فردایکرمان – گروه فرهنگوهنر: عباس جهانگیریان، نویسنده و پژوهشگر کودک و نوجوان در مراسم نکوداشت هوشنگ مرادیکرمانی که عصر شانزدهم مهرماه در تالار فرهنگ و هنر کرمان با حضور جمع زیادی از کرمانیهای علاقهمند به ادبیات برگزار شد، با بیان اینکه نکوداشت مفاخر و نامآوران استان کرمان ایدۀ بسیار زیبا و قابل تقدیری است، گفت: «شرایط فرهنگی حاکم بر رسانهها و کشور به گونهایست که متاسفانه اهالی فرهنگ و هنر در جایگاه واقعی خود قرار ندارند، مردم آنها را نمیشناسند و این ناشی از کمکاری کسانی است که به وظایف ملی خود به درستی عمل نکردند».
وی با بیان اینکه به سهم خود خوشحالم که کرمانیها نهضت قدرشناسی از مفاخر خود را با آقای هوشنگ مرادیکرمانی آغاز کردند، افزود: «مرادیکرمانی صدای مردم کرمان است. او صدای فرهنگ، گویش و مظلومیت کودکان کرمانی در قالیبافخانهها، مزارع، کورهپزخانهها و مدرسههای فراموش شده است».
جهانگیریان ادامه داد: «مرادیکرمانی، روایتگر صلح، دوستی، رنج و امید است. هیچ کرمانی تاکنون در حوزۀ فرهنگ و هنر به اندازۀ مرادیکرمانی نام کرمان را بر سر زبانها نیانداخته، هم در ایران و هم خارج از مرزهای جغرافیایی».
به گزارش خبرنگار فردایکرمان، وی در ادامۀ سخنان خود خاطرنشان کرد: «بیشتر شخصیتهای مخلوق مرادیکرمانی، یا کرمانی هستند یا ریشه در فرهنگ کرمان دارند. گرچه گویش اصفهانی هم شیرین است اما اگر مجموعۀ قصههای مجید در کرمان تولید میشد، صدای فرهنگ، هنر و ادبیات کرمان بیشتر به گوش میرسید».
این نویسنده کودک و نوجوان یادآور شد: «من شاهد بودم مرادیکرمانی تلاش بسیار کرد که قصههای مجید در زادگاه و خاستگاه فرهنگی خودش تولید شود اما در این دوئل رفیقانه میان مرادیکرمانی و کیومرث پوراحمدِ اصفهانی، مجیدِ زادۀ سیرچ و کرمان، سر از اصفهان درآورد. البته پوراحمد در دیدارهای خصوصی آن زمان، دلایلی میآورد که غیرمنطقی نبود».
وی با بیان اینکه ویژگیهایی را میتوان برای آثار داستانی مرادیکرمانی قائل بود که این ویژگیها او را از دیگر نویسندگان نوجوان متمایز میکند، توضیح داد: «اولین ویژگی آثار او، ساختار سینمایی داستانها است. مرادیکرمانی لحظهها را عکاسی میکند و میسپارد به آرشیو ذهن و هر وقت لازم باشد از آنها برداشت میکند».
جهانگیریان ادامه داد: «شیوهای که مرادیکرمانی در خلق داستانهایش به کار میبرد، شباهت زیادی به کار کارگردان سینما در طراحی میزانسن، لباس، چهرهپردازی، صحنهآرایی و تلاش برای حاکمیت تصویر بر کلام دارد».
وی افزود: «نویسنده میکوشد منظورش را به جای توصیفهای کسالتبار کلامی، نشان بدهد. تبدیل ذهن به عین و کلام به تصویر، امری آگاهانه و معمارگونه در خلق داستانهاست».
پژوهشگر حوزه کودک و نوجوان بیان کرد: «الگوی تدوین در فیلم در آفرینش داستان برای مرادیکرمانی آموزهای کارساز، و یکی از عناصر خلق زیبایی است. تدوینگر از میان دهها برداشت در یک پلان، یکی را که بهترین است برمیگزیند و با بیرحمی بقیۀ برداشتها را در سطل زباله میاندازد».
وی دومین ویژگی آثار مرادیکرمانی را طنز بیان کرد و افزود: «از ویژگیهای خوب آثار مرادیکرمانی، طنز خاص اوست که به آثارش جان میبخشد. روان جامعۀ ما روانی آسیبدیده است، هشت سال جنگی تمامعیار با عراق و صدامحسین و پس از آن تا امروز، سایۀ جنگ سرد در قالب تحریمها و فشارهای اقتصادی و اجتماعی، همه را به تنگ آورده و روان آسیبدیده، بیش از هر چیز در جستوجوی گریز و رهایی از فشارهای فردی و اجتماعی است و طنز یکی از مفرها و پناههای ذهنی انسان در دورانی است که در تنگنای فشارهای اقتصادی قرار گرفته است».
جهانگیریان اظهار کرد: «مرادیکرمانی با نیاز و ذائقۀ مخاطب آشناست. قصههای مجید در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق نوشته میشود و کیومرث پورمحمد در زمانهای قصهها را جلوی دوربین میبرد که مخاطب خسته از جنگ، در هر سن و سالی نیاز به لبخند دارد و بیگمان آثاری از این دست، اندوه را تا حدود زیادی از چهرۀ عبوس و اخم تلخ جامعه میکاهد».
وی، زبان ساده و سادگی موضوع را از دیگر ویژگیهای آثار مرادیکرمانی بیان کرد و یادآور شد: «مرادیکرمانی به دنبال مضامین پیچیده و تکنیکهای تو در تو نیست، کار خودش را میکند، واقعگرایی انتخاب اول و آخر اوست، این سادگی بیش از هر چیز از زیست سادۀ نویسنده برمیآید. بخش قابل توجهی از آثار مرادیکرمانی خاطره، خاطرهانگاری، یادهای دوران کودکی و نوجوانی و تجربههای تلخ و شیرین زیستۀ اوست».
این نویسنده کودک و نوجوان گفت: «زبان داستانی مرادیکرمانی مثل خودش ساده، روان و قابل فهم برای همۀ گروههای سنی است».
وی تاکید کرد: «مرادیکرمانی میکوشد به موضوعهای بسیار سادۀ اجتماعی، شکل و بستی دراماتیک بدهد. کافیست نگاهی بیندازیم به موضوع و خط اصلی داستانهای قاشق چایخوری، ته خیار، پلو خورش، چکمه، تنور، معصومه، ماه شب چهارده، میهمان مامان، مربای شیرین و بقیۀ داستانها که کسی جز آنتوان چخوف باور نمیکند، بشود از این مضامین ساده و پیش پا افتاده، داستانهایی خواندنی و جذاب پدید آورد». /پ
نظر خود را بنویسید