مینا قاسمی – شامگاه گذشته، 22 مرداد ماه کتابسرای اردیبهشت به مناسبت سی و ششمین سال انتشار ماهنامه فیلم، تدارک یک نشست اختصاصی پیرامون این مجله را دیده بود و از کسانی که طی سه دههی گذشته معنای انتظار کشیدن برای رسیدنِ «ماهنامه فیلم» و شتافتن به سمت دکهی مجلهفروش را درک کرده بودند دعوت به عمل آورده بود؛ افرادی که هم از جامعهی ادبیات بودند و هم سینما. در حالیکه امروز وضعیت اقتصادی نشریات وخیم است و فضای مجازی نیز اندیشیدن به اینکه آیا مرگ نشریات کاغذی نزدیک است را دامن زده، مسعود اشجعی، رضا زنگیآبادی، سیدحمید میرحسینی، کورش تقیزاده و البته سردبیر ماهنامه فیلم،هوشنگ گلمکانی (در طی تماس تلفنی) از تاثیری که ماهنامه فیلم در طی سه دههی انتشار خود بر فضای مطبوعاتی و سینمایی گذاشته بود صحبت کردند.
ماهنامه فیلم بر سینمای داستانگو تاثیر منفی گذاشت
مسعود اشجعی، فیلمساز، در همین نشست در ضمن صحبتهای خود، با اعلام اینکه قصد ندارد تنها از خصوصیات مثبت ماهنامه فیلم صحبت کند، چنانچه بسیاری از خوبیهای این مجله صحبت کردهاند، از تاثیرات منفی این مجله بر سینمای ایران گفت:«میخواهم از تاثیر ماهنامه فیلم بر سینمای داستانگوی ایران صحبت کنم که امروز کارمان به جایی رسیده که با یک سینمای ورشکستهی تهی از جان و تهی از تنوع ژانر روبهرو هستیم. اکنون با کمدیهای زیر متوسطی مثل هزارپا، و فیلمهای بسیار ضعیفی مثل نهنگ عنبر 2 و فیلمهای سخیفی چون گشت ارشاد 2 مواجه شدهایم که رکوردهای فروش را جا به جا میکنند. به دلیل اینکه مردم دیگر حق انتخاب دیگری ندارند. ماهنامه فیلم اینها را مسخره میکند ولی خود او در سوق دادن فیلمسازان ما به سمت این فیلمهای کمهزینه و پرفروش دخیل بوده است. چون فیلمهایی را که باید حمایت میکرد را کوبید».
وی افزود: «ماهنامه فیلم در آن زمان ماهنامهی تاثیرگذاری بود و متاسفانه نقدهایی که در ماهنامه فیلم نوشته میشد، نقدهایی بود که سینمای قصهگو و ژانرهای متنوع ما را به محاق فراموشی برد. مثلا خودِ من فیلمهای قبل از انقلاب کیمیایی را دوست دارم و از فیلمهای بعد از انقلاب هم فیلم سرب را یک فیلم فوقالعاده میدانم که در همین ماهنامه فیلم کوبیده شد. سینمای کلاسیک ما تقریبا برای همین نقدهای کوبنده به محاق رفت. کیمیایی یکی از فنیترین فیلمسازهای ماست ولی چرا اکنون فیلمهایی میسازد که نمیشود نگاهشان کرد؟ به نظر من این حرکت اعتراضیِ کیمیایی است نسبت به دیده نشدن فیلمهایش. آخر کیمیایی و فیلمهایش غیر از ماهنامه فیلم کجا باید دیده میشدند؟!».
کارگردان سریال «غلام لرد» اضافه کرد: «متاسفانه تعدادی از رسانههای ما وقتی میخواهند یک فیلمساز را بکوبند، (مثلا مثل داریوش مهرجویی)، یک فیلمساز جوان را علم میکنند! این نشانهی این نیست که آن فیلمساز جوان را قبول دارند، اتفاقا همان فیلمساز هم بعد از مدتی پشت خود را خالی میبیند، ولی از او به عنوان وزنهای استفاده میکنند که به دیگری ضربه بزنند».
او تاکید کرد:«رسانهای مثل ماهنامه فیلم در عصری که امکانات رسانهای کمتر و محدودتر بودند و یکهتازی میکرد، قدرت این را داشت که معادلات را در سینما جا به جا کند و در مقاطعی نیز ماهنامه فیلم این کار را انجام داد. اکنون بعضی از فیلمسازان ستایششدهی آن دهه عملا حرفی از آنان نیست».
او همچنین در صحبتهای خود سیستم ماهنامه فیلم را در شمارههای اخیرش دولتی خواند و گفت:«به هرحال سینما یک رسانه بسیار موثر و فراگیر است و به همین دلیل هم طبیعتا حاکمیت بر سینما اشراف زیادی دارد. این اواخر احساس میشد که ماهنامه فیلم با سیستم دولتی کار میکند، برای همین موازی با آن گزارش فیلم هم منتشر شد اما دوام نیاورد. اما به هرحال این مجله با تمام معایب و محاسنی که دارد مانده و ماندگار است. من هنوز هم به این مجله تعلقخاطر دارم و از اولین تا آخرین شمارهی آن که 545 است را میخرم و تا آخر آن را میخوانم».
ما نسل بیمارِ بیکاری بودیم
رضا زنگیآبادی، نویسنده، در این نشست در ابتدای صحبتهای خود اعتراف کرد که شش، هفت سال است که مجله فیلم را نمیخواند. او در اینباره گفت: «از آن زمان که شمارهی 30 سالگی مجله را نتوانستم پیدا کنم با خودم گفتم اگر الان نمیتوانم مجله را پیدا کنم و بخوانم پس دیگر هم نمیتوانم. و آن بیماری را ترک کردم. این را میگویم چون من از عاشقان ماهنامه فیلم بودم».
وی ادامه داد: «وقتی از ماهنامه فیلم صحبت میکنیم، از آدمهای خاصی صحبت میکنیم که من آنها را «مجلهفیلمیها» خطاب میکنم. و هر کسی که عضو این باشگاه مجلهفیلمیها نباشد، ممکن است صحبتهایی که امشب میشنود برایش خالی از جذابیت باشد. ماهنامه فیلم برای نسل ما، که همراه با ماهنامه فیلم بودیم معنا دارد. ما برای نسل جوانی که امروز در فضای مجازی هر روز یک مطلبی میخواند نمیتوانیم احساس خود را نسبت به ماهنامه فیلم منتقل کنیم».
او خاطرنشان کرد: « ماهنامه فیلم از معدود مجلاتی است که اکنون پس از 36 سال دارد چاپ میشود. در دهه شصت که دوره پرتلاطمی بود، خلاء عمدهای وجود داشت. امکان دیدن فیلمهای خارجی وجود نداشت، دههای بود که سایهی جنگ و بمباران سنگینی میکرد و در آنزمان و در آن شرایط، بسیاری از بچههایی که ممکن بود جذب چیزهای دیگری بشوند، جذب تئاتر و فیلم شدند».
نویسنده «شکار کبک» در ادامه افزود: «ما همه عاشقانِ سینمایی بودیم که امکان فیلم دیدن برای ما وجود نداشت وهمین باعث شد که ما تبدیل به نسلی شویم که به جای اینکه سینما را ببینیم، سینما را میخواندیم. لذت ما از فیلم دیدنِ روی پردهی سینما تبدل شده بود به لذت خواندن خلاصه داستان فیلمهای هیچکاک و تماشای عکسهای فیلمهای او و ساختن فیلمهایی از همین تصاویر در ذهن خودمان. ما بر اساس ذهنیات خودمان از آنچه که از ماهنامه فیلم فیلم میگرفتیم فیلم میساختیم».
زنگیآبادی بیان کرد: «این اتفاق، یک شکل خاص از مخاطبهای مطبوعات سینمایی را شکل داد و جامعهی مجلهفیلمیها شکل گرفتند که اکنون بعد از سالها هنوز هم میتوان پیدایشان کرد. آدمهایی خاص و فرهنگی. آدمهایی که رفتند در پی ادبیات، سینما، هنر. من از شماره 15 این مجله را خریدهام و در این سیسال ماهنامه فیلم توانسته نوعی از آدمهای خاصی را تربیت کند و پرورش بدهد. این را از این بابت میگویم که در آن مقطع زمانیِ خاص مجلههای ویژهی ادبی و ویژهی شعر وجود نداشت و درباره موسیقی اساسا نمیشد که صحبت کرد».
وی اضافه کرد: «ماهنامه فیلم به عنوان یک مجله مستقل (که البته ممکن است در یک مقطعی با سیاستهای سینمای گلخانهای ایران همراه شده باشد که نمیدانم چقدر میتوان آن را اثبات کرد)، و در آن زمان که یک خلاء اساسی وجود داشت، این مجله دریچهای شده بود برای ورود به شکلهای دیگر هنر، مثل ادبیات. شما در آن مجله گفتوگوی با شاملو و دعوای کیمیایی و دولتآبادی را هم میدیدید. در آن دههی خاص ماهنامه فیلم به بهانه سینما حرفهایی را میزد که در فضای عمومی و رسانهها امکان بروز آنها نبود. ما با خواندن مجله فیلم از سینما شروع میکردیم و بعد به کشفهای دیگری میرسیدیم».
او همچنین گفت:«ما نسل بیمارِ بیکاری بودیم. از آن جهت که یک انرژیهایی داشتیم که امکان تخلیهی آنها نبود. خودِ من همهی فیلمهای دهه 60 را در سینما دیدهام. ما مجله فیلم را از اولین صفحه تا به آخر میخواندیم. و سر ماه انتظارش را میکشیدیم. هیچ چیز دیگری عملا برای ما وجود نداشت. عشقهای دیگر ما را هم دامن میزد و هوای فیلمسازی را در سرمان میانداخت و باعث میشد سه بعدازظهر برای تصویب فیلمنامههایمان در اتوبوس بنشینیم و شش صبح به تهران برسیم که بعد فیلم بسازیم. این است که میگویم اگر بخواهیم درمورد ماهنامه فیلم صحبت کنیم باید درباره یک دهه خاص صحبت کنیم و درمورد یک آدمهای خاصی که دچار این بیماری و جنون بودند. که حالا همگی اینجا هستیم و داریم از یک زمان از دسترفته صحبت میکنیم».
او همچنین تاکید کرد: «ماهنامه فیلم یک نگاه نخبهگرا داشت. نمیتوانیم بگوییم اینکه سطح سلیقه مردم پایین آمده، تقصیر مجله فیلم است. شبکهی جِم سلیقه مخاطب را ویران کرده نه مجله فیلم».
نویسنده « گاهگرازها» همچنین در صحبتهای خود تصریح کرد که اگر بعدها به سمت ادبیات رفت، شروع آن از ماهنامه فیلم بوده است.
اگر مجله را دوست ندارید، آن را رها کنید
هوشنگ گلمکانی، سردبیر ماهنامه فیلم در این نشست در تماس تلفنی که توسط کورش تقیزاده با او برقرار شد، از اینکه ماهنامه فیلم وارد سی و ششمین سال انتشار خود شده اظهار خرسندی و اظهار کرد: «از این حاصل عمرم راضی هستم و اگر دوباره هم به دنیا بیایم باز هم همین کار را در زندگیام انجام میدهم. در تمام این سالها با عشق و علاقه مثل قالیبافها هر کلمهی مجله را بافتم و نقش زدم. گاهی که مشغول ویرایش مطالب هستم و دوستانم از بالای سر من تماشا میکنند به آنها میگویم این کلمات را مینویسم انگار دارم یک قالی را میبافم. میخواهم بگویم راضی هستم و شبها راحت میخوابم. وقتی تیتر یک مطلب را میزنم و کامپیوتر را خاموش میکنم قبل از خوابم به کلماتی که نوشتهام میاندیشم. واقعا حال خوبی دارم».
وی اما از برخی منتقدین ماهنامه فیلم اظهار گلهمندی کرد و گفت: «برخی مجلهخوانهای قدیمیِ ما که در دورانی خوانندهی مجلهی ما بودهاند اکنون اگر به هر دلیلی علائقشان عوض شده، گاهی با استفاده از فضای مجازی یک لگد به ما میزنند. آخر ما که همان آدمها هستیم، ما که عوض نشدهایم. ما همچنان داریم با تمام نیرو و عشق و علاقهمان در این مجله کار میکنیم. اگر که شما علائقتان عوض شده لگد به مجلهای که زمانی دوست داشتید نزنید. شما اگر مسیرتان عوض شده، این مجله را رها کنید و بروید سراغ مجلهی دیگری که دوست دارید! حتی کسانی که خوانندهی مجله بودند آرزوی تعطیلی مجله را میکنند که من این را اصلا نمیفهمم! من خودم از سن شش، هفت سالگی مجلهخوان بودم. در طی سالها مجلاتی میخواندم و بعد رهایشان کردهام. به هرحال سن من بالا رفته، علائقم تغییر پیدا کرده، ولی هیچوقت آرزوی تعطیلی آن مجله را نکردهام. من فکر میکنم این یکی از عوارض روزگار است که آدمها از شرایط دور و بر خود راضی نیستند و به صورت هرچیزی که دم دستشان هست چنگ میزنند. این نوع نگاه و رفتار با مجلهای که زمانی دوستش داشتید سزاوار نیست».
نویسندگان مجله باید خودشان را تغییر بدهند
همچنین در این نشست سیدحمید میرحسینی، مستندساز کرمانی از ماهنامه فیلم به عنوان یک عشق قدیمی یاد کرد و گفت:«ماهنامه فیلم برای نسل ما به مثابه غذا بود. همیشه منتظر رسیدن مجله بودیم و حاضر بودیم ساعتها جلوی دکه صبر کنیم تا مجله برسد. ماهنامه فیلم تنها ارتباط ما با سینمای جهان بود و تمام جزئیات آن را با عشق میخواندیم».
وی سپس در بیان اینکه چرا امروزه ماهنامه فیلم کارکرد خود را از دست داده است، بیان کرد: «ماهنامه فیلم در اولین سالهای انتشار خود نسل ما را بسیار تحتتاثیر خود قرار میداد ولی در نسلهای بعدتر تغییراتی در نوع نگاه به سینما پیدا شد. سینما اکنون به سمت سینمای تجاری و مخاطبپسند رفته است».
او ادامه داد: «ما به وسیلهی ماهنامه فیلم با بسیاری از بزرگان سینمای جهان و ایران آشنا شدیم. ما آرزو داشتیم. سینما را از درون عکسهای فیلمها پیدا میکردیم. بعدها در دهههای بعد توانستیم به آرزوی خود برسیم و فیلمهایی را که دوست داشتیم ببینیم ولی اکنون نسل جوان آرزوهای اینچنینی ندارد. اکنون هر فیلمی که بخواهد با کیفیت خیلی عالی در دسترس دارد. نسل الان باهوش است، خودش مترجم است، میخواند و خودش آنچه را که میخواهد به دست میآورد چون ارتباطش با جهان اطرافش زیادتر شده است. من فکر میکنم این مجله یا باید خودش ارتقا پیدا کند یا نویسندگان باید خودشان را تغییر بدهند و خودشان را به نسل بچههای امروز برسانند».
ماهنامه فیلم سطح دانش مخاطب را ارتقا میداد
همچنین در بخش دیگری از مراسم کورش تقیزاده دانشآموختهی رشته سینما، انتشار ماهنامه فیلم در شرایط حاضر کشور را معجزه دانست و گفت: «ماهنامه فیلم در سالهای انتشارش، هم منتقدانی را پرورش داد که اکنون مو سفید کردهاند، هم منتقدانی را کشف کرد که برخی از آنها از طریق نامههای خوانندگان پیدا میشدند، هم نسلی از مستندسازان و فیلمسازان را پرورش داد و هم مخاطبانی را پرورش داد که نگاه جدی به سینما داشتند. چون به هرحال ماهنامه فیلم سطح دانش مخاطب را ارتقا میداد. از این جهت بسیاری ماهنامه فیلم را معادل مجله کایه دو سینمای فرانسه میدانند که البته امروز نمیتوان به چنین مقایسهای قائل بود».
وی سپس در صحبتهای خود، در توضیح اینکه برخی میگویند ماهنامه فیلم در نوشتن مطالب خود اعمال سلیقه میکند، گفت: «بخشی از اعمال سلیقهی ماهنامه فیلم خوب بود و بخشی از آن هم نه. بدان جهت که در یک دورانی مهرجویی و مسعود جعفری جوزانی نادیده گرفته شدند که بعدها نویسندگان ماهنامه فیلم در اینباره اظهار پشیمانی کردند.»
همچنین در این نشست، پیامهای صوتی از: مسعود مهرابی، عباس یاری، احمد طالبینژاد، جواد طوسی و مهرزاد دانش آماده پخش بودند که به دلیل کمبود وقت از پخش آنها صرفنظر شد.
نظر خود را بنویسید