت: «به تعدادی از عکاسان کرمان که این روزها در فضای هنر کرمان بیشتر حضور دارند، پیشنهاد برگزاری این نمایشگاه را دادم. اتفاقی که در این نمایشگاه برای من مهم بود این نکته بود که هنرمندان رویکرد و ایدهی ذهنی خود را نسبت به «مفهوم» زمستان تصویر کنند و زمستان را نه از آن منظری که در طبیعت وجود دارد، درک کنند. به طور خاص، اصلا نمیخواستیم «برف» را در این نمایشگاه داشته باشیم. بنابراین هنرمندان را سوق دادیم به سمت خلق تصاویری که بیشتر مفهوم زمستان را نشان بدهد. و از همه مهمتر اینکه اصرار داشتم این نمایشگاه در شب یلدا و در آغاز زمستان برگزار شود».
او افزود: «این نمایشگاه هم نمایشگاه عکس نیست؛ بلکه یک نمایشگاه گروهی است و هرکس هر برخوردی که با مفهوم داشته را به هر شکلی اعم از اسکانس، ورقی از کتاب و... تصویر کرده است. درواقع هدف چنین نمایشگاههایی جمع کردن هنرمندها در کنار یکدیگر برای خلق یک مجموعه است. به هرحال افراد به یک نیروهای محرکهای احتیاج دارند که یک اتفاقی شکل بگیرد. ضمن همین اتفاقِ گرد هم آمدن عکاسها اتفاق دیگری نیز رخ داد و آن هم این بود که هنرمندان ما «برای» این مجموعه کار کردند و اثر تولید کردند. درواقع ما در این مجموعه با خلق آثاری بر مبنای یک مفهوم روبهرو بودیم».
زمستان یعنی ناامیدی
حامد انوشه، عکاس و مدیر نشر مانوش با یک عکس از پرترهی خودش با عنوان «خزان در فصل سرد نوبهار» در این نمایشگاه حضور داشت. او در پینوشتِ توضیح اثر خود نوشته است: «بر طبق گفتههای حسین عبده، میزان متقاضیان مهاجرت در سال جاری معادل 25 تا 30 درصد جمعیت کل مهاجران ایرانی است که طی 40 سال گذشته از کشور خارج شدهاند...». از او دربارهی این آمار و ارقام پرسیدم؛ و البته قبل از آن، از اینکه: «چطور حامد انوشه خود را در وادی عکاسی دید؟»، پاسخ گرفتم: «من از سال 79 تا 84 دورهی کارشناسی عکاسی را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران گذراندم. از همان ابتدا علاقهام بیشتر معطوف به بخش نظری عکاسی بود تا بخش عملی و بیشتر فعالیتهای من هم تا همین امروز مربوط به همین مباحث نظری عکاسی است و با تدریس آن نیز همچنان آن را دنبال میکنم. اما مهمترین پروژهی عملیِ عکاسی من پایاننامهام با موضوع «بررسی چیدمان عکس در هنر معاصر» بود. از آن زمان به بعد من هم همچون هر انسان هنرمند دیگری که در تجربههای خود از رشتهی هنریاش شیطنتهایی نیز دارد، منتظر فرصت بودم برای شروع پروژهای دیگر».
او ادامه داد: «اما در زندگی کارهای زیاد و سنگینی داشتم که بعد از گذشت 13 سال از زمان پایاننامهام نتوانستم ایدههایی که در ذهن داشتم را اجرا کنم. به هرحال پروژههای عکاسی پروژههای سنگینی هستند و باید شش ماه زندگیام را تعطیل میکردم تا به عکاسی برسم. اما محمد خضری با این نمایشگاه تلنگر خوبی به من زد. حالا ایدهای به ذهنم رسیده و میخواهم با همین ایده پروژهای با 10 فریم، مشابه همین اثر من که در نمایشگاه حاضر میبینید را اجرا کنم که امیدوارم امسال نمایش داده شود. گفتم محمد خضری تلنگر خوبی به من زد چون ایدههایم را گذاشته بودم برای بعد از چهل سالگیام (دو سال دیگر چهل ساله میشوم)».
از او پرسیدم:«چرا بعد از چهل سالگی»؟، جواب داد: «چون در این مرحله از زندگیام میخواهم فعالیتهای کاریام را کمتر کنم و به علایق خودم برسم. الان هم خوشبختانه یکسال است که فعالیتهایم را کم کردهام و قصد دارم از بدنهی اصلی کار دوری کنم و فقط به مدیریت بپردازم. اکنون نیز وضعیت اقتصادی مملکت هم به نوعی درواقع در این تصمیمم یاریام کرد و دارند بیکارم میکنند!».
او مدیر نشر مانوش نیز هست و سپس از آمار و ارقامهایی که پیشتر از آنها گفتم نیز صحبت کرد: «عکس من در نمایشگاه زمستان برپایهی مفهوم «امیدواری» بنا شده است. من بهعبارتی اثر خودم را توصیف کردم:«خزان در فصل سرد نوبهار»؛ نوبهار برای من یعنی جوانی، یعنی امیدواری؛ حالا خزان در فصل سرد نوبهار یعنی از دست دادن امیدواری و رنگ باختن. زمستان برای من یعنی سرد شدن، یعنی از دست دادن ثمر تابستان و برگ پاییز. زمستان برای من یعنی پایان امید. امیدی که امروز در جامعهی ما به سردی گراییده و یکی از نمودهای آن در مسئلهی مهاجرت است که امروز دارد افزایش پیدا میکند. امشب شب یلدا است، زمستان آغاز شده و اکنون نیز در سالی که هستیم، مهمترین اتفاق آن مهاجرت است. آن هم مهاجرتی که تو نمیدانی چه اتفاقی در انتظارت است».
انوشه ادامه داد: «به عقیدهی من علت اصلی افزایش مهاجرت دیگر نه ارتباطی به موقعیت و منزلت اجتماعی دارد، نه به میانگین سن، نه موقعیت مادی و نه هیچیک از اینها. دیگر برای مهاجرت حتی وابستگیهای عاطفی نیز عامل بازدارنده نیستند و فقط از دست دادن امید میتواند منجر به چنین اتفاقی بشود. داشتن امید میتواند آدم را پابند کند؛ ولی اگر نباشد معلوم نیست چه اتفاقی میافتد. عکس من در نمایشگاه زمستان دارد ناامیدی و سرگردانی را نشان میدهد و شخصیت عکس من دارد دور خودش میگردد. درواقع نمادها و نشانههای زیادی در عکس هست که میتواند بیانگرِ مسائل زیادی باشد».
زمستان یعنی سردی و خمودگی
مژده موذنزاده از دیگر هنرمندانی بود که با دو عکس از مجموعهی «بیخاصیت» در این نمایشگاه حضور داشت. او در توضیح عکسهای خود نوشته بود: «گاهی بعضی وجودها تنها نمایشی است و فضایی را اشغال میکنند. یا اگر هم وجودشان دیده شود تنها برای خودشان نفعی دارد و بیشتر از آن نمیتوانند موثر باشند. خمودگی زمستان شبیه همین وجودهایی است که بود و نبودشان برای دیگران فرقی نمیکند. نه به دنبال تغییری هستند و نه میخواهند چیزی تغییر کند». در میان جمعیت زیادی که در گالری در رفتوآمد بودند، از او دربارهی زمستانِ گالری یادگاران پرسیدم. او گفت:«اینکه در این نمایشگاه تعداد زیادی از عکاسها ایدههای خودشان را به نمایش گذاشتند اتفاق خوبی بود. اینکه بشود به یک موضوع، از زاویههای متفاوت نگاه کرد و تفاوت زاویههای نگاه در برداشت از مفهوم زمستان توسط فعالان هنری این شهر ارائه شود و در مراسم افتتاحیه نیز تعداد زیادی برای تماشای آثار حضور پیدا کنند، میتواند برای مخاطب جالب باشد. اساسا همین اتفاق میتواند نمایشگاهها را از حالت یکنواختی خارج کند. مخاطبی که به نمایشگاه میآید، ممکن است با آثار احساس همذاتپنداری کند. ممکن است اصلا با آثار مخالف باشد یا برداشت خودش از زمستان را داشته باشد. اما به هرحال آنچه که در اکثریت کارهای نمایشگاه امروز دیده میشود این است که زمستان اینجا مفهوم منفیتری دارد. زمستان در معنای سردی و خمودگی خود ظاهر شده و حتی در ادبیات ما نیز شاعرانی چون مهدی اخوانثالث با دیدگاه سیاسی به زمستان نگاه کرده است».
زمستان یعنی سردیِ ارتباطها
در یکی از بخشهای آثار ارائهشده در نمایشگاه، یک قاب عکس با چند عکس قدیمی از چند شخص به چشم میخورد. اثر متعلق به فاطمه یوسفزاده بود که میگفت: «ممکن است اغلب مخاطبها انتظار داشته باشند که در این نمایشگاه یکسری مناظر برفی ببینند و آثار به زمستان ارجاعات مستقیم داشته باشد ولی در اینجا برداشتها و ارجاعهای غیرمستقیم از مفهوم زمستان وجود دارد و ما سردی و غمگینیِ زمستان را در کارها میبینیم. من هم یکدوره روی عکسهای خانوادگی کار کردم و هنوز هم کارمیکنم و درواقع به این دلیل به سراغ این سوژه رفتم چون دغدغهی من سرد شدن روابط آدمهای امروز بود. امروز ورق زدن آلبومهای خانوادگی جای خود را به فولدرهای عکس گوشی موبایل داده است. دیگر امروز مرور خاطرات کنار گذاشته شده است. من میخواستم اینجا تلنگری بزنم که آن آدمهایی که عکسهایشان را در یک کیف پول یا گوشهای از یک قاب میگذاشتیم چطور فراموش شدهاند. آدمها روزبهروز در حال دور شدن از یکدیگر هستند که در پی همین سیستمهای دیجیتالی است که تمام زندگی ما را در بر گرفته است».
فرصت بازدید تا ششم دیماه
انوشه، موذنزاده و یوسفزاده تنها چند تن از هنرمندانی بودند که در نمایشگاه زمستان حضور داشتند. برای دیدن آثار دیگر هنرمندان و شنیدنِ زمستانهای آنها، تا ششم دیماه فرصت هست.
نظر خود را بنویسید