فردای کرمان ـ فاطمه هجینینژاد: در آذرماه امسال، صحنه تئاتر میزبان درامی بود که با زبانی موجز، چشم تماشاگر را به جهان پیچیده «توافق» و نابرابریهای پنهان در روابط انسانی میگشود. «توافقنامه»، نوشته فیلیپ کلودل و با ترجمه سنجیده شهلا حائری، در اجرا و طراحی کارگردان جوان، یگانه پاکیسیرت، شکل تازهای از گفتوگو و کشمکش را روی صحنه زنده کرد؛ اجرایی که در عین سادگیِ بیرونی، بهواسطه رویکرد تحلیلی و بازیهای دقیق، به لایههای حساس و کمتر دیدهشده موقعیتهای انسانی نفوذ میکرد.
این نمایش با حضور سه بازیگر ـ مازیار رشید صالحی، شاهین خواجویینژاد و عدنان محمدیپورـ به شیوهای کنترلشده و ریتممند، تنشی گریزناپذیر را در فضایی به ظاهر روزمره میسازد؛ تنشی که رفتهرفته از سطح یک گفتوگوی ساده فراتر میرود و تماشاگر را با پرسشی بنیادین مواجه میکند: توافق، دقیقاً چه چیزی را پنهان و چه چیزی را عیان میکند؟
برای اینکه به جهان فکری و اجرایی این اثر نزدیک شوم، با یگانه پاکیسیرت گفتوگوی کوتاهی انجام دادم و با او از روند شکلگیری ایده و مسیر تمرینها گرفته تا چالشهای بازیگری و خوانش کارگردان از متن کلودل صحبت کردم، که در ادامه میخوانید.
اگرچه این گفتوگو زمانی منتشر میشود که دورهی اجرای این اثر هم پایان یافته است، و بهتر بود زودتر دست به این اقدام میزدم، اما امیدوارم برای علاقهمندان به تجربههای تئاتری و به ویژه آنها که این کار را دیدهاند، این مصاحبه همچنان خواندنی باشد.
خانم پاکی سیرت مایلم صحبتام را با این پرسش آغاز کنم که به طور کلی از نظر شما «توافقنامه» بیشتر دربارهی چیست؟
توافقنامه متنی نیست که بشود راحت و بدون کندوکاو کردن راجع به آن صحبت کرد، و خود این پروسهی تحلیل متن، هم برای خودم، و هم به صورت اشتراکی برای بچهها، ساعتها طول کشیده است.
فکر میکنم این متن، ابعاد و اضلاع مختلفی دارد، متنی است که در روساخت از سوگیریهای جنایی و حزبی و سیاسی میگوید و بخشی هم راجع به رفتارهای اجتماعی و فردی است. همچنین دربارهی تبعیضهای اجتماعی راجع به دوستیها، روابط آدمها باهم. به طور کلی نویسنده، این متن را بیشتر دربارهی روابط آدمها نوشته است.
علاوه بر اینها محور اصلی نمایشنامه دربارهی انسان و تنهایی او است. در طول انتخاب متن برای اجرا، سه ماه در حال خواندن بودم، تا بتوانم متن مد نظرم را انتخاب کنم.
قصهی این متن خیلی برایم جذاب بود، حتی جنس کمدی آن، شوخیها و رابطهی بین کاراکترها.
یکی از نکات خیلی مهم به نظر من با اینکه به لحاظ زمانی این نمایشنامه با ما فاصله دارد، اما جهان این نمایشنامه به جهان امروز ما نزدیک است، و همین هم یکی از اصلیترین دلایلام برای انتخاب متن بود.
کدام بخش از کارگردانی این نمایشنامه برایتان لذتبخشتر بود؟
کل پروسهی تئاتر کارکردن برای من جذاب است؛ از شروع کار تا تمام چالشها، هیجانها و همهچیز، اما توی این پروسه از انجایی که ما تحلیل و پالایش متن را شروع کردیم، و با گذاشتن یکسری جلسات برای صحبت کردن پیرامون اثر، باعث شد متوجه شوم این متن پتانسیل این را دارد که مدام چیزهای جدید کشف کنیم؛ برای مثال، هربار بعد از خوانش این متن چیزهای جدیدی کشف میکردیم و باهم به اشتراک میگذاشتیم، و این خیلی برای من لذتبخش بود که این متن این پتانسیل بالا داشت که مدام بتوانیم چیزهای جدیدی از آن کشف کنیم و تحلیل کنیم، و به اشتراک نظر برسیم؛ تمرینات هم با این تیم برای من بسیار لذتبخش بود .
چه چیزهایی در این پروژه ارزش یادگرفتن داشت که در کارهای بعدی همراهتان خواهد بود؟
چیزهایی که من دراین پروژه یادگرفتم، اگر صادقانه بخواهم بگویم خیلی بیشتر از این چیزها زمان نیاز دارد برای صحبت کردن، اما کل این مسیر از آغاز تا الان برای من تجربه بود. وقتی راجع به چالش صحبت میکنیم، به نظر من چالش میتواند خوب یا بد باشد! اتفاقا تا شروع اجراهایم هیچ مسئله و چالشی نداشتم که بخواهم نگرانش باشم. برنامهریزیها طوری شکل گرفته بود که من تا زمان اجراها درصد خیلی کمی نیاز بود نگران چیزی باشم!
آن زمان تازه من با چالشهای واقعی مواجه شدم، و تازه اتفاقهایی میافتاد که من برایش برنامهریزی نداشتم. یعنی من تمام این پروسه را برنامهریزی کرده بودم و خب، هرچیزی که غیر قابل پیشبینی باشد، میتواند برای من چالش برانگیز باشد. کل این مسیر برای من تجربهی خیلی خوبی بود؛ اینکه چهجوری بتوانم با بازیگرهایم به اشتراک نظر برسم، و آنها را از لحاظ تحلیلی به خودم نزدیک کنم و بتوانیم باهم، به یک تحلیل مشترک برسیم.
یکی از چیزهایی که در این پروسه خوب یادگرفتم، مدیریت کردن است! و بخشیاش هم به صبور بودن برمیگردد. مدیریت کردن یک تیم بزرگ برایم چالش بود؛ اما باید بگویم که تک تک بچههای صحنه و پشت صحنه با من همدل بودند، و اگر مسئلهای بود تمام توانشان را گذاشتند تا باهم حلاش کنیم.
بزرگترین چالش بازیگران در اجرای این نمایش چه بود؟
من فکر میکنم هر بازیگری برای خلق یک نقش، برای بازی کردن، امکان ندارد وارد چالش با آن کاراکتر نشود. و چون بازیگرها با تجربهتر و با سابقهتر از من بودند، این چالش برایشان شاید بیشتر هم بوده باشد.
نظر خود را بنویسید