فردای کرمان ـ حمید عسکری: به یاد و احترام، و خاطرهی شیرین «محمود بهمنی» فیلمساز، تدوینگر، مدرس سینما و مدیر استثنایی و تکرارناپذیر تلویزیون کرمان که راهی سرزمین سایهها شد!
اگر قول و یادآوری «سهراب سپهری، مبنی بر اینکه زندگی رسم خوشآیندی است» را قبول کنیم و همگی بر سر آن اتفاق نظر داشته باشیم، که همینگونه هم هست، و به جز این هم نمیتواند باشد، به این نکتهی مهم و اساسی هم باید توجه کنیم که زندگی قواعد و مقررات ویژه و خاص خودش را دارد! دنیا هم حساب و کتاب خودش را دارد! به عبارت بهتر، هر جنبندهای، هر شخصی و هر موجود زنده و حتی غیر زندهای برای خودش قواعدی دارد، و یک دفترچهی مهمی که هم خودش به آن پایبند است و هم دیگران، در هر گونه نحوه تعامل با او، باید به آن دفترچه و قوانین مندرج در آن متعهد و وفادار مانده و رعایت آنها را مورد توجه قرار بدهند! در غیر این صورت هیچ گفتوگوی سازنده و اتفاقی به وقوع نخواهد پیوست.
رسانههای جمعی و جور واجور در همهی اقصی نقاط سیارهی زمین، به طور ویژه از این قواعد و اصول به شکل دقیق برخوردار بوده و آنها را در دستور جدی کار خودشان قرار میدهند. آنها بیش از هر جای دیگری از این قواعد پیروی میکنند، چرا که ضامن بقاء، تداوم کار و دلیل اصلی وجود و بودن آنهاست.
اما در این میان و در کنار قواعد و باورهای موجود، گاهی با استثناها، ساختارشکنیها، ناپرهیزیها و عبور از خطوط قرمزها و تابوشکنیهایی هم مواجهایم که به مرتکبین آن میگویند کسانیکه بر خلاف جهت رودخانه شنا کردهاند، اتهامیکه معمولا هم بسیار سنگین است، و هم عواقب سخت و تلخی برای هضم آن را به دنبال دارد!
با این حال، کسانی هم هستند که در مدت حضورشان در یک رسانه به شکل جسورانهای دستورالعملهای صادر شده را یا به کلی کنار میگذارند و یا به گونهای چشمگیر قواعد رایج را کمرنگ جلوه داده و بر اساس باورها و جهانبینی خودشان پیش میروند که حاصلش معمولا به شدت شگفتانگیز، مثبت، موثر و درخشان است!
این اشخاص کمیاب و به شدت تاثیرگذار، در طول مدت حضورشان در یک رسانه، به جای قواعد پرشمار و دست و پاگیر و محدود کنندهی پیشین، چیزهایی را جایگزین میکنند که حاصلش میشود باز شدن دروازههای آهنین همیشه مسدود، و امکان تعامل، و حضور چهرههایی با اندیشههای نو و متفاوت و شکوفایی در تولید که اصل و اساس وجود یک رسانه را به خودش اختصاص میدهد؛ که اگر نباشد و اثری به وجود نیاید، اساساً آن رسانه از درجه اعتبار ساقط شده و عملا وجود خارجی نخواهد داشت!
در سالهای ابتدایی نیمهی نخست دههی هفتاد که هنوز نه شبکهی استانی وجود داشت، نه شبکههای ماهوارهای به گونهای اغراقآمیز زیاد بودند، و نه البته اثر و نشانهای از گوشیهای هوشمند همراه بود، و نه امکانات مدرن ارتباطی امروز، و نه رسانههای جمعی پر جلوهاش؛ تلویزیون کرمان فقط همان پخش محدود بین افقهای تهران با کرمان را در اختیار داشت و چند ساعت محدود صبحهای جمعه!
این روال جاری و معمول، همواره به قوت خودش باقی بود و همگان نیز صرفاً به آن عادت کرده بودیم! اما ناگهان، برای اولین بار و البته برای آخرین مرتبه، با ورود دو چهرهی کاملا استثنایی و متفاوت، همه چیز تغییر میکند و برای مدتی نه چندان طولانی، اما درخشان و به اندازهی حضور همان دو چهرهی از راه رسیده، رسانهای به نام صدا و سیمای مرکز کرمان که بعدها و به همت، خلاقیت و پشتکار این دو چهرهی محبوب، تبدیل میشود به شبکه پنج یا همان شبکه استانی کرمان، که شاهد نمایش و درخشش حضوری دیگر، از این رسانه هستیم!
مهندس «محمد جواد مرادی» که فیلمساز هم هست؛ به همراه یار و رفیق و همکار و همشهری دیرینهاش «محمود بهمنی» فیلمساز، تدوینگر، نویسنده و مدرس سینما و تلویزیون، به عنوان مدیران تازه، خلاق، جسور و تازه نفس، سکان هدایت تلویزیون کرمان را به دست میگیرد!
«محمد جواد مرادی» به عنوان مدیر کل وقت، بلافاصله حکم معاونت سیما را برای «محمود بهمنی» با اختیار تام و استقلال کافی صادر میکند!
دگرگونیهای نوین خیلی زود از راه میرسند! ساختار کاری تلویزیون و تولیدات آن در فاصلهای کوتاه از شروع کار «محمود بهمنی» به طور کامل متحول شده و به زودی شاهد یک چهرهی متفاوت و جذاب از این رسانه در سطح استان و بازتاب آن در سطح ملی هستیم!
درب تلویزیون به روی علاقهمندان به همکاری گشوده میشود! تولیداتی با دیدگاههای متفاوت و تازه به روی آنتن میرود، که این طرحها و ایدههای نو بر تعداد مخاطبان شبکه میافزاید! فضای باز ایجاد شده توسط «محمود بهمنی» آنقدر جذاب و قابل توجه است که هنرمندان و چهرههای فرهنگی و هنری را از سایر استانها به این سمت جذب میکند؛ هر چند که اولویت اصلی مدیران تازهی تلویزیون متوجه فیلمسازان و برنامهسازان و نویسندگان بومی کرمانی است!
زندهیاد «محمود بهمنی» با درایت و شهامتی ستودنی یکی از درخشانترین دوران کاری تلویزیون کرمان را رقم میزند، به گونهای که نه قبل از حضور او شاهد چنین درخشندگی بودهایم و نه بعدش، و تا این لحظه دیگر هرگز شاهد آن شادابی و انگیزهی تولیدی در این سازمان نبودهایم و به نظر هم نمیرسد که حالا حالاها... ساز و نوایی متفاوت به سبک و سیاق شادروان «محمود بهمنی» نواخته و شنیده شود!
«محمود بهمنی» اهل تعامل و گفتوگو بود و با داشتن روحیهای شاد و انگیزهای مثبت و قدرتمند، این قابلیت بینظیر را داشت که همهی این انرژیهای سازنده را به دیگران منتقل نماید، تا یک فضای کاری عالی و صمیمانه خلق شود! صد البته که او هم خالی از ضعف و اشکال نبود، اما کارنامه درخشاناش و به شهادت نگاه درست و اصولی و زیربنایی که داشت، اجازه نداد که آن ضعفهای کممقدار، کمترین تاثیری بر فضای کلی کار و مسیر پیش رویش بود، داشته باشد!
زندهیاد «محمود بهمنی» نه تنها برای تلویزیون کرمان چهرهای منحصر به فرد بود و در جهت شکوفایی و درخشش این رسانه به شکلی غیرقابل تصور موفق عمل کرد، بلکه برای جامعه فرهنگی و هنری استان کرمان نیز چهرهای موثر و به یاد ماندنی به شمار میرود! اگرچه از خطهی زیبای فارس با شکوه، و شهر زیبای شیراز آمده بود و عاشقانه آنجا را دوست داشت، اما دلباخته و مسحور ایران بود و البته به طوری غیرقابل تفسیر و توصیف، شیفتهی کرمان و کرمانیها بود! استان کرمان نیز شگفتانگیز او را دوست داشت، اگرچه «محمود بهمنی» به خاطر ضرورت شغلیاش در شهرها و استانهای متعددی حضور داشت، اما شیفتگیاش نسبت به کرمان به کلی داستان عاشقانه دیگری است!
این چند سطر مختصر را به شخصیت دوست داشتنی و روح زندهیاد «محمود بهمنی» تقدیم میکنم! یاد و خاطرهی او همواره جاری میماند! همواره قدردان حضور موثر و دوست داشتنی و خاطرهانگیزش خواهیم بود. هرچند که در حد و اندازهی شایستگیها و همت بلند و کارنامهی پربار و درخشانش قدر و منزلت ندید، و چه بسا رنجیده خاطر هم شد!
به عنوان کمترین شاگرد زندهیاد «محمود بهمنی» و یکی از جمع پرشماری که تنها در زمان او و با حمایت بیاندازهی او توانستم با خیال راحت کمی در آن فضای عالی ایجاد شده فعالیت نمایم، از او قدردانی و سپاسگزاری نموده و برایش آرزوی آرامش دارم! هرچند که دلمان بدجوری برای لبخندهای به یادماندنی و مدیریت منحصر به فردش تنگ میشود! خداحافظ رفیق خوب همه دورانها.
نظر خود را بنویسید