فردای کرمان ـ سیدمحمدعلی گلابزاده:سخنان دکتر صالحی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی و نوع نگرش ایشان به مقوله وطنخواهی و تقویت حس ایراندوستی، یک بار دیگر لبخند رضایت بر لبهای اهل فرهنگ و هنر و ایران دوستانی نشاند که پیش از این در برابر برخی قشریون، حضور ایران با تاریخی چند هزار ساله و سرشار از عزت و بالندگی را در پهنه زندگیمان بر نمیتافتند و هر جا از این نام بلند و پرشکوه سخن به میان میآمد، دامن بر میکشیدند و رهروان این راه روشن را تا مرحلهی تکفیر به پیش میبردند. و اینک خوشا روزگاری که در سایهی حمایتها و واقع نگریهای کسانی چون وزیر محترم فرهنگ، بتوانیم بیپروا بنویسیم که ایران همیشه سرافراز همان قدر ارزش دارد که اسلام آسمانی، آنگونه که اگر پای فدا کردن جان، در راه این آرمان در میان باشد، نیمی را به پای ایران عزیز میافشانیم و نیم دیگرش را فدای اسلام میکنیم.
امروز دیگر میتوان اشتباه کسانی را یادآور شد که تصور میکنند با کوچک و ناچیز شمردن غنای تاریخی این سرزمین خدائی، بر ارزش اسلام افزوده میشود، لذا تاریخ چند هزار ساله ایران را 1400 ساله میدانند. اینک میتوان به آنها گوشزد کرد و یادآور شد که اینگونه اظهار نظرهای بیاساس نه چیزی بر اعتبار اسلام میافزاید و نه چیزی از ارزشهای ایران عزیزمان میکاهد. وقتی «پرفسور هوکرید»، جغرافیشناس نامدار آلمانی، پس از کاوش و پژوهش در کوهبنان کرمان ـ یعنی نقطهای کم نام و نشان از ایران عزیز ـ اعلام میکند که در هزارهی نهم پیش از میلاد مسیح، یعنی یازده هزار سال پیش، صنعتگران و هنرمندان این دیار، با بهرهگیری از شیوهی «فشار مماس» تیغ ریزههائی میساختند و به دیگر تمدنهای بزرگ آن روز صادر و تجارت و بازرگانی را معنا میکردند، چگونه میتوان چنین پیشینهای را به 1400 سال تقلیل داد؟! از یاد نبریم که روزگار ما، همچون زمانهی دیگران میگذرد اما قضاوت و داوری تاریخ، ماندنی است. مگر نه اینکه در جریان ددمنشی اخیر اسرائیل و یارانش، همهی مردم ایران، با هر آئین و مسلک و، زبان و گویش و... یکپارچه قد برافراشتند و نام وطن را صلا دادند؟ مگر نه اینکه همه فریاد بر آوردند که: «چو ایران نباشد تن من مباد»، پس چگونه ممکن است به جای تعظیم در برابر احساسات پاک، خالصانه و عاشقانه، به تخریب آن بپردازیم تا زمینهی رنجش ایراندوستان و وطنخواهان را فراهم آوریم و اساتیدی چون «دکتر دینانی» فیلسوف اسلامشناس برجسته را واداریم که بر این نکته تأکید کند و فریاد برآورد که به رغم تصور برخی، ایران قبل از اسلام نیز بزرگیهائی داشته و کورشی که بر دیدهی تاریخ جای دارد.
چندی پیش، یکی از صاحبنظران میراث فرهنگی میگفت، با کمال تأسف برخی کشورهای همسایه با پرداخت مبالغ کلان، تعدادی از آثار تاریخی جیرفت که توسط قاچاقچیان محلی استخراج شده بود را خریداری کردند تا با استفاده از آنها برای خود، تاریخ سازی کنند و به دروغ پیشینه تمدن را به گذشتههای دور نسبت دهند.
شگفتا که در چنین روزگاری، ما ارزشهای تاریخی خود را دست کم بگیریم و حتی در برخی موارد، از آن روی برگردانیم؛ غافل از اینکه پذیرش اسلام، از سوی مردم تهی از تمدن و پیشینهی غنی و ارزشمند، هیچ افتخاری ندارد و این اشتباه بزرگی است که شاید ایران ناشناسان اسلامخواه، به آن توجه ندارند و چنین است که وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی ـ که خود از چهرههای نامی در عرصهی اسلامشناسی است ـ به صراحت اعلام میکند که «ایرانیت و اسلامیّت» دو بال پروازند که هیچ یک به تنهائی و بیاتکاء به دیگری نمیتواند صعودمان را در پهنهی بیکران پیروزی تضمین کند.
حضور دکتر صالحی در مراسم رونمائی از مجسمه «آرش کمانگیر» اسطورهی وطندوستی در کرمان و ادای احترام به پیشگاه این تیرانداز نامدار و تعیین کننده مرز ایران و توران که جان خود را بر سرِ حتی یک وجب بیشتر از خاک وطن فدا کرد، قابل تقدیر و الگوسازی بود.
اینک که عملاً دریافتیم حس وطندوستی، فارغ از هر نگرش سیاسی و عقیدتی و اجتماعی، پشتوانهی استوار و مستحکمی در برابر دشمنان قسم خوردهی این سرزمین است، و این واقعیت را در عمل دریافتیم، آیا وقت آن نرسیده که اتحاد حوزه و دانشگاه را با گنجاندن دروس تاریخ ایران در حوزههای علمیه و آشنا کردن طلاب با پیشینهی ارزشمند ایران عزیز که هزاران سال پیش از اسلام وجود داشته، معنا کنیم؟ همانگونه که امروز دروس اسلامی، بخش مهمی از برنامهی تحصیلی دانشجویان را تشکیل میدهد.
آنچه بر امیدواری نگارنده برای اجرای این پیشنهاد میافزاید، حضور حضرت آیتالله اعرافی، ریاست محترم حوزه علمیه است که نه تنها بر این نظر مهر تأیید میزنند بلکه در فرازی از سخنانی که شخصاً در یکی از سخنرانیهای ایشان شنیدم گامی فراتر گذاشته و اینکه «اگر خدمات ایران و ایرانیان نبود، اسلام نمیتوانست به چنین جایگاهی دست یابد». من الله التوفیق
نظر خود را بنویسید