محمد لطیفکار - موزه شاهنعمتالله ولی، اگرچه یک مجموعهی کوچک است اما آثاری در آن نگهداری میشود که ارزش مادی و معنوی کمنظیری دارند و بعضا حتی ارزش ثبت ملی و جهانی دارند.
پنجشنبهی گذشته که استاندار محترم کرمان از این موزه بازدید کرد، اگرچه روی اهمیت این موزه هم تاکید کرد اما آنطور که در خبرها آمده بود، در این بازدید اتفاقا روی مهمترین بخش موزه که وجود قرآنهای خطی است و در دنیا یک مجموعهی کمنظیر است تاکید کمتری مطرح شد. این در حالی است که علیرضا هاشمینژاد پژوهشگر حوزه هنر و مدرس دانشگاه میگوید: «این مجموعه اگرچه کوچک و کم تعداد است، اما نسخههای آن، یکی از مجموعههای مهم نسخههای قرآنی در ایران و جهان است». او که از معدود پژوهشگران شناخته شده در شناخت خطوط قرآنی و نسخهشناسی قرآن در کشور است با اشاره به اینکه ما از این مجموعه غفلت کردهایم تصریح میکند: «نسخههای موجود قرآن در آستانهی شاهنعمتالله ولی، از آنجا که یک مجموعهی منحصر بهفرد هستند به نظر من باید در قالب یک کاتالوگ چنانکه در دنیا مرسوم است معرفی شوند».
این نسخهشناس و پژوهشگر نسخ قرآنی که فعلا در حال معرفی این نسخ برای ثبت ملی است میگوید دربارهی حفظ این آثار حتی به دکتر فدایی استاندار محترم نامه نوشته؛ اما تاکنون پاسخی دریافت نکرده است.
برای اینکه با این موزه و مسائل این مجموعهی نسخ خطی بیشتر آشنا شویم با علیرضا هاشمینژاد که هماکنون در این زمینه فعالیت دارد، گفتوگویی انجام دادیم که نظر شما را به آن جلب میکنیم.
جناب آقای هاشمینژاد ابتدا در مورد موزه شاه نعمتالله ولی بفرمایید این موزه شامل چه آثار و مجموعههای خطی است؟
درمورد موزه تاریخ شروع و چگونگی ایجاد آن اطلاعات دقیقی ندارم اما ظاهرا یک دفتر یادبود از سال 1349 دارد. و در یادداشتهایی که در برخی نسخههای قرآن قراختایی دیده میشود در سال 1328 اشاره به مجموعه آستانه شاهنعمتالله میشود. در هر حال سالها این موزه در جوار آستانه شاهنعمتالله برپاست و آثار موجود در آن از انواع لباس و پته و ظروف گرفته تا نسخههای خطی را در بر میگیرد. به احتمال قوی در جوار آستانه کتابخانهای بوده که احتمالا از بعد از ایجاد بنا تشکیل شده است. البته بیتردید میدانیم که در زمان فتحعلیشاه مجموعهای از نسخه در آستانه وجود داشته چون قرآن قراختایی در آن دوره در آستانه بوده که توسط علیرضا تفرشی مرمت میشود. در موزه شاهنعمتالله ولی مجموعه قرآنهایی نگهداری میشود، که تاریخ کتابت کهنترین آنها به قرن شش میرسد و علاوه بر قرآن قراختایی که وقفنامه قرن هفت دارد، مجموعه نسخههایی از دورههای ایلخانی و تیموری در آستانه موجود است که نسخههای سلطنتی هستند و احتمالا پیش از ایجاد آستانه در کرمان بودهاند و بعد به آستانه منتقل میشوند. و احتمال میدهم با توجه به اینکه مهمترین مرکز علمی فرهنگی پیش از تیموری در کرمان، که با دربار ایلخانی هم مرتبط بوده قبهسبز است، این نسخهها از قبهسبز به آستانهی شاه نعمتالله منتقل شده باشند؛ چراکه مهمترین قرآنهایی که آنجا هستند متعلق به دوره ایلخانی است.
یعنی شما معتقدید این قرآنها قبلا در جای دیگری نگهداری میشدند؟
بیتردید، نسخههای قرآنی دورهی ایلخانی که هم اکنون در آستانه هست، مربوط به دورهی پیش از تیموری است؛ حال آنکه سنگ بنای آستانه مربوط به دورهی تیموری است. اینها نسخههای طراز اولی هستند و بعضا در جهان نمونه ندارند. به همین دلیل تهیهی آنها از عهدهی متولیان آستانه خارج بوده است.
امکان دارد شاهنعمتالله شخصا در زمان حیاتش از دیگران گرفته باشد یا مثلا به او هدیه کرده باشند؟
احتمالا بخشی از آنها از قبهسبز که در دورهی قراختایی ارتباط با ایلخانها داشتند منتقل شدهاند. اما مقصودم این است که در هر صورت مجموعهی مهمی از نسخههای قرآن از قرن شش تا 13 قمری در قالب نسخه و اوراق متفرق در این آستانه نگهداری میشود که بعضی از آنها در جهان کمنظیرند و جزو نسخههای طراز اول هستند. مجموعهای از آنها به آستانه هدیه شده است اما اینکه به شخص شاهنعمتالله هدیه شده باشد شاهدی نداریم. قدیمیترین نسخهای که بعد از وفات شاهنعمتالله وقف مرقد ایشان شده تاریخ 839 قمری دارد؛ یعنی پنج سال بعد از وفات او بوده است. واقف این نسخه خاتراخاتون بوده است. این مجموعه اگرچه کوچک و کم تعداد است، اما نسخههای آن، یکی از مجموعههای مهم نسخههای قرآنی در ایران و جهان است.
این نسخههای ارزشمند تاکنون معرفی شدهاند؟
از نقطه نظر نسخهشناسی تنها قرآن قراختایی بهصورت مختصر اولین مرتبه بهوسیلهی مجدزاده صهبا و بهصورت مفصل توسط بنده در مجلهی فرهنگستان هنر معرفی شده است، ولی در مجموع معرفی نشدهاند! اما اخیرا فرصت مناسبی دست داد، نسخهها عکاسی شدند و در حال معرفی آنها برای ثبت ملی و احتمالا ثبت جهانی هستم. این وظیفه را مرکز اسناد ایران بر عهدهی من گذاشته است. البته در سال 1314 شخصی بهنام سید جمالالدین نسخهها را بررسی کرده است و یادداشتهایی نیز در همان نسخه نوشته است.
و شما قصد دارید کل مجموعهی نسخ خطی را معرفی کنید؟
بله؛ نسخههای موجود قرآن در آستانهی شاهنعمتالله ولی، اما از آنجا که یک مجموعهی منحصر بهفرد هستند به نظر من باید در قالب یک کاتالوگ چنانکه در دنیا مرسوم است معرفی شوند، این مجموعه ارزش مادی فراوان دارد و یکی از گنجینههای قیمتی استان کرمان است. بهخصوص همین نسخهی قراختایی، که یک جزو آن را که در انگلستان نگهداری میشود، قرآنشناس معروف دیوید جیمز معرفی کرده و یا نسخهای از ربعات الجایتو که به خط محقق علیبن محمد علویالحسینی در موصل کتابت شده و نمونههای دیگرش در دنیا شناخته شده است نیز در آستانه موجود است، که نسخهای بسیار مهم است و نمونهی دیگری در ایران ندارد. همچنین اوراقی از قرآنی به خط محقق بسیار طراز اول که جزو نفایس قرآننویسی است و ...
به این ترتیب برای نگهداری چنین نسخی باید یک فکر اساسی هم بشود، اینطور نیست؟
متاسفانه این مجموعه در وضعیت مناسبی نگهداری میشود. البته شرایط ماهان بهنحوی بوده است که از نظر هوا و رطوبت آسیب جدی ندیدهاند، ولی در معرض آسیب هستند و اصلا شرایط نگهداریشان اصولی نیست. برخی از نسخهها احتیاج به اقدامات حفاظتی و مرمتی و آسیبزدایی دارند. امنیت ساختمان در شرایط مساعدی نیست و نوع ارائه و چیدمان موزه و ارائهی اطلاعات در بارهی نسخهها هم بسیار ابتدائی است.
این نسخ تاکنون آسیب هم دیدهاند؟
بله؛ بخشی از این نسخهها در دورههای مختلف آسیب دیدهاند. عواملی مانند سیل ماهان، استفادهی نامناسب، احتمالا جابجایی نسخهها و سوداگری در مجموع به مجموعه آسیب رسانده است. تعدادی از نسخهها در طول زمان از مجموعه خارج شدهاند، مثلا در مورد قرآن قراختایی سند هست که در زمان مرمتش در دوران قاجار هر 30 جلد آن در آستانه بوده است؛ اما اکنون 18 جلد آن بیشتر نیست! و موارد دیگر ...
مشخص است که چه زمانی از موزه خارج شدهاند؟
خیر؛ دقیقا مشخص نیست. ولی تصور میکنم تا همین دو سه دههی پیش، مجموعه تلفات داشته است. البته منظور این نیست که متولیان در این خروج دست داشتهاند. اما به عنوان مثال نقل است که در زمان رضاشاه احتمالا نسخههایی خارج شده است. یا اینکه برخی از این نسخهها در سال 1328 برای نمایشگاهی در موزه ایران باستان از آستانه خارج شدهاند؛ نمیدانیم چند نسخه رفته و چند نسخه برگشته است. همین مقدار هم که مانده همت متولیان بوده است وگرنه به نظر میرسد در دهههای پیش سامانی نداشته است، هرچند که در حال حاضر هم چندان مطلوب نیست.
با این وصف شما فکر میکنید ما برای حفظ و معرفی این نسخ ارزشمند چه کار باید بکنیم؟
به نظر من، باید در وهلهی اول فهرستنویسی و ثبت دقیق شوند و در مرحلهی بعد به شکل خیلی حرفهای و در قالب یک پژوهش دقیق معرفی بشوند. و همزمان شرایط نگهداری و ارائه و نمایش آنها به شکلی باشد که از آسیب بیشتر آنها جلوگیری کند و بعد فرصت مناسبی است که توریستهای فرهنگی و حتی عادی و محققین خاص قرآنشناس را جذب ماهان بکنیم.
یعنی باید یک ساختمان و موزهی جدا در نظر بگیریم؟
به هرحال، حداقل باید شرایط ارائه و نگهداریشان را از این وضعیتی که الان دارند بیرون بیاوریم تا وضعیت بهتری پیدا کنند. اینها ارزش مادی بسیار بالایی دارند، جدا از ارزش هنری و معنوی آنها؛ بعضی از نمونههای مشابه در حراجها با قیمت بسیار بالایی بهفروش میرود؛ در حالیکه اینجا هیچ امنیتی هم ندارند.
برای ثبت ملی مگر شما در قالب پژوهش این نسخ را معرفی نمیکنید؟
من به صورت اجمالی آنها را معرفی میکنم. ولی برای انتشار کاتالوگ باید فهرستنویسی بر مبنای نسخهشناسی دقیق صورت بگیرد که برای محققین دیگر هم قابل استفاده باشد. باید حرفهای و مفصلتر باشد. ما در حد فهرست و کلیات مشخصات را مینویسیم.
در مورد ثبت ملی شما از کی شروع به این کار کردهاید و چه زمانی قرار است ثبت ملی شوند؟
در کارگاه حافظه جهانی یونسکو که در کرمان برگزار شد، این نسخهها را اجمالا معرفی کردم و مسئولان ذیربط پذیرفتند که این نسخهها ارزش ثبت ملی دارند و به من گفتند که از نظر فنی معرفیشان کنم که ثبت ملی بشوند. برای ثبت ملی یک شرایطی وجود دارد و برای ثبت جهانی هم شرایطی دیگر. دو نسخه از این مجموعه شرایط ثبت جهانی دارند. یکی قرآن قراختایی است و دیگری قرآن علوی حسینی است که هردو حتی ثبت ملی هم نشدهاند.
و اکنون نگرانی اصلی شما چیست؟
یکی از مهمترین مجموعههای نسخههای قرآنی در کشور در ماهان قرار دارد. این مجموعه یکی از سرمایههای مهم فرهنگی با ارزش مادی فراوان در استان و کشور است، که هیچ توجهی به آن نمیشود؛ هم از نظر معرفی و هم از نظر شرایط نگهداری و هم از نظر اینکه این مجموعه قابلیت جذب توریسم و محقق را دارد و قابلیت آن را دارد که بهعنوان یکی از قطبهای مهم نسخههای قرآنی ماهان را معرفی کند. از بسیاری جهات از آنها غفلت شده و این نسخهها ناشناخته باقی ماندهاند و هرنوع آسیبی هم احتمال دارد که به آنها وارد بشود.
آقای هاشمینژاد اگر امکان دارد تصریح بفرمایید نسخی که در آستانهی شاهنعمتالله موجود است از چه ارزش هنری برخوردارند؟
طراز اول هستند. بعضیهایشان در بالاترین حد کیفیت در دورهی خودشان هستند. متاسفانه ارزش این نسخهها برای مسئولین ناشناخته است. بهنظرم اگر به حرف بنده اعتماد ندارند کارشناسانی را دعوت کنند برای ارزشگذاری و اینگونه از میراثی اینچنین مهم غفلت نکنند.
آیا تا بهحال چاپ هم شدهاند؟
خیر؛ اما ارزش آن را دارد که بخشی از نمونههای مهم مجموعه منتشر شود. اما در مرحله اول واجبتر است کل مجموعه معرفی شود.
شنیدهام شما کار را در جایی متوقف کردهاید و از برخی فعالیتهای دیگر خود نیز در کرمان دست کشیدهاید؛. علت این تصمیم چیست؟
من به سهم خودم وظیفهام را نسبت به این مجموعه انجام دادهام. در سال گذشته بعد از فرایندی طولانی و طاقتفرسا به همراهی آقای دکتر صرفی به نمایندگی از پژوهشکده فرهنگ اسلام و ایران و با معرفی آقای دکتر طاهر رئیس محترم دانشگاه شهید باهنر، البته با لطایفالحیل موفق شدیم از اداره اوقاف اجازهی عکاسی و مطالعه بر روی این نسخهها را بگیریم که در هر حال جا دارد از مسئولین آن برای اجازهی دسترسی به این نسخهها تشکر کنم. و مدتی است کار پژوهشی آغاز شده است. در پی آن هستیم که دانشگاه شهید باهنر به طور جدی وارد ماجرا بشود، تا این مجموعه در ابعاد گوناگون معرفی شوند. من از بعد نسخهشناسی و خط و تزئینات در حال کار روی نسخهها هستم، دوستان متخصص دیگری مشغول مطالعه روی ابعاد دیگر نسخهها هستند اما هنوز موفق نشدیم مشارکت دانشگاه را برای انجام طرحی جامع بهطور قطعی داشته باشیم. همزمان طرح معرفی را با این استدلال که موضوع استانی است و ارزش ملی نیز دارد به استاندار محترم ارائه کردم، اما بعد از رویت ایشان و یکی دو دستور کلی، طرح در چم و خم اداری در محاق است و هیچ اطلاعی هم از سرنوشت آن نمیدهند. با توجه به شرایط کلی احساس کردم احتمالا نباید پیگیر ماجرای تهیهی کاتالوگی در شأن مجموعه باشم. اما وظیفه خود را در معرفی این نسخهها به اشکال دیگر انجام خواهم داد. /پ
نظر خود را بنویسید