فردایکرمان ـ گروه اقتصاد: کمآبی نهتنها ترمز توسعه در بسیاری از مناطق کشور از جمله کرمان را کشیده بلکه زیست کنونی را نیز در شهرها و روستاها، در صنعت و در کشاورزی به مخاطره انداخته است.
بنا به تحلیل محمد فاضلی ـ جامعهشناس و مدیر سابق مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی وزارت نیرو، عوامل متعددی در بروز این وضعیت و اینکه نمیتوانیم این موقعیت را تغییر دهیم دخیلند.
وی یکی از چالشهای مهم را در حوزۀ آب بینبخشی بودن مدیریت آن دانست.
فاضلی همچنین گفت که حکمرانی آب در ایران علاقهمند به راهحلهای پرزرق و برق و پرهزینه اما اغلب بیاثر است. همچنین، پیمانکار محور است.
وی تصریح کرد: «معتقدم بحران اصلی کشور در حوزۀ آب مربوط به کشاورزی است و باید مصرف آب در کشاورزی کاهش پیدا کند».
به گزارش فردایکرمان به نقل از ایرنا، وی 23 تیرماه در ادامۀ اظهاراتش توضیح داد: «برای اینکه ما مسئلۀ آب در ایران را درک کنیم دو، سه مفهوم و فرایند است که اگر به آنها توجه نکنیم نمیتوانیم تصویر درستی داشته باشیم. یکی از آنها این است که فرایندهای آبی کندرو هستند؛ یعنی مدت زمان زیادی طول میکشد تا مثلا آبخوانها تخلیه شوند، یا فرسایش و نشست زمین خودش را نشان دهد، یا مثلا بارشها در ایران به تدریج کاهش پیدا کند. همین تغییر تدریجی باعث میشود مثلا از ۱۳۰ میلیارد مترمکعب آب تجدیدپذیر برسیم به حدود ۱۰۰ میلیارد که الان گفته میشود. یا مثلا 30 تا 40 سال زمان لازم است تا اقلیم آنقدر تغییر کند که بارشهای برفی تبدیل به باران شوند. همین تبدیل برف به باران اثرات بسیار شدیدی بر سیستم آبی دارد».
وی تصریح کرد: «حالا کیفیت نظام حکمرانی را با میزان درک و شناخت و توانایی انطباق با همین فرایندهای کندرو میسنجند».
فاضلی افزود: «در ایران حکمرانی نتوانسته از پس شناخت و تطبیق با این فرایندهای کندرو بر بیاید چه در مورد وضعیت آب، یا مسائلی دیگر چون زلزله تهران، آلودگی هوا یا فرسایش خاک؛ همه اینها چنین خاصیتی دارند».
مدیریت جزیرهای
این جامعهشناس با بیان اینکه مشکل بعدی در نظام حکمرانی کشور مسئلۀ میانبخشی بودن است، اظهار کرد: «آب شاید یکی از میانبخشیترین مسائل باشد که حکمرانی با آن مواجه است. یعنی اگر بخواهید مدیریت درستی بر آب داشته باشید باید آب شرب و بهداشت (که در بعضی کشورها این دو از هم جدا هستند) آب صنعت و کشاورزی و محیطزیست را با هم ببینید. اینها چهار بخش اصلیاند».
وی ادامه داد: «بعد تازه آب سطحی و آب زیرزمینی داریم که خودش به کمیت و کیفیت تقسیم میشود. بعد هم آبهای نامتعارف، آبهای حاصل از تصفیه و بازچرخانی مطرحاند».
وی با بیان اینکه همۀ اینها به حوزههای مختلف اعم از کشاورزی، صنعت، حوزه شهری وارد میشوند، گفت: «دستگاههای مختلفی نیز درگیرند؛ وزارت صمت، وزارت راه، جهاد کشاورزی، وزارت تجارت و غیره. اما نظام حکمرانی ما یکی از بزرگترین ضعفهایش این است که دستگاهها نمیتوانند با هم همکاری کنند. در نتیجه وضعیت آب در پنج شش دهه گذشته مخصوصا در سه دهه اخیر همینطور باقی مانده است».
زندگی پرآببر
فاضلی سپس اظهار کرد: «ما در ایران از یک زیست کمآببر به یک زندگی پرآببر رسیدهایم. آن زندگی کم آببر حاصل خرد تاریخی و اقلیمی ایرانی بود. من یک جملهای را از یکی از مقنیهای یزد شنیدم که به نظرم خیلی معنادار است. میگفت: «آقای فاضلی من باید بفهمم کدام نادان واحد سنجش آب را از قطره به میلیارد متر مکعب تغییر داد؟ میلیارد مترمکعب برای آمازون، چین، اروپا و روسیه است. در فلات ایران واحد سنجش آب باید قطره باشد». این همانجایی است که فهم از آن شروع میشود به شکل استعاری. از این جا باید فهم ما آغاز شود تا ناتوانی در درک فرایندهای کند و گذار از زیست کم آببر به زیست پرآببر».
وی ادامه داد: «وقتی در وزارت نیرو بودم جزوهای مربوط به سالهای اولیه راهاندازی آب شهری در تهران پیدا کردم. هنوز اسکن آن را دارم. در آن نوشته شده بود که چطور مردم را متقاعد کنند به جای استفاده از قنات و چشمه از شیرهای آب استفاده کنند. حتی استاندارد مصرف هر شهر را نوشته بودند. مثلا یک شهروند شیرازی سالی چقدر باید آب مصرف کند؛ تهرانی یا مازندرانی چقدر. بر اساس اقلیم این مقادیر متفاوت بود. مثلاً عدد شیراز از تهران پایینتر بود و عدد اصفهان از شیراز هم کمتر بود. یعنی آن زمان مردم میدانستند که در کجا زندگی میکنند و آب کمی دارند. اما حالا که چک میکنیم مصرف آب تقریباً یک و نیم تا دو برابر ارقام آن زمان شده در حالی که سرانه آب کشور کمتر شده. این نشاندهنده گذار ما از زیست کم آببر به پرآببر است».
وی توضیح داد: «چرا کشاورزی یا صنایع اصلاح نمیشوند؟ چون بعد از 50، 60 سال کل مدل زیست ما کشاورزی، صنعت، شهرها بر اساس همین زیست پرآببر شکل گرفته. نمیشود به راحتی صنایع را از مرکز کشور برد و کنار دریا مستقر کرد. حتی کشورهایی با حکمرانی قویتر از ما هم به راحتی نمیتوانند این کار را انجام دهند، چون تعارض منافع وجود دارد، چون میلیونها نفر زندگی و اقتصادشان حول این ساختارها شکل گرفته است. مثلا نمیشود گفت ذوبآهن یا فولاد مبارکه را از اصفهان ببریم کنار دریا، اینها فقط کارخانه نیستند، بلکه زنجیرهای از اقتصاد و زندگی حول آنها شکل گرفته است».
راهحلهای بیفایده
فاضلی تاکید کرد: «نکتۀ مهم این که به نظرم نظام حکمرانی ما هنوز نه آن فرایند کندرو را به رسمیت شناخته و نه مسئلۀ میانبخشی بودن را اصلاح کرده، به دلیل همان تعارض منافع. ضمن این که حکمرانی آب در ایران علاقهمند به راهحلهای پرزرق و برق و پرهزینه اما اغلب بیاثر است؛ به علاوه پیمانکار محور است».
وی افزود: «من در تجربۀ ۲۰ سالهام با مسئلۀ آب دیدهام که هر راهکاری که مبتنی بر درک کندی فرایندها، کاهش مصرف، انطباق با اقلیم و حل میانبخشی بودن باشد، در بروکراسی آبی و ساختار پیمانکار محور راه به جایی نمیبرد. در عوض راهحلهایی که بیربط هستند، اما پرخرج و پرطمطراقند و منافع گروه خاصی را تأمین میکنند، پیش میروند و اجرا میشوند».
وی تصریح کرد: «اگر دولت ایران بخواهد بپذیرد که در یک موضوع واقعا ناکارآمد و حتی ناتوان است؛ هم ذهنی و هم عملی، آن موضوع «امر میانبخشی» است و آب از این نظر بسیار مظلوم واقع شده، چون یکی از میانبخشیترین حوزههاست».
فاضلی در بخش دیگری از این گفتوگو در پاسخ به اینکه با توجه به وضعیت آب آیا نمیشود صنایع پرآببر را به جنوب یا شمال کشور یا به نقاطی با منابع آب بیشتر منتقل کرد؟ گفت: «شخصاً هیچوقت بررسی مستقیمی نکردهام که انتقال این صنایع چقدر دشوار است یا چگونه میتوان آن را انجام داد؟ اما دو سه نکته هست که باید به آنها توجه کرد. معتقدم بحران اصلی کشور در حوزه آب مربوط به کشاورزی است و باید مصرف آب در کشاورزی کاهش پیدا کند».
وی افزود: «اما آب شرب و صنعت هم دو ملاحظه مهم دارند. اول این که مصرف آب در بخشهای مختلف مثل شرب، صنعت و کشاورزی در استانها و حوزههای آبریز مختلف، متفاوت است. ممکن است در استانی مثلا فقط سه درصد آب به صنعت اختصاص داشته باشد و هشت درصد هم صرف شرب شود و ۹۰ درصد برای کشاورزی مصرف ود. اما وقتی به استان تهران و به طور خاص شهر تهران نگاه میکنیم وضعیت متفاوت است. سهم کشاورزی و صنعت در تهران خیلی بالا نیست. عمده منابع آبی تهران صرف شرب و بهداشت میشود».
وی اضافه کرد: «از این رو مدیریت آب در هر حوزه باید به شکل محلی انجام شود».
فاضلی افزود: «در سطح ملی شاید بگوییم سه تا چهار درصد آب کشور در صنعت مصرف میشود و هشت تا ۹ درصد در شرب و بهداشت. طبق برنامه هفتم توسعه عدد مصرف آب شرب حدود ۹ میلیارد متر مکعب تخمین زده شده است (آخرین آمارهای شرکت آب و فاضلاب هم این عدد را تایید میکند). این تصویر کلی کشور است. ولی در هر حوزه آبریز این نسبتها متفاوت است».
وی ادامه داد: «نکتۀ دیگر این که برخلاف برق که شما میتوانید با ساخت نیروگاه در خراسان برق تولید کرده و آن را از طریق دیسپاچینگ به تهران بفرستید در مورد آب چنین امکانی وجود ندارد. اگر در خوزستان آب فراوان داشته باشید، نمیتوانید با آن، مشکل آب تهران را حل کنید؛ چون آب مانند برق قابل انتقال با سیمکشی نیست».
انتقال آب
این جامعهشناس در پاسخ به این یادآوری که در کشور انتقال آب انجام میشود، گفت: «این روش، راهحل نیست، بیشتر یک مسئلۀ پیمانکاری محوراست. نهایتا میشود بین حوزههای همجوار این کار را انجام داد؛ مثل انتقال آب به تهران یا بالعکس».
وی افزود: «خیلی از کارشناسان معتقدند که جابهجایی آب بین حوزهها، زیانهای بیشتری نسبت به منافعش داشته و دارد. این موضوع باید به صورت موردی و کیس به کیس بررسی شود. من در این 20 تا 30 که با مسائل آب درگیر بودم، یاد گرفتم که نمیشود حکم کلی درباره آب داد؛ هر حوزه هر مسئله و هر مورد شرایط خاص خودش را دارد».
وی در پاسخ به این پرسش که پس در کل انتقال آب بین حوزهای را تأیید نمیکنید؟ توضیح داد: «این سوال مثل این است که بپرسید آیا چاقو خوب است؟ باید ببینیم با آن چه کاری میخواهید انجام بدهید؟ و تحت چه شرایطی. انتقال آب بین حوزهای چند پیششرط دارد که ما هیچکدام را رعایت نکردیم. یکی از این پیششرطها این که وقتی میخواهید آب را از نقطه الف به نقطه ب منتقل کنید، باید مطمئن باشید که در نقطه ب همه روشهای بهرهوری، کاهش مصرف، سازگاری با کمآبی، حذف هدررفت و اصلاح قیمتها را انجام داده باشید. یعنی اول همه اصلاحات را انجام داده، هدررفتها را حذف کرده و بهرهوری را بالا بردید، ولی هنوز کمبود آب برای مصارف شرب و بهداشت دارید نه کشاورزی و صنعت. اگر این شرایط فراهم باشد و در مقصد هنوز سالانه چند میلیون متر مکعب کمبود آب وجود داشته باشد، آن موقع میتوانید آب را از مبدا به مقصد منتقل کنید؛ البته با رعایت ملاحظات محیط زیستی و اجتماعی و توافقهای برد-برد بین مبدا و مقصد». / الف
نظر خود را بنویسید