گروه فرهنگوهنر ـ یدالله آقاعباسی میگوید: «کارهای اونیل تراژدی جدید و مدرن است. او به تراژدی علاقه دارد و در کارهایش مقداری بدبینانه برخورد میکند و فضا روشن نیست».
به گزارش فردایکرمان به نقل از ایبنا، برخی از منتقدان «یوجین اونیل» نمایشنامهنویس آمریکایی را بزرگترین نمایشنامهنویس آمریکا و جزو چند نمایشنامهنویس برتر جهان میدانند، عدهای نیز آثار او را با شکسپیر و سوفوکل مقایسه میکنند. اونیل نمایشنامهای به نام «میمون پشمالو» دارد و آن را سال 1922 نوشته است که به فارسی نیز ترجمه شد؛ منتقدان این اثر اونیل را به عنوان تراژدی نوگرای بزرگ در ادبیات نمایش میدانند. اما در ایران بیش از هرچیز درون مایه آثار اونیل برگرفته از زندگی واقعی خود او و اطرافیانش است، او در خلق نمایشنامههایش از حقیقت و واقعیت استفاده میکند و از زندگی روزمره مردمی که در اطراف خود میدید وام گرفته است؛ همین امر سبب میشود تا شخصیتهای نمایشنامههایش باورپذیرتر شوند.
یدالله آقاعباسی کارگردان، نویسنده و پژوهشگر تعدادی اثر از یوجین اونیل ترجمه کرده است که «تشنگی و دو نمایشنامه دیگر» یکی از اینهاست. این مترجم در گفتوگو با ایبنا بیان اظهار کرد: «کتاب «تشنگی و دو نمایشنامه دیگر» مجموعهای از سه نمایشنامه کوتاه «تشنگی»، «بیپروایی» و «سقط جنین» است. درواقع مجموعه نمایشنامههای اونیل که ترجمه کردم شش جلد هستند که این جلد اول است و جلدهای دیگر آن نیز به ترتیب منتشر خواهد شد». او دربارهی فضای نمایشنامه «تشنگی و دو نمایشنامه دیگر» اونیل گفت: «فضای این نمایش آدمهایی هستند که در سرحد گیر میافتند و تصوراتی در ذهن دارند، کشتیشان شکسته و در یک قایق کوچک اسیر شدهاند و همه چیز دنیا در مقابل آفتاب سوزان و یک جرعه آب برایشان بیهوده میشود. در دو نمایشنامهی دیگر نیز شخصیتها بر اثر خطایی که مرتکب شدند دچار مشکلاتی میشوند. مجموعا نمایشنامه را که میخوانید حالت توهمزدایی دارند و پرده پندار -همان پندار باطل- به یکباره کنار میرود و آفتاب حقیقت نمایان میشود».
این مترجم دریاره تم اصلی نمایشنامههای اونیل اظهار کرد: «تم اصلی نمایشنامههای او بریدن پرده پندار است. اغلب شخصیتهای نمایشنامههای کوتاه و بزرگ اونیل افرادی هستند که با واقعیتهایی روبهرو میشوند و دنیا را به شکل دیگری مینگرند؛ معمولا اکثرا به این شکل است. من بسیاری از نمایشنامههای اونیل را ترجمه کردم و چاپ شدهاند آنها هم به همین شکل است. یعنی انسانی که دچار فاجعه است. البته کارهای اونیل تراژدی جدید و مدرن است. او به تراژدی علاقه دارد و در کارهایش مقداری بدبینانه برخورد میکند و فضا روشن نیست».
وی افزود: «به هرحال شخصیت نمایشنامههایش آدمهایی هستند که در دنیایی زندگی میکنند که این دنیا یا مانند همین نمایشنامه تشنگی است که در آن یک رقاصه به معنای هنرمند رقص حضور دارد که بسیار به او توجه میشود؛ گردنبند الماسی دارد که به آن مینازد و لباسهای آنچنانی به تن دارد؛ ولی زمانی که چند روز گیر میافتد و در آب و دریا سرگردان میماند در آن زمان حاضر است هرچیزی را بدهد تا یک جرعه آب به او بدهند. اغلب نمایشنامههای دیگر او نیز به همین شکلاند اما موضوعات آن فرق میکند. ولی تمها معمولا روبهرو شدن با واقعیت است که سخت آنها را آزار میدهدم.
او درباره نمایشنامههایی که از اونیل در ایران اجرا شد نیز گفت: «راه دور و دراز به وطن»، «موجی» که در حال حاضر در کرمان اجرا میشود، «به سوی کاردیس»، «میمون پشمالو» و چندتای دیگر از جمله نمایشنامههایی هستند که در ایران روی صحنه رفتند. میتوان گفت اونیل پدر نمایشنامهنویسی آمریکاست و در زمان خود بسیار تاثیرگذار بوده است».
در قسمتی از نمایشنامه «تشنگی» میخوانیم:
«رقاصه: آب میتونست زندگی مارو نجات بده. اون یه آدم کشه.
مرد نجیبزاده: (با هوشمندی دیوانهواری) گوش کن. به نظر من اون باید آب ریخته باشه تو قمقمهش. یهکم آب اونجا بود. اون نمیتونه همهشو خورده باشه. اوه، اون یه حقهباز به تمام معناس! اون آواز خوندنش... فقط یه پوشش بود. وقتی ما نگاه نمیکنیم آب میخوره. ولی دیگه نمیخوره،چون من مواظبشم. بهش نگاه میکنم!
رقاصه: مواظبشی؟ خب، برای ما چه فایدهای داره؟ نگاهش کنی ما دیرتر میمیریم؟ نه! بیا یه جوری ازش آب بگیریم. این تنها کاریه که باید بکنیم.
مرد نجیبزاده: اون به ما آب نمیده.
رقاصه: وقتی خوابید، ازش میدزدیم.
مرد نجیبزاده: فکر نکنم بخوابه. هیچ وقت ندیدم بخوابه. تازه ما بیدارش میکنیم.
رقاصه: (با خشونت) پس میکشیمش. حقشه که کشته بشه.»
(صفحه35-34)
4977
آقاعباسی:
نظر خود را بنویسید