فردای کرمان ـ فاطمه هجینینژاد: نمایش «خردهجنایتهای زن و شوهری» نوشتهی اریک امانوئل اشمیت با ترجمهی شهلا حائری، این بار با کارگردانی «گندم نیکو» و تهیهکنندگی «احسان ستوده» در کرمان روی صحنه رفته است. در این اجرا، مینا یزدیزاده و عدنان محمدیپور در نقشهای اصلی حضور دارند. نگاه پیشِ رو تلاشی است برای بازخوانی این تجربهی اجرایی.
متن و زمینه
نمایشنامهی «خردهجنایتهای زن و شوهری» در عین محدود بودن به دو شخصیت و یک مکان، جهانی سرشار از پیچیدگیهای روانشناسانه و فلسفی را به تصویر میکشد. پرسش محوری آن چنین است: در روابط زناشویی، حقیقت تا چه اندازه دستیافتنی است و عشق چگونه میتواند در کنار «خردهجنایتهای روزمره» تداوم یابد؟ اشمیت با بهرهگیری از دیالوگهای پرکشمکش، صحنه را به میدان مواجههی روایتهای متناقض بدل میکند؛ جایی که هر یک از طرفین میکوشند گذشته را بازنویسی کرده و جایگاه خود را تثبیت کنند.
تمهید کارگردانی
گندم نیکو در این اجرا با انتخابی جسورانه کوشیده است نمایش را به عرصهای اجتماعی و تعاملی پیوند بزند. در پایان نمایش، فردی با طرح پرسشهایی دربارهی روابط انسانی وارد صحنه شد و حتی بازیگران نیز در این گفتوگو مشارکت کردند. این تصمیم مرز میان صحنه و سالن را شکست و مخاطب را از جایگاه تماشاگر منفعل به شرکتکنندهی فعال منتقل کرد. با این حال، به دلیل فقدان هدایت دقیق و زمانبندی مناسب، این بخش گاه به شکل میزگردی آزاد درآمد و از شدت دراماتیک پایان نمایش کاست. چنین تمهیدی زمانی مؤثر خواهد بود که با انسجام و کنترل بیشتری همراه شود.
بلاکینگ
یکی از نقاط قوت کارگردانی را میتوان در طراحی بلاکینگ دانست. «نیکو» توانسته بود با جابهجاییهای سنجیده و انتخاب موقعیتهای دقیق برای شخصیتها، لحن دیالوگها و تنش میان زن و مرد را برجسته کند. حرکتها اغلب در خدمت متن بودند و به بازتاب فضای روانشناسانهی اثر یاری رساندند. این دقت در میزانسن تا حدی برخی ضعفهای دیگر اجرا را پوشاند.
نورپردازی و طراحی صحنه
نورپردازی در انتقال آشفتگی رابطهی زن و شوهر چندان موفق عمل نکرد. استفادهی مکرر از نورهای مقطع یا خاموشی ناگهانی بیشتر به خطاهای فنی شباهت داشت تا استعارهای دراماتیک. همچنین تلاش برای القای حس «خانهی فرسوده» بهدلیل انتخاب عناصر نامناسب، بهویژه مکعبی بدقواره که از سقف آویزان بود، نتیجهی مطلوبی نداشت. در حالیکه بهرهگیری از عناصری سادهتر و آشناتر همچون یک آباژور خراب یا لوستری قدیمی میتوانست فضاسازی باورپذیرتر و استعاریتر ایجاد کند. این نمونهها نشان میدهد که کمبود امکانات اگر با خلاقیت جبران نشود، بهجای معنا، به نقطهضعف زیباییشناختی تبدیل خواهد شد.
بازیگری
بازیگران توانستند بخشهایی از تنش میان ژیل و لیز را منتقل کنند، اما کیفیت بازی، بهویژه در سطح بیان، یکنواخت نبود. بازیگر زن در برخی لحظات نتوانست دیالوگها را بهطور کامل درونی کند و از حالت بازگویی صرف فراتر رود. ضعف در پرتاب صدا و افت ریتم موجب شد بخشی از بار روانشناسانه و فلسفی متن به مخاطب منتقل نشود. در متنی که تمام بار دراماتیک بر دوش دیالوگهاست، این کاستی بیش از پیش به چشم میآید.
جمعبندی
اجرای «گندم نیکو» جسارت تجربهورزی را در خود داشت؛ چه در آزمودن امکان تعامل مستقیم با مخاطب و چه در طراحی میزانسنهایی که تنش صحنه را تقویت میکردند. با وجود کاستیهای محسوس در نورپردازی، طراحی صحنه، این اجرا نشان داد که متن اشمیت در صحنهی ایرانی همچنان ظرفیت بالایی برای طرح پرسشهای بنیادین دربارهی روابط انسانی دارد؛ پرسشهایی که با اندکی دقت بیشتر در جزئیات اجرایی میتوانند اثری ماندگارتر در ذهن تماشاگر بر جای گذارند.
اجرای «خرده جنایتهای زن و شوهری» تا ۱۹ شهریور، هر شب ساعت ۱۹ در مجموعه یادگاران صنعتی روی صحنه میرود.
نظر خود را بنویسید