فردای کرمان ـ فاطمه هجینینژاد: مراسم رونمایی از کتاب شعر «نیمکتهای دانشکده هنر» با حضور جمعی از شاعران، و علاقهمندان دوشنبه ۲۷ مردادماه در تالار باستانی پاریزی کتابخانه ملی کرمان برگزار شد. این نشست برای مهمانان ویژهی این مراسم فرصتی بود، تا ضمن نگاهی به شعرهای سپهرداد صادقی و محمد سلاجقه، به وضعیت شعر سپید در کرمان هم بپردازند.
در آغاز سیدرضا ملکی شاعر و پژوهشگر ادبیات، شعر را «استثنای قاعده زبان» دانست و در ادامه گفت: «وقتی سوژه چیزی را در زبان نمیفهمد، دو راه دارد؛ یا آن را فراموش میکند یا به شعر تبدیلش میکند». وی افزود: «شاعر اهل فراموشی نیست، بلکه شرایط غیرقابل بیان را با کلمات و اصوات به سوی شعر سوق میدهد». ملکی در ادامه به موضوع «شعریت در آثار هنری» پرداخت و توضیح داد که شعریت زمانی رخ میدهد که فرد با مفهومی ناشناخته مواجه شود و برای بیان آن به زبان شعر پناه ببرد.
ملکی در پاسخ به سوال مجری برنامه که در بارهی وضعیت شعر سپید در کرمان و رویکردهای دو شاعر کتاب پرسیده بود، گفت: «شعر امروز ایران و کرمان در جایگاه مناسبی قرار ندارد. زبان شعری سپهرداد صادقی برونگراست و زبان شعری محمد سلاجقه درونگرا». وی افزود: «هر دو شاعر در مضامینی همچون نگاه به پدر و مادر و موضوع عشق اشتراک دارند».
در ادامه دکتر حامد حسینخانی شاعر و استاد دانشگاه با اشاره به ارتباط نزدیک خود با دانشجویان دانشکده هنر گفت: «من جزو معدود اساتید ادبیات هستم که بیشتر وقتم را در دانشکده هنر میگذرانم و همین باعث آشناییام با این نسل جوان شده است». وی افزود: «در شعر سپید کرمان ما هنوز با مفهوم جریان مواجه نیستیم. با این حال، هر دو شاعر توانستهاند تناسبهای زبانی را رعایت کنند و از این منظر آثارشان قابل توجه است».
در این نشست، علی ملازاده شاعر و داستاننویس نیز با تأکید بر تفاوتها و اشتراکهای دو شاعر گفت: «ما در این کتاب با دو طیف مجزا روبهرو هستیم، اما وجه اشتراکشان تأکید بر روایت در شعر است. سپهرداد صادقی بیشتر درگیر بازیهای زبانی است، در حالیکه محمد سلاجقه شعری پختهتر و منطقیتر ارائه میدهد». وی افزود: «هر دو یک گام جلوتر از جریان رایجاند، هرچند که این مسیر رقابتی نیست».
در ادامه دکتر حسین صادقی شاعر، پدر سپهرداد صادقی و مدیر نشر فرهنگ عامه که ناشر کتاب نیمکتهای دانشکده هنر است، در مورد استعداد هنری و شعری فرزند خود توضیح کوتاهی داد و از حاضرین در این نشست که مایهی دلگرمی و حمایت از این دو شاعر جوان شدهاند تشکر کرد.
در پایان مراسم رونمایی و جشن امضاء، هردو شاعر ضمن بیان کوتاهی در مورد دیدگاههای خود، هر کدام یک شعر از مجموعه شعر «نیمکتهای دانشکده هنر» خواندند که با استقبال حاضران همراه شد.
شعر محمد سلاجقه
(شبیهم به مرگ ؛
خاطرهای داشتم کِدر
مثل آب تُنگ بعد از مرگ ماهیها
دیوانه بود آن پرنده که از انگشتهام پرید
من دست گذاشته بودم به شقیقهی درخت
شاخه آنقدر التهاب داشت که نام تو از آن میچکید آن شب )
(مرتکبم به مرگ ؛
خانه را ورانداز اگر میکردم
جا نمیگرفت در کوچه
تو را ورانداز اگر میکردم
جا نمیگرفتی در خانه
مثل دستی که آمده از پشت بردهنم
حرفهام جا نمیگرفتند در زبان
به مرگ خزیده بودم که ناچار بودم و صادق )
(وصلهام به هیچ ؛
خون تعارفم کردند
در دادهای بعد از آن شب:
گفته بودم کفنم باید سبز باشد
مادرم میخواست حریر ببافد به قدم نشد
وراندازم اگر میکرد آن پیرهن جا نمیگرفت بر تنم )
شبیهم به مرگ؛ مرتکبم به مرگ و وصلهام به هیچ
درخت از شاخه ملتهب شده است، من از زبان
و هردو مبتلاییم به تو.
شعر سپهرداد صادقی
دست فاصله که قطع شد
شدتت
ابر مردم کرد
مرد ابرهایم
آسمانی که لپش را گاز گرفتهاند
مادر فرمود:
برای ابرها دعا کنید
برای ادامه فصلها
برای باران
که وجه غریزیه آگاهیست
یا زیبایی تو تمام شود
یا عمر من
ای ادامه اردیبهشت
دست فاصله که قطع شد
کودکی در درونم غرق شد
مرگ شد
که لبخندم پرید
به شصت سالگی
(عمو یه لبخند بزن
عمو یه لبخند ریز )
**
عمو پر رنگترین لبخند تاریخ است
شرمی رقیقم
که سبیل دارد
و او معصومیتی
با کاپشنی صورتی
جنس دندانم خوب است
اما جنس دستهایم
برمیگردد به
کشف آغوش
جنس چهرهام
پدرم است که هی از خودش میگریزد
واندامم
مادی گراست
که خلاء دارد
که هی سجده میکند به جنسیتت
که هی ایمان میآورد
ادامه فصلیها
نظر خود را بنویسید