فردای کرمان ـ سیدمحمدعلی گلابزاده: برگزاری همایش «نشان ناظمالاطباء» با همه حرف و حدیثهایی که شاید لازمهی مراسمی از ایندست است، در یک نگرش کلی به عنوان اقدامی گرانسنگ، قابل تقدیر و تقدیس به شمار میرود، زیرا برگزاری این مراسم، اگر هیچ بهره و نصیب دیگری نداشت، از دو امتیاز والا برخوردار بود، نخست اینکه: نشانی از روح حقشناسی و مکرمت کرمان و کرمانی داشت. مردمیکه به گواهی تاریخ، همواره کوشیدند تا جانمایهی این ارزش انسانی باشند و خدمتگزاران خود را از یاد نبرند و نام آنان را بر لوح دل نقش بزنند.

نکتهی دیگر اینکه همایش یاد شده از عطر دلپذیر نام و یاد مردی سرشار بود که نه تنها «همه قبیله او عالمان طب بودند» بلکه خدمات ایشان، به عنوان زیربنای دانش پزشکی این مرز و بوم، بر کسی پوشیده نیست. طبیبی که هم پایهگذار مجلس حفظالصحه بود، هم با ساخت بیمارستانهای رضوی در مشهد و سینا در تهران به دانش پزشکی حال و هوای ویژهای بخشید، هم با تألیف آثاری در زمینهی جراحی، تشریح، سوءهاضمه و ... به مدد دانشجویان این رشته شتافت، هم با تدوین اثر ارزشمند «فرهنگ نفیسی» گامی در جهت پاسداشت زبان و ادب پارسی برداشت و ... خدمات دیگری عرضه نمود که او را میتوان در شمار بزرگترین خدمتگزاران تاریخ این دیار به شمار آورد.
همایش نشان ناظم الاطباء دارای فرازهایی بود که جفاست اگر از آنها یاد نکنیم، نخست گرامیداشت خاطرهی اولین پزشک شهید در جبهههای دفاع مقدس «دکتر حسین گرکانی» فرزند خلف بردسیر و رونمایی از سردیس آن سرو بلند قامتِ حریّت وآزادگی است که این افتخار بزرگ را برای مردم این کهن دیار رقم زد.
نکته دیگر، به تصویر کشیدن زندگی تنی چند از پزشکانی که ده ها سال است، سایهی مهرشان بر سر این دیار گسترده شده، همانها که بیش از نیم قرن از عمر خود را وقف تأمین سلامت و درمانبخشیِ بیماران کردند و سپیدای مویشان نشانی از گذران عمر با برکت آنها در معبر خدمتگزاری است.
به عنوان کسی که از خوان مرحمت آنها بهرهمند بودهام بر دستهایشان بوسه میزنم و درازای عمر همراه با عزتشان را آرزو دارم، هر چند که معتقدم، بودند و هستند کسانی که همتای آن بزرگواران به شمار میروند و یقین دارم که برای جلوگیری از طولانی شدن برنامه، به سراغ آنها نرفتهاند. امید آنکه در برنامههای دیگر و تداوم این مراسم، آنها را نیز دریابند تا حقی ضایع نشود.
پیام کتبی دکتر صالحی وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی، در مقام تجلیل از این فرزند خلف کرمان و دانشیمرد ایران نیز قابل توجه بود.
اجرای غزلواره برنامه که با اشتراک مثلث شعر و ادب معاصر یعنی حامد عسگری، مجتبی احمدی و حشمتی صورت گرفته بود، از فرازهای دیگر این مراسم به شمار میرفت. کلامی آمیخته به شعر و سرودههای زیبا به خصوص اشعار حامد عسگری، شاعر مطرح معاصر در سطح کشور، حال و هوای خوشی به برنامه میداد. به ویژه اینکه نوای موسیقی دو تن از نوازندگان چیره دست و اجرای قطعاتی در دستگاههای ایرانی لبخند رضایت بر چهرهی حاضرین مینشانید و خستگی شان را میتکانید.
پیش از آنکه نقدی بر این مراسم داشته باشم، این نکته را نیز یادآور میشوم که تا کسی دستی بر آتش نداشته باشد، نمیداند برگزاری اینگونه مراسم تا چه اندازه دشوار است، مضافاً اینکه در بحث گزینشها اگر وحی مُنزل هم به میان آید، خالی از حرف و حدیث نمیماند، لذا اگر نقطه نظرهای خود را برای عنایت بیشترِ برگزارکنندگان، در مراسم آینده، بیان میکنم، به این معنا نیست که قدر تلاشهای یک ساله و شاید هم بیشتر این عزیزان نادیده گرفته شده است.
نخستین ایرادی که بر این مراسم وارد است اینکه: چگونه امکان دارد چهرهی نامآشنایی چون دکتر بصیری استادی از تبار ناظما الاطباء که سالها در باب شخصیت این فرزانهی روزگار، پژوهش و تحقیق کرده و پیش از این نیز مراسم بزرگداشتی برای او برگزار نموده است، مهمان ویژه این مراسم نباشد؟! در جوار او از نوه ناظمالاطباء، فرزند برومند استاد سعید نفیسی ـ فخر تاریخ این دیار ـ باید یاد کرد که نگارنده هر از چندگاه یکبار از راه دور، ارادت خود را اعلام و با ایشان گپ و گفت دارم، و بالاخره نبودِ مهندس ایرانی که او هم از تبار ناظمالاطباء و فرزند دکتر علی ایرانی ـ از جمله نخستین پزشکان تحصیلکردهی ایران و کرمان بود.
بر این باورم که اصولاً باید از وجود این بزرگان در هستهی اصلی تصمیمگیری و چگونگی شکلگیری این برنامه استفاده میشد؛ نه اینکه با کمال تأسف اعلام کنند که کسی از آنها دعوتی به عمل نیاورده است. به این نکته نیز توجه دارم که مراسم، مایهی پزشکی و درمانی داشت و برخی از عزیزان یاد شده در این جرگه نیستند، اما مگر میشود نام همایش «نشان ناظمالاطباء» باشد و فرزندانش حضور نداشته باشند؟
کاستی دیگری که جلب توجه میکرد اینکه؛ چگونه ممکن است از مقولهی پزشکی و سلامت جیرفت در مراسم نشان ناظمالاطباء سخنی به میان بیاید و از شادروان دکتر لطفی نخستین پزشک تحصیل کرده و رئیس بهداری این شهرستان در دهه 30 یعنی بیش از هفتاد سال پیش یاد نشود؟ فراموش نمیکنم در سال 1352 که به عنوان مربی بهداشت، در معیت ایشان و نیز دکتر ادیبپور از سیرجان و دکتر عباس اسماعیلی از بم، برای گذراندن دورهی آموزش خانههای بهداشت روستایی به تهران رفته بودیم مرحوم دکتر لطفی تعریف میکرد که چگونه سوار بر کامیون باربری، خود را به جیرفت رسانده و با کمال تعجب مجموعهی بهداری این شهرستان را در یک اتاق 3 Í 2 یک میز عسلی شکسته و یک گوشی پزشکی یافته است و او بود که طی چندین دهه تلاش و مجاهدت، به بهداری این شهرستان، آبروئی بخشید.
به همین ترتیب، چگونه ممکن است از بهداشت و درمان سیرجان سخن بگوئیم و از دکتر حاج صادقی، دکتر ادیبپور و دکتر سهیلی یاد نکنیم، همانها که در قحطسالی دانش و نبود امکانات، دهها و صدها بیمار را از مرگ حتمی نجات دادند، بماند که دکتر حاج صادقی، اسطورهی روزگار بود و اخلاقیات و حماسههایی آفرید، که باید به عنوان یک واحد درسی، در اختیار دانشجویان پزشکی قرار گیرد.
از همین سلسله کاستیها، میتوان فقدان دکتر عباس اسماعیلی، یکی از نخستین رؤسای بهداری شهرستان بم را مطرح کرد که در آستانهی نودمین سال زندگی، بیش از شصت سال از عمر خود را صرف درمان مردم خوب بم نمود، هر چند که در کنار او دیگرانی چون دکتر فلاحتی و ... را میتوان یاد کرد.
و بالاخره چگونه ممکن است از تاریخچهی درمان رفسنجان سخنی به میان بیاید و از پزشکان خدمتگزاری چون شادروانها دکتر حسین تجدد، دکتر احمد حسنی و دکتر محمدعلی میرزایی که بیش از نیمقرن به مردم این شهرستان خدمت درمانی ارائه کردند، یادی به میان نیاید؟!
نام بردن از این ناموران و تعداد دیگری از آنان، وقت زیادی نمیگرفت، شاید 10 دقیقه از مجموع 180 دقیقه فرصتی که در اختیار برنامه بود؛ اما این حقشناسیِ اندک، بیگمان وزانت بیشتری به این مراسم میبخشید.
تردید ندارم که عزیزان سامان دهندهِ این برنامه، تمام تلاش خود را برای هرچه باشکوهتر و بینقص برگزار کردن این مراسم بکار گرفتند، کما اینکه آثار خستگی از چهرهی همهی آنها هویدا بود. اما این امکان وجود داشت که با بهرهگیری از صاحبنظرانی در این زمینه، رضایتمندی بیشتری را رقم بزنند؛ نکتهای که تردید ندارم در مراسم دیگرِ این نشان، مورد عنایت قرار خواهد گرفت.
نظر خود را بنویسید