گروه جامعه ـ «کاش ارجمند خودش زنده بود». این را میگوید بهحسرت و صدایش در شلوغی سالن گم میشود. همه آمدهاند. از آنها که بازماندگان نسل سلاطین فرش ایران هستند تا جوانترها، که امروز چراغ قالیبافخانهها را هنوز روشن نگه داشتهاند. هم ارجمندکرمانی هست و هم رضیمیری. هم خواجهحسینی و نژادسروری و هم یظهری و چمنی و وزیری. زنان بیشماری که امروز، با نشستن پشت دار قالی، این هنر سنتی را روی شانههای خود بالا نگه داشتهاند نیز با چادرهای گلدار و رنگی خود رنگ دیگری به این محفل دادهاند.
محمدرضا وزیرینسب یاد ایام گذشته را زنده نگه میدارد: «قالی کرمان امروز تا 20 سال پیش خیلی فرق کرده، قدیمها در هر کوچه پس کوچه صدای دار قالی و نقشگو میآمد». و ادامه میدهد: «یکی از کسانی که بعد از ارجمند از سران فرش بود و دستگاه داشت، پدرم بوده و پدربزرگم بوده و سه نسل ما قالیبافی داشته. این، تنها هنر معروف کرمان است».
و شکرالله خواجهحسینی هم در فکر همان ایام است: «در خیابان مادر هر خانهای که میدیدید، نشیمن نداشت و همه قالیبافی داشتند. فرش کرمان مشهورترین فرش ایران بوده و حدود 36 رنگ داریم. چه پدرم و چه ارجمند نقاشخانهی منحصر به خود داشتند و هرکس هم نقش خودش را داشت. مثلا قالی نقش آگاه یا ارجمند». و یظهری معتقد است کرمان مادر قالیبافی ایران است.
نژادسروری از طراحان مشهور فرش کرمان اما در میان انبوه خاطراتی که در ذهن دارد یاد اولین روزی میافتد که وارد این هنر شده است؛ «اولین بار برای یادگرفتن نقاشی به کاروانسرای وکیل رفتم که مرحوم دیلمقانی آنجا بود». و خواجهحسینی ادامه میدهد: «دیلمقانی یکی از تجار بزرگ فرش کرمان و حتی بزرگتر از ارجمند بود».
فرش کرمان که یکی از قدیمیترین و پرآوازهترین هنرهای دستی این منطقه است اگرچه یکی از سردترین و کمفروغترین دوران عمر چند صد سالهی خود را میگذراند اما به همت کمیسیون قالی اتاق کرمان و شرکت شهرکهای صنعتی، در یک زمستان نهچندان سرد، یک شب از همهی ایام را از آن خود کرد و در مراسم باشکوهی نام فرش کرمان هزاران بار تکرار شد. قصهاش بازگو و غصههای مکرر این روزهایش یادآور شد.
محمدرضا وزیرینسب میگوید که فرشی در کرمان بود مخصوص آمریکا، و بیشتر، آن را می بافتند و نقشه و رنگ خاص خود را داشت که جای دیگر آن را نمیپسندیدند. قالیهایی ضخیم با رنگهای مات.
و شکرالله خواجهحسینی ادامه میدهد: «بیشترِ قالی کرمان به آمریکا صادر میشد. دو نوع قالی داریم. کمونه بالا و پایین». و در حال توضیح دادن این دو شیوهی قالیبافی است که صدای او کمرنگ میشود و یظهری جلوی دوربین میآید: «تاریخ شروع فرش کرمان دقیقا معلوم نیست. یک قالی 500 ساله در موزه تهران وجود دارد». و خواجهحسینی میگوید: «هر دو روز یکبار، ماشینی بزرگ از قالی از کرمان به تهران صادر میشد». کلیپ تمام میشود.
جمعیت همه کف میزنند و او میگوید: «کاش ارجمند خودش هنوز زنده بود».
این چندتن از بازماندگان همان نسل طلاییای هستند که مزهی صدرنشینی را به فرش کرمان چشاندند و نسل فعلی، میراثدار ایشان است. این پیشکسوتان بههمراه دیگر بزرگان فرش کرمان در سالن هم حضور دارند اما روابط عمومی اتاق کرمان در کلیپی، خاطرات کوتاهی از آنها که گذشتهی فرش کرمان را بازگو میکرد برای حاضرین پخش کرد.
سیدرضی میری، از میهمانانی بود که برای ارج نهادن به فرش کرمان، راه سفر از تهران به کرمان را برخود همواره کرده بود. او که نام خانوادگیاش، یکی از برندهای معتبر فرش ایران است و به گفتهی خودش، از زمان فعالیت پدر و پدربزرگانش 90 سال است که در این حوزه فعالیت دارند اما به کرمان نهیب زد که نکند پیشینهی پرافتخار فرششان آنها را از درک واقعیات امروز این کالای سنتی غافل کند.
او نگران کیفیت فرشهایی است که امروز بهنام فرش کرمان وارد بازارهای جهانی میشود اما مثل انواع گذشتهی خود نیست.
میری گفت: «خیلی از مسائل که ما داریم مربوط به خودمان است ولی عمدتا پی مقصر میگردیم تا گردن دیگری بیاندازیم. همهی کسانی که به جایی میرسند هیچقت دچار توهم نیستند. ما هم باید موقعیت حقیقی خود را درک کنیم وگرنه ممکن است جای بدی درجا بزنیم. اینکه ایران را دنیا با فرشش میشناسد و با فرش کرمان میشناسد یک حقیقت است اما کلاه خود را قاضی کنیم اگر دنیا ایران را به فرش میشناسند اما آیا امروز همان فرشِ زمان ارجمند کرمان و حاج خلیلی و حیدرزادهی تبریز صادر میشود؟ آیا استادان فرش ایران همان قبلیها هستند؟ آیا امروز فرشی نمیبافیم که خودمان حاضر نیستیم از آن استفاده کنیم؟».
او ادامه داد: «هیچ سیستمی در دنیا بدون مدیر مبتکر، مقتدر و خوشفکر سیستم نشده و محصول قابل قبولی را نتواسته به اجتماع عرضه کند. فرش هم امروز بیش از هرچیزی این را میخواهد».
این پیشکسوت فرش ایران با بیان اینکه ما دربارهی فرش مدیون کارگردانان هنری بزرگی چون ارجمند و دیلقمانی و آگاه هستیم، گفت: «امروز اما با فقدان کارگردانان هنری برجستهای مثل این افراد مواجهیم. علاوه بر این، فرش هم بیشتر جنبهی تجارتی پیدا کرده است».
میری اظهار کرد: «من 35 سال پیش به کرمان آمده بودم و امروز دوباره آمدم. دیروز و امروز به دو جا مراجعه کردم؛ اشک در چشمانم حلقه زد وقتی در مقبره شاه نعمتالله و مشتاقیه فرش ماشینی دیدم».
او ادامه داد: «وضع فرش بیارتباط با سایر مسائل نیست. کرمان که با آثار تاریخی خود اینطور برخورد میکند با فرش هم همینطور برخورد میکند».
میری برای یادآوری ارزش آوازهای که امروز در فرش کرمان جهانی شده به حضار یادآور شد که دیلمقانی برای یک اشتباه که در بافت اتفاق میافتاد، قالی را آتش میزد! و سپس به اندوه گفت: «امروز اما انواع تقلبها در فرشهای مناطق مختلف ایران رخ میدهد».
او با بیان اینکه امروز فرش گرهدار در راور بافته نمیشود، تاکید کرد: «اگر میخواهیم دنیا به فرش ما احترام بگذارد، باید بدانیم آنها هم میخواهند همان فرش گذشته را به آنها بدهیم».
میری تصریح کرد: «با کمال تواضع و احترام میگویم امروز هم میشود فرش کرمان را به اوج برگردانید اما باید همت عالی کنید و اجتماع فرش را در عرصهی قالیبافی از مشکلاتی که جایز نیست وجود داشته باشد منزه کنید». وی بر آموزش صحیح قالیبافی تاکید کرد و گفت که برای رونق فرش کرمان، من هم هرکاری از دستم برآید در خدمتم.
استاندار کرمان، پورابراهیمی؛ نماینده کرمان و راور در مجلس، طبیبزاده؛ رئیس اتاق کرمان، دستپاک؛ رئیس شرکت ملی فرش ایران، محسن جلالپور؛ رئیس سابق اتاقهای ایران و کرمان و حسینینژاد؛ رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان در این مراسم سخنرانی میکنند. جایگاه سخنرانان با قالی و قالیچههایی زیبا تزیین شده است. دو قالی در دو طرف آویزان شده که کنجکاوی هر بینندهای را برمیانگیزاند. مجری شناسنامهی آن را میخواند: «قالی شیخ صنعان و دختر ترسا، طراح آن حسن شاهرخی و بافنده، حسن کمالی راوری است. محل بافت راور، 110 جفت، ابعاد یک و نیم در دو مترمربع و قدمت 80 سال».
جلالپور، در بخشی از صحبتهای خود، خاطرهای تعریف کرد که در کتابی خوانده است: «بگذارید از چهارم دی 1347 بگویم؛ در کتاب خاطراتی خواندم که در آن زمان شاه پهلوی برای شرکت در همایشی به سوییس میرود و مفصل از پیشرفت ایران تعریف میکند. وقتی سخنانش تمام میشود، نخستوزیر آلمان شرقی میرود که صحبت کند تصاویری از قالیبافان کرمان را به شاه نشان میدهد و میگوید تعاریف شما با این سختی مردم کرمان مطاابقت ندارد! شاه آشفته شده و از همانجا به دربار تلفن کرده و مسئله را پیگیری میکند. به تهران میرسد هوشنگ عامری که استاندار وقت کرمان بوده را عزل میکند و منتصری را منصوب میکند و دستور اولش این بوده که برو فرش و فرشبافان کرمان را ساماندهی کن. نیم قرن گذشته اما هنوز نتوانستیم سامانی به فرش کرمان بدهیم...».
5116
شب فرش کرمان با حضور پیشکسوتان و مقامات برگزار شد
نظر خود را بنویسید