گروه فرهنگ و هنر - کتاب «تماشا در عصر صفوي؛ آيينها و اقتدار تشيع» نوشته ژان کالمار با تجربه يدالله آقا عباسي به تازگي توسط انتشارات نمايش منتشر شده است. ژان کالمار پژوهشگري است که عصر صفوي را از تمام وجوه فرهنگي و اجتماعي و سياسي، مورد کاوش قرار داده است. کتاب «تماشا در عصر صفويه» بخشي از اين پژوهش کالمار است که به آيينهاي نمايشي اين دوره پرداخته است. خبرگزاري ايبنا در اين باره با يدالله آقاعباسي گفتوگويي انجام داده است که در ادامه ميخوانيد.
ابتدا کمي درباره ژان کالمار توضيح دهيد و اينکه پژوهش او دربارهي آيينهاي نمايشي ايران در عصر صفويه شامل چه مواردي ميشود؟
ژان کالمار از محققان تشيع و تعزيه و ... است. سميناري هم قبل از انقلاب در مورد تعزيه برگزار شده که او در آن حضور داشته و به ايراد سخنراني پرداخته است. او بارها به ايران آمده و مجموعه مقالاتش درباره تعزيه در ايران منتشر شده است. کتاب «آئينها و اقتدار تشيع» را او بر اساس مطالب يا نوشتههاي جهانگرداني نوشته که در عصر صفويه به ايران آمدند. از سفرنامهها مطالب را انتخاب و تحليل کرده؛ جدولهايي درست کرده و نشان داده که حلقهي واسط عزاداريها و تعزيه در اين دوره شکل گرفته است. در اين کتاب به معرفي آيينهاي نمايشي ايران پرداخته، چه عزاداري و چه غير عزاداري؛ آيينهاي سرگرمي که در آن دوره در اصفهان و ميدان نقش جهان اجرا ميشده است؛ آيين شترکشان، آيين سينهزني و سنگزني و انواع و اقسام آيينهاي مختلف در شهرهاي متفاوت که جهانگردان در سفرنامههاشان نوشتهاند، از نوشتههاي آنها درآورده است و کنار هم گذاشته و نشان داده که عزاداريها چطور به تعزيه تبديل شدهاند. بنابراين ميتوان ريشه تعزيه را به عصر صفويه برگرداند، اما نه به عنوان عزاداري، بلکه به عنوان مراسم تماشايي.
آيينهايي که در اين کتاب به آنها پرداخته شده، از پايگاه مردمي و سنتي برخوردارند يا همه به نوعي با آيينهاي شيعي پيوند دارند؟
خيلي از اين آيينها پيش از اين هم بوده، منتها در دوره صفويه رنگ شيعي به خودش ميگيرند. يکي از آيينها اين بود که در ميدان نقش جهان، گرگي را رها ميکردند و گرگ به هر طرف ميدويد... آييني شبيه به اين در اسپانيا هم وجود دارد که گاوي وحشي را رها ميکنند. ضربالمثل گرگم به هوا از همين آيين گرفته شده است. اين آيين قطعا قبل از دوره صفويه هم بوده است. يا مراسمي مثل سوزاندن آدمک يا تف و لعنت کردن آدمک که در اثر صفويه به طور مشخص رنگ مذهبي به خودش ميگيرد، در قبل از اسلام به صورت طعن و لعن موجودات زيانکاره، به کار ميرفت که در عصر صفويه به عنوان خليفه کشان هم معروف ميشود و دقيقا رنگ مذهبي به خودش ميگيرد. يا شتر کشان و شترقرباني که با آن وضعي که شتر را قرباني ميکنند، قطعا به آيينهاي موجودات زيانکاره بوده است. که به اين صورت قرباني و نذري و اينها در ميآيد و به نوعي با همهگير شدن آيين تشيع مرتبط است.
آيينهاي بلاگردان و ... آيينهاي مردمي نبودند که پيش از صفويه هم وجود داشتند؟
همهي اين آيينها، قبل از دورهي صفويه هم بودند. منتها در دورهي صفويه رنگ مذهبي به خود ميگيرند. آن آدمکي که درست ميکردند و بعد هم به عنوان يک شخصيت ضد شيعي ميسوزاندنش و تف و لعنتش ميکردند، پيش از اسلام هم بوده و به صورت آيينهاي موجودات زيانکاره به کار ميرفته است. هنوز هم هست. در اجتماعات و تظاهرات هم ديده ميشود که آدمکي را ميسازند و آتشش ميزند که رنگ سياسي به خودش ميگيرد، در دوره صفويه اين آيين رنگ مذهبي به خودش ميگيرد. يا آيينهايي مثل سنگزني و حتي سينهزني، تمام اينها به قبل از اسلام تعلق دارد. سنگزني از آيينهاي بارانخواهي بوده و براي درست کردن صداي رعد. حتي به سر و سينهزدن و خود را قير ماليدن، همه مربوط به آيينهاي بارانخواهي ميشود. تا يکي دو قرن که سختگيريها زياد بوده و اينها اصلا اجازه نداشتند که اجرا شوند. بعدها اينها رنگ و بوي اسلامي به خودش ميگيرد و به اين شکل در ميآيد که الان هست.
ميتوانيم بگوييم آيينهاي دوره اسلامي بيشتر آيينهاي مرتبط با ماتم و سوگواري است؟
بله؛ همينطور است. منتها قبل از اسلام هم به همين ترتيب است. قبل از اسلام هم سوگ سياوش بوده، سوگ ايرج بوده يا سوگ فريدون. اغلب اينها در تعزيه به هم گره ميخورند. در همين دوره صفويه است که حسين واعظ سبزواري ماجراي کربلا را در روضهالشهدا مينويسد. از اين زمان به بعد است که تمام آن نوشتهها، شکل نمايشي به خودشان ميگيرند و بعد در دوره زنديه و قاجار به اوج تئاتري خودش ميرسد و به نمايش ايراني تبديل ميشود. تکيهها هم قبل از اسلام هستند و بعد از اسلام تبديل به جاهايي ميشوند که مناسک صوفيه درش اجرا ميشود و در دوره زنديه و قاجاريه تبديل به محل اجراي اين نمايشها ميشوند. اما آيينهاي پيش از اسلام هم، معمولا سوگ و عزاداري بودند.
اين کتاب در مقايسه با «نمايش در ايران» بهرام بيضايي چه جايگاهي دارد؟
من خودم هم «دانشنامه نمايشهاي ايراني» را در دهه 80 منتشر کردم. کتاب آقاي بيضايي براي شصت سال قبل است و همانطور که جلو ميآييم پژوهشهاي ديگري هم اضافه شده است. گرچه من ابتداي کتاب خودم هم نوشتهام که بدون کار آقاي بيضايي هيچ يک از اين آثار عملي نبود. ولي هر يک از اينها به جزئيات ديگري ميپردازند و قابل مقايسه با هم نيستند. کتاب آقاي بيضايي خيلي کلي است. کتاب من هم، دانشنامه نمايشهاي ايراني است ولي خيلي جزئيتر است.
و کار ژان کالمار را در چه جايگاهي ميبينيد؟
کار ژان کالمار هم يکي از منابع است. اگر بخواهند در مورد عصر صفوي، يک منبع معرفي کنند، کتاب ژان کالمار است که به همه مطالب اين حوزه پرداخته است. بنابراين يک مرجع خيلي خوب است. هر يک از اين کتابها ارزشهاي خودشان را دارند و در جاي خودشان مفيد هستند. اين کتاب ژان کالمار را من سالها قبل به پيشنهاد آقاي ستاري و خانم تقيان ترجمه کرده بودم. برخي از يادداشتهاي آخر کتاب هم به زبان فرانسه بود که آقاي ستاري آنها را ترجمه کرد. اين کتاب، قبلا در فصلنامه تئاتر چاپ شده است و حالا انتشارات نمايش آن را به صورت جداگانه منتشر کرده است.
ميگويند تعزيه در دوره قاجار رواج پيدا ميکند اما تاريخ آن، به پيش از اين دوره ميرسد؟
دوره صفويه، قدمهاي اول اين اشکال نمايشي است. در دورههاي زنديه و قاجار، نام تعزيه ميگيرند. سينهزنيها يا عزاداريهايي قبل از دوره صفويه بوده و عزاداريها از دوره آل بويه هست که رسميت پيدا ميکند. ولي در دوره صفويه هست که اينها شکل نمايشيتر به خودش ميگيرد.
اولين قدمهاي تبديل عزاداريها به تعزيه است که ژان کالمار با استفاده از روايت جهانگردان از ايران دوره صفويه، همه را در يک جا جمع کرده است. کتابهايي نظير روضهالشهدا و مقتلها هم در همان دوره نوشته شدهاند.
و سخن آخر؟
براي خود من، اين کتاب از اين نظر جالب بود که ما اينها را به طور پراکنده در کتابهاي مختلف خوانده بوديم، اما ژان کالمار اينها را يکجا جمع و تحليل کرده است. در واقع، وجه پژوهشي کتاب براي من جالب بود. /پ
*منتشر شده در نشریه استقامت 650
نظر خود را بنویسید