گروه فرهنگوهنر – دکتر یدالله آقاعباسی، عصر روز شنبه، 13 بهمنماه، در کافهگالری آزاد میان جمعی از علاقهمندان، در ایراد سخنرانی خود با محوریت «گفتوگو در مورد تئاتر»، ضمن تشریح و توضیح مفاهیم بنیادین گفتوگو و اصول آن، شرایط امروز تئاتر را نقد کرد.
به گزارش خبرنگار فردایکرمان، وی در این نشست گفت: «در فرهنگ ما ایرانیان، دو متن اوستایی داریم که باقی ماندهاند؛ یکی مناظرهی درخت خرما و بز، و دیگری متن اوستا. این دو متن بر پایهی گفتوگو و مناظره بیان شدهاند؛ اما این گفتوگو در دورهی ساسانی از بین رفت و به مونولوگ تبدیل شد. از آن زمان تا اواخر دورهی قاجار دیگر کسی جرأت نکرد صحبت کند».
وی بیان کرد: «اما زمانی که از گفتوگو صحبت به میان میآوریم، منظور ما ارتباط است و برای این ارتباط، زبان مشترک لازم است. زبانی که طرف مقابل ما بتواند منظورش را بهدرستی به ما برساند. همچنین گفتوگو وزن متعادل میخواهد. بدینمعنی که نباید در یک کار گروهی، همهی اعضا فقط با یک نفر پیوند بخورند و چشم به قدرت او داشته باشند. به عنوان مثال دوستیِ یک فرد ساده با یک آدم گردنکلفت، دوستیِ دو نفرِ هموزن نیست. همچنین گفتوگو عشق میخواهد. چیزی که از آن به عنوان «اکسیر عشق» یا «چاشنی محبت» نیز یاد کردهاند».
وی افزود: «من این مقدمه را از آن رو بیان کردم تا باز هم مخالفت خود را در همینجا، نسبت به جشنوارههای مسابقهای بیان کنم. من معتقد هستم که فضایی که اینگونه جشنوارهها پدید میآورند، فضای محبت نیست و فقط دشمنی کردن است».
کارگردان تئاتر «آن اسب کهر را بنگر» ادامه داد: «تئاتر گذشته و آیندهی ما است. همهی ما باید یک روزی به بازیگر تبدیل شویم و نقش واقعی خود را پیدا کنیم. اما اکنون بسیاری از ما فقط نظارهگر هستیم. از همینجا باید شروع کرد. ما از همینجا باید وارد بازی شویم و بازیگر شویم. این قضیه جسارت و جرأت میخواهد».
این مترجم و استاد دانشگاه در ادامه خاطرنشان کرد: «تئاتر گروهی کار کردن نیازمند دانش است. امسال چند دانشجوی فرانسوی در مقطع فوقلیسانس در دانشگاه داشتیم که در عرض یک ترم هم مطالب را خوب نوشتند و هم مطالب خود را با خط خوشی نوشتند! اما شما فکر میکنید مطالب دانشجوهای کنونی را اصلا میشود خواند؟ بنابراین باید از جایی شروع کرد».
آقاعباسی در بخش دیگری از سخنان خود با تأکید بر اینکه مقولهی نقد در ساخت هنر به هوچیگری و بروز آفات شخصی تبدیل شده است، تشریح کرد: «امروز هوچیبازی بسیار رایج شده؛ بهطوریکه میبینیم آفات شخصی بر نظر و دیدگاه غلبه مییابد و متاسفانه ما گرفتار این آفت هستیم. این در حالی است که نقد هنرمند با نقد اثر هنری دو مقولهی جدا از هم هستند».
وی افزود: «بسیاری از افراد نقد اثرشان را به خود میگیرند؛ که این هم در روانشناسی هنرمند یک بیماری است. یعنی شما جرأت نمیکنید با این آدم حرف بزنید؛ وگرنه لجنپراکنی ادامه مییابد! این مسأله از یک جای دیگر باید حل شود».
وی تصریح کرد:«نقد خیلی مهم است؛ ولی ما جامعهی منتقدی نیستیم؛ نه اینکه عیبجو و ایرادگیر نیستیم، خیر؛ نقد اما فرق میکند. نقد شکافتنِ اثر است، نقد کمک به هنرمند و کمک به مخاطب است. ولی ما اینها را گم کردهایم. امروز گزارشهایی که نوشته میشود نقد نیست. نویسندگان اینگونه گزارشها فقط آمدهاند و نظرات شخصی خود را نوشتهاند! برخی هم بسیار پرحرف هستند که اینها اصلا هنرمند نیستند؛ بلکه شبههنرمندند».
گفتنی است، این نشست که با استقبال خوب علاقهمندان به تئاتر همراه بود، از سوی موسسه مکتب هزار و یکشب کرمان برنامهریزی و میزبانی شد. همچنین، بحثهای مطرحشده در این جلسه که بر مبنای گفتوگوی بین سه تن از چهرههای تئاتری از جمله: دکتر یدالله آقاعباسی، دکتر فرهاد مهندسپور و عبدالرضا قراری بود، بهصورت بداهه و بدون گفتوگوی قبلی بین آنان شکل گرفت.
6362
یدالله آقاعباسی در کافهگالری آزاد:
نظر خود را بنویسید