گروه جامعه ـ بهمن ایزدی، از محققان لوت و رئیس هیاتمدیره کانون سبز فارس دربارهی نخستین مسافران لوت و تحقیقاتی که در این پهنهی شگفتانگیز انجام شده توضیحاتی داده و از ادامهی تحقیقات بر قنات لوت خبر میدهد.
به گزارش فردایکرمان، متن کامل این گفتوگو در شمارهی روز یکشنبه روزنامه آفتابیزد در دسترس است.
در مورد اولین سفرهایی که به لوت انجام شده است برای ما بگویید؟
از جریانهای تاریخی مانند لشکرکشی اسکندر به ایران از طریق اقالیم مکران و سرزمینهای مجاور بیابان لوت که بگذریم وجود آثار فرهنگی و ابنیهها و مخروبههای چند هزار ساله در حواشی و سرزمینهای پیرامونی لوت، در واقع کتابی ارزشمند است که بیانگر موقعیت طبیعی لوت و مونوگرافی ناحیهی اجتماعی وابسته به آن است.
در قدیمیترین کتب جغرافیدانان قرن چهارم هجری ( قرن دهم میلادی) به طور جسته و گریخته مطالبی دربارهی طبیعت لوت و به ویژه موقعیتهای اجتماعی، بازرگانی و راههای مواصلاتی آن بیابان به چشم میخورد. لذا ابواسحاق ابراهیم بن محمد الفارسی الاصطخری در کتاب «مسالک الممالک» عباراتی در خصوص لوت دارد و از لوت به عنوان غمناکترین بیابان یاد میکند. ابنحوقل بغدادی نیز در کتاب «صورت الارض» از محلهایی نام برده که جغرافیدانان پس از وی گفتههای وی را تایید کردهاند.المقدسی معروف به بشاری در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفهالاقالیم» از آداب و رسوم اقوام ساکن در حواشی لوت و همچنین از گرمای طاقتفرسای روز و سرمای شدید شبهای لوت صحبت میکند
و از راهزنانی که در برابر گرما و سرمای لوت و گرسنگی و تشنگی استقامت زیادی داشتهاند یاد میکند. جغرافیدانان قرن چهارم در مورد راههای عبور از لوت مانند راه نو که اکنون دیگر اثری از آن وجود ندارد همچنین درمورد اقتصاد منطقه و در خصوص حوزه داخلی لوت به طور پراکنده مطالبی بیان میکنند، به طور مثال المقدسی در مورد لوت میگوید: زمین خشک و سوزانی که کسی قادر به عبور از آن نیست. و آن را منطقه غیرقابل عبور ذکر کرده. لذا اولین آثار مکتوب در خصوص لوت به ویژه حواشی آن مربوط به جغرافیدانان بعد از اسلام در قرن چهارم هجری به نام آنها بیان شده است.
از حضور اولین مستشرقین در بیابان لوت چه میدانید؟
اخیرا کتابی با زبان آلمانی به دستم رسید که مطالبش بسیار جالب است و در آن بیان میشود که حدود هزار سال قبل چند کشیش مستشرق از لوت عبور میکنند و هر چند که انگیزه آنان از این سفر و همچنین آثار مکتوبی از سفر آنان در دست نیست. اما میتوان گفت که این کهنترین تاریخ حضور مستشرقین در لوت است.
نتایج حضور مستشرقین در قرن نوزدهم در بیابان لوت چه بوده است؟ در اواسط قرن نوزدهم میلادی اطلاعات محققین غربی در خصوص بیابانهای ایران به ویژه بیابان لوت به مراتب کمتر از جغرافیدانان بعد از دوره اسلامی بوده است. تا قرن نوزدهم میلادی کسی موفق به ارائه نقشه و حدود اربعه لوت نشده بود و آن بیابان همچنان ناشناخته و اسرارآمیز مانده بود.
در اوایل قرن نوزدهم سیاحی انگلیسی به نام کریستی از کوره راههای بیابان یزد در مسیر متعارف از نوار شمالی لوت شمالی میگذرد. مقارن با وی پوتین گِر کتابی با نام «مسافرت به بلوچستان و سند» در خصوص بیابانهای جنوب شرق و شرق ایران در سال 1816 منتشر میکند.
در سال 1849 میلادی دانشمند روسی به نام بوهزه از مسیر متعارف لوت شمالی میگذرد و مقالهای تحت عنوان «بیابان بزرگ نمک ایران و اطراف آن» را منتشر میکند.
در نیمه قرن نوزدهم دانشمند روسی دیگر به نام تونانس چک کتابی با نام «بیابانهای خراسان» منتشر میکند و میگوید همان طوری که دسترسی به کره ماه مشکل است، قسمتی از بیابانهای وسیع ایران نیز غیر قابل عبور و ناشناخته خواهد ماند.
بنابراین رویکرد حضور مستشرقین به نواحی خشک کشور و بیابان لوت در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی تشدید میشود.
گروه هشت نفره دانشمندان روسی به سرپرستی خانیکوف در سال 1885 میلادی از نهبندان به خبیص (شهداد)، از بین سرزمینهای لوت شمالی و لوت مرکزی سفر میکنند. در این سفر تحقیقاتی دانشمندان پرندهشناس، جانورشناس، گیاهشناس، منجم و جغرافیدان خانیکوف را همراهی میکردند. آنان در کنار تدوین اطلاعات جغرافیایی به ترسیم نقشهای از لوت میپردازند که متعاقبا مورد استفاده سایر محققین پس از آنان قرار میگیرد. خانیکف در سال 1860 میلادی کتابی با نام «گردش علمی هیئت روس در خراسان» منتشر میکند.
بعد از آنها گلداسمیت در سال 1870 از طریق بم، بلوچ آب در لوت جنوبی سفر میکند و کتابی با نام «مسافرتهای هیئت مرزی در شرق ایران» منتشر میکند. ولی اکثر این گروهها از منطقه لوت مرکزی که ناشناختهترین عوارض طبیعی و سختترین گذرگاهها را دارد عبور نکردند.
سال ۱۹۰۶ سون هدین نویسنده کتاب کویرهای ایران نیز به ایران سفر میکند. وی از برخی مناطق دشت کویر مرکزی عبور میکند و ازحاشیه لوت شمالی نیز میگذرد و به نهبندان میرسد و در آنجا متوجه میشود مکانی فرا خشک در غرب نهبندان به نام بیابان لوت وجود دارد. وی در آن زمان موفق به سفر لوت و دیدن ناحیه کلوتها نمیشود. اما در ادامه تحقیقاتش به صحرای قرهقوم واقع در ترکمنستان که کلوتهای کوچک و پراکنده دارد میرود و کلوتهای آن ناحیه را میبیند و متوجه میشود که در زبان ترکمنی به کلوت «یاردانگ» گفته میشود که معنای آن محل شکافته شده است میباشد، ایشان این پدیده را با اسم یاردانگ معرفی میکند. به این ترتیب اسم علمی کلوتها در مجامع علمی دنیا، یاردانگ میشود. اگر ایشان ابتدا کلوتهای لوت را میدید مسلما نام علمی یاردانگ در دنیا "کلوت میشد.
گلد اسمیت هم در سال 1870 میلادی با ورود به لوت زنگی احمد از لوت جنوبی نقشهبرداری کرده است. استیوارت که در کسوت ظاهری کشیش و بازرگان در میآید در سال 1882 میلادی از اصفهان حرکت میکند و از کنار دشت کویر مرکزی به سمت بهاباد میرود و بعد متوجه میشود که راهزنان ترکمن آن منطقه را بسیار ناامن کردهاند. سپس تغییر مسیر میدهد و به سوی نهبندان میرود و از آنجا به سمت بیرجند میرود که در مسیر با کمبود آب مواجه میگردد و یک شب در شمال بیابان لوت شمالی سرگردان میشود و با پیدا کردن چاهِ شند علیرضا جان از هلاکت نجات مییابند.
کالیندو دانشمند دیگری است که در سال 1890 میلادی از مسیر متعارف کاروان رو بین شهداد و نهبندان میگذرد. متاسفانه از وی مقاله یا نقشهای منتشر نشد.
استراتیل زاور اتریشی در سال 1931 اولین کسی بود که با اتومبیل به همراه همسرش از لوت شمالی عبور میکند. در این مسیر ماشین او خراب میشود و به سختی خود را به ده سلم میرساند. زاور در آن زمان یک سفر هوایی نیز بر فراز لوت و ریگ یلان داشته است. وی اوایل خرداد ماه حدود ۶۵ کیلومتری غرب نصرتآباد به وسیله هواپیما در ارتفاع 1085متر قرار میگیرد و به طریقی دمای هوای لوت را بررسی میکند و بر اساس اختلاف ارتفاع، افت دمای آن نقطه تا زمین را میسنجد و به دمایحدود ۶۰ درجه سانتیگراد روی سطح زمین در منطقه ریگیلان میرسد و آن را به عنوان یکی از سطوح گرم زمین معرفی میکند.وی مقالات و گزارشات متعددی راجع به لوت و نواحی خشک ایران منتشر میکند و کتاب معروفش با نام "مبارزه در اطراف بیابان" در سال 1935 در برلین منتشر میشود.
محققین غربی دیگری در خصوص لوت به طور پراکنده مطالعه نمودهاند که شاید ذکر تمامی آنان در حوصله این گفتمان نباشد.
از سفر آلفونس گابریل به لوت چه اطلاعاتی در اختیار است؟
از میان محققین غربی که به نواحی خشک کشور و بیابان لوت سفر کردهاند، دانشمند اتریشی دکتر آلفونس گابریل در صدر کوشاترین، رئالترین و مردمیترین محققان دشت کویر مرکزی و بیابان لوت قرار دارد. گابریل که در تمامی سفرهایش، همسرش آگنس گابریل او را همراهی میکرده دربالاترین مدارج علاقه و عشق به بیابانهای ایران قرار دارد. وی در سالهای 1928، 1933 و 1937 به ایران سفر میکند و از لوت شمالی عبور میکند و در نوار لوت شرقی به مطالعه محیطی میپردازد. وی در سال 1937 میلادی در آخرین سفرش به ایران موفق میشود با راهنمایی و همراهی ملک محمد قباد نارویی که از بلوچهای طایفه نارویی ساکن در نوار شرقی لوت بوده است، از ناشناختهترین عوارض طبیعی لوت مرکزی بگذرد و کتابی با نام «خلوت گاههای ایران» منتشر کند. وی متعاقبا هفت کتاب در خصوص نواحی خشک ایران به همراه نقشه مسیرهای مورد مطالعهاش با زبان آلمانی منتشر میکند و در آن زمان که محافل علمی ایران کمتر اطلاعی در خصوص سرزمینهای خشک کشور به ویژه بیابان لوت داشتند وی در این باره بیشترین اطلاعات علمی را در اختیاردانشگاهها وسازمانهای علمی اروپا و غرب قرار میدهد.
گفتنی است که پس از سالها جستوجو در اروپا، بالاخره در سالهای اخیر موفق به پیدا نمودن آثار مکتوب گابریل شدم و هماکنون کتاب خلوت گاههای ایران را برای انتشار به مترجم زبان آلمانی سپردهام.
از اولین رویکردهای مطالعه علمی دانشمندان ایرانی در بیابان لوت برایمان بگویید.
از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۱ طرح مشترکی بهنام «بررسی مناطق خشک» بین دانشگاه سوربن فرانسه به نمایندگی تئودورمونو بیابانشناس معروف که در قاره آفریقا و بسیاری مناطق خشک دیگر جهان تحقیقات گستردهای داشت و موسسه جغرافیایی دانشگاه تهران به مدیریت زندهیاد پرفسوراحمد مستوفی موسس و رئیس موسسه جغرافیایی دانشگاه تهران به منظور مطالعه مناطق خشک بیابان لوت آغاز شد. این مطالعه در واقع اولین رویکرد مطالعه علمی دانشمندان ایرانی در لوت است.
آنان دو ماه از فصول خنک هر سال را به منطقه لوت سفر کرده و با خودرو و هلیکوپتر و گاها پیاده به مطالعات محیطی پرداختند، آنان به برخی مناطق مرکزی لوت رفتند اما نتوانستند تمام مناطق مرکزی که سرسختترین عوارض زمینشناسی و پیچیدگیهای خاص خود را دارد بهطور کامل مورد بررسی قرار دهند. در مورد راههای مواصلاتی و باستان کهن حواشی لوت غربی و همچنین اقتصاد محلی و شیوهی معیشت مردم حاشیه لوت گزارشهای بسیار ارزندهای جمعآوری کردند و در ادامه با ارائه اطلاعاتی موجب شدند مطالعه تاریخ باستانی شهداد و دشت تکاب به مدیریت زندهیاد مهندس علی حاکمی که از محققین سازمان باستانشناسی وقت بود آغاز شود و در پی آن تاریخ شش هزار ساله شهداد و دشت تکاب کشف گردد.
در نتیجه استاد احمد مستوفی اطلاعات کسبشده را در کتابی به نام «شهداد و جغرافیای تاریخی دشت لوت» منتشر و به مجامع علمی ارائه کرد. کار آنها بسیار ارزشمند است و من این کتاب را بارها خواندهام.
زندهیاد استاد احمد مستوفی و تیماش به ویژه دکتر فرج اله محمودی استاد علم ژئومرفولوژی کشور خدمات بسیار گرانسنگی درباره معرفی تاریخ جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی ارائه کردند در مورد راههای مواصلاتی لوت و اعلام جغرافیایی کهن آن نیز اطلاعات بسیار مفیدی تهیه کردند. یکی از کارهای مهم آقای مستوفی پیدا کردن کوزههای سفالی و اماکن باستانی در اطراف شهداد بود. ایشان احتمال چند هزار ساله بودن آن آثار را دادند و متعاقبا به سازمان باستانشناسی آن زمان خبر دادند و همانطور که قبلا گفتم تحت تاثیر آن گزارش، مرحوم مهندس علی حاکمی و تیماش وارد منطقه شدند و در آن منطقه به مطالعات باستانشناسی پرداختند. متعاقبا آنها موفق شدند تمدن شش هزار ساله ایران در غرب لوت را با پیدا کردن کهنترین درفش مفرغی جهان در شهداد کشف و معرفی نمایند.
فعالیتهای تحقیقاتی اخیر در بیابان لوت چه بوده است؟
بعد از اتمام مطالعات ارزنده استاد احمد مستوفی و تئودور مونو و همکارانشان، به دلیل اشاعه نظریه غیرعلمی و خلاف واقع در باره فاقد حیات بودن لوت، عملا حدود 40 سال هیچ گونه مطالعات علمی، عملی در لوت انجام نشد تا اینکه در سال 1386 طرح مطالعه «بومشناختی بیابان لوت» توسط کانون سبز فارس به مدیریت من در تمامی نواحی و بوم ناحیههای نا شناخته لوت به ویژه لوت مرکزی آغاز شد و هنوز ادامه دارد. از جمله مناطقی که توسط ما مورد پیمایش علمی قرار گرفت، ریگ یلان و ناحیهی کلوتها بود که از دیر باز توسط محققین و مستشرقین اعلام شده بود. آن مناطق به ویژه ناحیه کلوتها به دلیل وجود عوارض سخت غیر قابل عبور است. ما هشت سال پیش از طولانیترین کریدور ناحیه کلوتها به طول هوایی ۱۴۵ کیلومترعبور کردیم و در آن بوم ناحیه مطالعات در بر گیرندهای انجام دادیم و با توجه به عوارض دشوار مسیر عبور، در آن راه لطمات مالی و جانی بسیاری را متحمل شدیم. برخی از خودروها آسیب جدی دیدند و صدمات زیادی به دوربینها و لوازم تصویربرداری و تجهیزاتاندازهگیری در طوفان شن وارد آمد و همچنین خود من در راهیابی مسیر پیش رو در نقطهای دچار حادثه جسمی شدم و سالها درگیر مداوای آن بودم. اما با این حال آن منطقه شناسایی شد. منطقهای که تمام مستشرقین و جغرافیدانان ایرانی آن را ناحیهای خطرناک و غیرقابل عبور میدانستند، مهمترین دستاورد علمی را کسب کردیم، لذا تعیین علمی ایجاد ساختار لندفرمهای ناحیه کلوتها، مطالعه اکولوژی شگفتانگیز آن، کشف و مطالعه عرصههای عظیم سنگ نمک مادر، بررسی و مطالعه چالهها و سرزمینهای گسترده ژیپسی و همچنین پیدا نمودن کهنترین راه تردد از میانه ناحیه کلوتها از جمله دستاوردهای علمی آن زیست ناحیه بود.
برخی از بیابان لوت به عنوان منطقه فاقد حیات نام بردهاند اما تحقیقات شما در لوت خلاف این مسئله را ثابت کرد، در این مورد نظرتان چیست؟
برخی از محققین که تریبونهای مختلف در اختیارشان بود و قصد ندارم در اینجا نام آنها را ببرم، بر خلاف مبانی علمی در سالهای گذشته از طریق رسانههای مختلف مکررا اعلام میکردند که بیابان لوت فاقد حیات است و به برخی از بوم ناحیههای روحنواز آن، همانند گراند کانیون آمریکا، آن را دره مرگ اطلاق میکردند، من با این برداشتهای بیاساس خیلی مخالفم. لوت سرزمین بسیار ارزشمندی است که در جای جای آن اکولوژی بسیار ظریف و شگفتانگیز، حیات و عشق جاری است. لذا عنوان پی در پی موضوع غیرعلمی منطقه بدون حیات در لوت، موجب گردید تا کنجکاوی ما افزونتر شود و دامنه تحقیقات من و گروهم در لوت گستردهتر شود و متعاقبا ارزشهای جغرافیایی، زمینشناسی، هیدرولوژی و اکولوژی لوت با شناسایی 51 گونه جانوریاندمیک لوت و رویشگاههای کمنظیر و... شناسایی و به آحاد مردم کشور معرفی شود.
از نتایج تحقیقات در مورد وجود تمدن کهن حاشیه غرب لوت برایمان بگویید؟
در خصوص تمدن کهن حاشیه غرب لوت نیز دستاوردهای متاثر از مطالعات بسیار ارزشمند استاد علی حاکمی باعث کنجکاوی ما شد. زیرا تمدن شش هزار ساله غرب لوت در وهلهی نخست نیازمند به منابع آب بوده است. این آب را چگونه در این منطقه تهیه میکردند؟ آن هم در جایی که میزان بارندگی سالیانهاش به صورت خوشبینانه حدود ۲۵ الی ۳۰ میلیمتر است، ساکنان کهن بوم غرب لوت آب را چگونه استحصال میکردند؟ بدیهی است که منابع اصلی آب ناحیه مسکون غرب لوت از منابع مختلف رشته کوه مرتفع فراتر از چهار هزار متر پلوار که در غرب شهداد، کشیت و دشت تکاب واقع شده تامین میشده است. بنابر این ما با تحقیقات چند ساله توانستیم به وجود منابع آب در در دامنه آن کوه و همچنین رشته قنات بسیار مخروبهای در لوت غربی پی ببریم و آن را مورد مطالعه قرار دادیم و نام «قنات لوت»را برای آن انتخاب کردیم. قنات لوت در واقع دروازه تمدن شش هزار ساله حاشیه غربی لوت است. هنوز مطالعات قنات لوت ادامه دارد و گزارش خبری آن را به زودی منتشر میکنیم. اما موضوعی که با مطالعه قنات لوت به آن پی بردیم این است که بر خلاف نظر محققینی نظیرهانری گوبلو که پیدایش قنات در ایران را مربوط به معدن کاوی در دو هزار سال قبل از میلاد و در سر زمین چچست میداند را باطل میکند. قنات لوت پدیدهای در جغرافیای تاریخی ایران است که بر اثر شناخت هوشمندانه نیاکانمان در خصوص شناسایی منابع پایهشان به ویژه منابع آب است و قدمتی دیرینهتر از تاریخی کههانری گوبلو در خصوص پیدایش مکانیزم قنات اعلام میکند، دارد. قنات لوت کهنترین سازه مهندسی شده مدیریت بهرهبرداری و انتقال آب در دنیا است که مربوط به شش هزار سال پیش است.
قنات گناباد در سال 1395 وارد فهرست میراث جهانی شد، در حالی که سازه قنات لوت حدود 3500 سال از قنات گناباد کهنتر است.
ویژگیهای قنات لوت را بیان کنید.
در قنات لوت به جای احداث مادر چاه که از سفره آبهای زیرزمینی استفاده میکنند، از آب جاری بهره جستهاند و با به کار بستن مکانیزم مهندسی سازه قنات، از رودی که از تنگ مزارشاه به تنگ دهانه غار ادامه پیدا مییابد با ساختن سد، آب جاری را به سوی دهلیز قنات هدایت کردهاند. البته به این تکنیک انتقال آب در غرب لوت "سفته" میگویند که معنای بسیار زیبایی دارد. سفته به معنای گرفتن چیزی در نقطهای و انتقال و تحویل دادن آن در نقطه دیگر است. در مکانیزم سفته همان شیوه مهندسی و مدیریت قنات که بر اساس آن صدها میل چاه و کیلومترها دهلیز یا گالری حفر میکردند استفاده شده و صرفا به جای حفر مادر چاه از ایجاد سد در مسیر رودها و روان آبها بهره میجستند.
نظر خود را بنویسید