فردای کرمان ـ گروه جامعه: بانوی کارآفرین کرمانی و زنیکه میتواند الهامبخش نسل تازهای از زنان فعال و جسور جامعه باشد، از همه مادران خواست تا فراتر از کارهای کلیشه روزمره قدم بردارند، قالب زندگی خود را بزرگ کنند و سراغ انجام کارهایی بروند که کسی پیش از این تجربه نکرده است.
فرحناز هاشمینژاد، هنرمند صنایعدستی و کسی است که مسیر پرپیچوخمی را برای معنا دادن به زندگی خود پشت سر گذاشته است. وی که در ششمین دهه عمرش بهسر میبرد، از مسیری که آمده و انتخابهایی که داشته، رضایت کامل دارد و میخواهد با به اشتراکگذاری تجربیاتش، کمک کند که دیگر زنان و بهویژه مادران، همچون خود او جرات شروع کردن و نوآوری و شکوفایی استعدادهایشان را پیدا کنند.
به گزارش فردای کرمان، به نقل از ایرنا کرمان (اسما پورزنگیآبادی)؛ یکی از رویکردهای این کارآفرین برتر که در تولید و احیای پوشاک بومی و عشایری استان کرمان نوآوری و موفقیت زیادی داشته، کمک به بانوان آسیبدیده است و از اهدافی که طی سالهای اخیر با جدیت دنبال میکند این است که برای دختران نسل «زد» کاری بکند و بهخصوص علاقه و استعداد آنها را به وادی هنرهای سنتی هدایت کند.
هاشمینژاد درباره دلیل ورودش به عرصه کارآفرینی گفت: من همیشه دغدغه زنان را داشتم که چرا این همه نیرو و پتانسیل باید بیهوده هدر برود و چقدر وقت زنان باید در آشپزخانه و برای بچهداری و بشور و بساب صرف شود؟
این هنرمند صنایعدستی با بیان اینکه ذهن زنان بزرگترین ابَر کامپیوتر جهانی است، ادامه داد: مدتی پیش رویداد جلیقه ایرانی را با حضور هنرمندان، پژوهشگران و طراحان لباس ایرانی در کاخ سعدآباد تهران برگزار کردیم؛ هزار جلیقه از سراسر ایران در این رویداد به نمایش گذاشته شد و هرکدام یک اثرانگشت و نشانهای از نوآوری و جسارت دختران از سرتاسر ایران بود.
مدیرعامل شرکت تعاونی صنایعدستی فخر هنر کرمان خاطرنشان کرد: بچههای ما خیلی چیزها را خلق میکنند ولی جرات ارائه و نمایش آن را ندارند چرا که نگرانند نکند که سرزنش یا تحقیر شوند!؟
وی خطاب به مادران گفت: مادرانی که فرزندانی از نسل «زد» دارند، بپذیرند که متاسفانه این بچهها و نسل جوان امروزی، تابآوری ندارد؛ نسل ما تابآوری داشت و بارها زمین میخوردیم و بلند میشدیم.
این کارآفرین برتر افزود: اجازه دهید فرزندانتان خلق کنند، تشویقشان کنید و نظر و خواست خودتان را برای ادامه تحصیل و بسیاری از انتخابهای دیگر زندگی، به آنها تحمیل نکنید.
هاشمینژاد توصیه کرد: بیایید هرکدام از ما، یک کاری را انجام دهیم که تاکنون کسی انجام نداده باشد.
وی اظهار داشت: روال زندگی روتین زنان این است که مادر، ازدواج میکند و بچه به دنیا میآورد و بچهها را بزرگ میکند و بچهها ازدواج میکنند و همین روال مادر را ادامه میدهند اما اگر بخواهیم فقط در همین قالب بمانیم به نظر من زندگیمان پوچ خواهد بود، من کارآفرین شدم چون در این قالب نمیگنجیدم.
زندگی عادی کافی نیست
مدیرعامل شرکت تعاونی صنایعدستی فخر هنر کرمان که در همایش تجلیل از زنان فرهیخته عرصه فرهنگوهنر این استان که از سوی اداره کل فرهنگوارشاد اسلامی برگزار شد، سخن میگفت، اظهار داشت: بیایید قالب زندگیمان را بزرگ کنیم، اگر روتین زندگی کنیم، در واقع زندگی نکردهایم.
وی با بیان اینکه اگر عضو موثر جامعه نباشیم زندگیمان به بطالت میگذرد، خطاب به زنان اظهار کرد: نوآوری داشته باشید، تجربه کنید، خلق کنید و از مشکلات فرار نکنید بلکه برای حل آن نقشه بریزید و برنامهریزی کنید.
وی سپس به تجربه «ندا جلالی» اشاره کرد که در روستایی در اردکان، راهاندازی پنلهای خورشیدی را رواج داده است.
هاشمینژاد گفت: اهالی این روستا در حال ترک زادگاه خود بودند چون آب نبود و نمیشد کشاورزی را ادامه داد، این خانم اما ریسک کرد و نخستین پنل خورشیدی را راه انداخت و الان در روستای آنها ۳۰۰ پنل خورشیدی وجود دارد.
مدیرعامل شرکت تعاونی صنایعدستی فخر هنر کرمان افزود: این خانم جوان برای رسیدن به این نقطه بسیار تلاش کرد و به این در و آن در زد و راههای زیادی را رفت تا نتیجه گرفت و اکنون، هم خودش درآمد کسب میکند و هم دیگر زنان روستا؛ به فردی اثرگذار و الهامبخش برای دیگران نیز تبدیل شده است.
وی ادامه داد: ما زنان از هر چیزی میتوانیم یک جرقه امید درست کنیم، مگر بودجه خانه دست ما نبوده و با آن زندگی را نگذراندهایم؟ مگر بارها با سیلی صورتمان را سرخ نکردهایم؟ مگر از این خرج و آن هزینه نزدهایم که جلوی مهمان روسفید باشیم؟ مگر از خودمان نزدهایم که جهیزیه آبرومند برای دخترمان تهیه کنیم؟ پس ما بلدیم نقشه بکشیم و برنامهریزی و مدیریت مالی انجام دهیم.
فرازوفرودهای یک کسبوکار
مدیرعامل شرکت تعاونی صنایعدستی فخر هنر کرمان سپس تجربه راهاندازی کسبوکار خود را به اشتراک گذاشت و گفت: تحصیلاتم در رشته شیمی است و کار سفالگری انجام میدادم، همسرم دانشجوی پزشکی بود و به خودم میبالیدم که چند سال بعد، خانم آقای دکتر میشوم اما وی از وادی پزشکی بیرون آمد و با هم سفالگری را ادامه دادیم.
هاشمینژاد افزود: قرار بود درباره اقتصاد پایدار صحبت کنم ولی وقتی اقتصاد بیمار است چطور آن را پایدار کنیم؟ ما اما در همین شرایط، زندگی و پایداری کردیم، حضور داشتیم، ریسک کردیم و جسارت به خرج دادیم و قدرت پیدا کردیم.
این هنرمند صنایعدستی ادامه داد: من و همسرم سفالگری میکردیم؛ در مسیری که پیش میرفتیم به یک شریک فرانسوی که اهل ایران بود خوردیم که پیشنهاد راهاندازی کارخانه سفال در ایران را داد و گفت که مشتری دارد، ما اما میگفتیم مراکش در همسایگی فرانسه است و سفال ما قابل رقابت با سفال مراکش نیست، اما این فرد تاکید کرد که حتما کارخانه را راهاندازی کنیم.
هاشمینژاد اظهار کرد: در شهرک صنعتی کرمان کارخانه را راهاندازی کردیم. من چادر در گوشه سوله میزدم و بچههایم را در آن میخواباندم و با همسرم پای کوره کار میکردیم و آنقدر همه چیز خوب بود که میگفتم لابد از دعای خیر پدرومادر ماست که گفتهاند دست به خاک میزنید طلا بشود.
وی افزود: تا اینکه به دوران ریاستجمهوری احمدینژاد رسیدیم و ماجرای هولوکاست پیش آمد، بلافاصله شریک خارجی ما ایمیل زد که دیگر با شما کار نمیکنیم در حالی که کانتینر محصول ما در مسیر بود، این کانتینر را پذیرفت اما پس از آن شراکت ما به پایان رسید.
این کارآفرین برتر کرمانی گفت: کارخانهای احداث کرده بودیم اما حالا همه چیز فرو ریخته بود، در چنین مواقعی، انسان در سکوت، در خود فرو میرود و ما هم این وضعیت را تجربه کردیم تا اینکه به این نتیجه رسیدیم که هرچه داریم را بفروشیم و زندگی کنیم.
هاشمینژاد ادامه داد: بعد از این، آموزشگاه صنایعدستی راهاندازی کردیم و طرح آموزش رایگان را اجرا کردیم، این در زمانی بود که بیمه هنرمندان صنایعدستی آغاز شده بود و اغلب کسانی که برای آموزش میآمدند، متاسفانه گواهینامه میخواستند تا بیمه بشوند.
وی اظهار کرد: با هر مشقتی که بود، مواد اولیه را تامین میکردیم و آموزش میدادیم؛ بعد از چند ماه تعداد زیادی آثار هنری از جمله پتّه تولید شده بود و اینچنین، سرمایه اولیه کار ما تامین شد.
این هنرمند صنایعدستی با اشاره به مخالفتها و اعتراضهایی که از سوی برخی دیگر از آموزشگاهها در خصوص طرح آموزش رایگان آنها میشد، گفت: حتی برخی تولیدکنندگان تهدیدمان میکردند من اما تابآوری داشتم و ادامه دادم و به خانمهای آموزشدیده که کیفیت کارشان خوب بود، پیشنهاد کار دادم و گفتم مواد اولیه را من تامین میکنم، شما تولید که کردید، آن را میفروشم و دستمزدتان را میدهم که این پیشنهاد با استقبال مواجه شد.
وی افزود: کارها را میخریدم و در بهترین مکانهایی که میشد آن را به نمایش میگذاشتم؛ به مرور زمان برند ما معروف شد تا جایی که سفارشها به حدی رسید که وقت نداشتیم به همه آنها پاسخ بدهیم.
هاشمینژاد بیان کرد: خوشبختانه اغلب کسانی که با ما کار کردند خودشان به درآمد پایدار رسیدهاند.
دعوت به امید و ایمان
این کارآفرین برتر سپس گفت: مسیری که من طی کردم پر از ریسک و جسارت بود اما امید و ایمان داشتم؛ از همه شما زنان میخواهم که امید و ایمان داشته باشید، مگر میشود بدون ایمان به خدا و ایمان به خود باشیم؟
هاشمینژاد ادامه داد: دخترهای جوان ما با وجود اینکه پر از ایده و خلاقیت هستند، مهاجرت میکنند چون در اینجا بستر مناسبی برای فعالیت نمیبینند.
مدیرعامل شرکت تعاونی صنایعدستی فخر هنر کرمان افزود: کارآفرینی فرش قرمز نیست که برای من و شما پهن کنند، باید بسیار تلاش کنیم و تلاش کردن را به بچههایمان هم یاد بدهیم.
نظر خود را بنویسید