اسما پورزنگیآبادی ـ نابودی بخش زیادی از شهر کرمان که در دورههای مختلف تاریخی ایجاد شده بیآنکه توجیهی منطقی پشت آن وجود داشته باشد، یکی از غمانگیزترین واقعیات این شهر هزار ساله است و غمانگیزتر آنکه آنچه را نابود کردیم با چیز ارزشمندی هم جایگزین نشد. اگرچه در محافل عمومی و دولتی بیشتر از نابودی شهرِ 200، 300 سال پیش حرف زده میشود اینبار اما دکتر حجت گلچین، عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان و پژوهشگر ابنیهی تاریخی یادآوری میکند که به داشتههای 50 سال اخیرمان هم رحم نکردهایم. او در این گفتوگو میکوشد ضمن یادآوری ارزشهای معماری بناهای این دوران، میکوشد جامعه را از دستاندازی بیشتر به آن برحذر دارد ضمن آنکه توصیه میکند از این معماری سالم و متناسب، الگو نیز گرفته شود. اظهارات او را در ادامه بخوانید.
آقای دکتر؛ در ارائهای که مدتی پیش در کافهگالری آزاد داشتید، در حال نقد مبانی نظری حفاظت معماری کرمان بودید که در سخنانتان گفتید ساختمان فعلی استانداری کرمان صاحب یک معماری خوب پستمدرن است. ممکن است دلایلتان را بگویید؟ این ساختمان واجد چه ارزشهایی است؟
منظور من جریانی از معماری ارزشمند در کرمان است که یک مثال آن میتواند ساختمان فعلی استانداری کرمان باشد که یک بنای قابل قبول و ارزشمند است. البته لازم به یادآوری است که بنده ازجایگاه خودم به عنوان یک پژوهشگر و از منظر کسی که بیش از دو دهه در حوزهی معرفی و حفظ میراث معماری ایران فعال است، اظهارنظر میکنم. مرادم این است که اگرچه ممکن است اکثر کسانی که معماری خواندهاند در جایگاه خودشان نباشند و از محتوای معماری ایرانی بیاطلاع باشند، اما حتما معماران فرهیخته و صاحب معرفتی هم هستند که در اینباره اظهار نظر کنند؛ با اینحال بهعنوان کسی این نظرات را میدهم که تاریخ معماری ایران را مشق و زندگی کردهام و با توجه به حوزهی کاریام یعنی ابنیه و بافتهای تاریخی، بیشتر با معماری خوب مواجه بودهام تا، چیزهایی که امروز به اسم معماری به ما عرضه میشود!... در پاسخ به شما هم نمیخواهم بحث را به ساختمان استانداری تقلیل بدهم. ببینید؛ در معماری، همخوانی با اقلیم یک مسئلهی بسیار مهم است. همچنین معماری باید برآیندی از گذشتهای باشد که در بستر آن متولد شده است. الان شما وقتی اغلب ساختمانهای جدید شهر کرمان را میبینید که بیمارستان آرمین یک نمونهی آن است اگر آن را با ساختمانهایی مثل استانداری مقایسه کنید، حتما این بنا (ساختمان استانداری) را ارزشمند میدانید. اگرچه همین بنا هم از منظر معماران صاحب معرفتی که قبلا عرض کردم، ازجمله نادر اردلان و کامران دیبا حتما قابل بحث و نقد هست، ولی در این شرایطی که الان کرمان دارد، من این ساختمان را ارزشمند میدانم و این ارزشمندی فقط مختص این ساختمان هم نیست. نمونههای دیگری از این نوع معماری که اواخر دههی چهل و اوائل دههی پنجاه در شهر کرمان ایجاد شده شامل ساختمان بیمه دانا، ساختمان حزب رستاخیز قدیم (دانشگاه امام حسین فعلی)، ساختمان باشگاه کارمندان قدیم (اداره کل میراثفرهنگی جدید)، ساختمان دانشکده فنی و روبهروی آن هتل آسمان، محدودهی حوض نخعی، مجموعهی طراحی شهری پیرامون آن، مجتمع مسکونی کوی فرهنگیان که طراح آن مرحوم مهندس اصفهانی بودند و بسیاری از نمونههای دهههای 40 و50 نیز واجد ارزشهایی هستند که من در آن جلسه، از بین این همه، مثالی زدم و ساختمان استانداری را اسم بردم.
بهطور مشخص ساختمان استانداری واجد چه ارزشهای معماری است؟
یکی اینکه مصالح نجیب و خوبی دارد و با آجر کار شده است. میدانید که معماری ایران در دنیا، به خشت و آجر شهره است. ایران مثل بسیاری از کشورهای اروپایی صاحب جنگلهای انبوه نبوده که در معماری بتواند از چوب استفاده کند. به لحاظ اقلیم و نوع بوم این سرزمین، معماری ما بهسمت سازههای حجیم و تودهای (ماسونری) هدایت شده است. البته در ایران مفتخریم که طیفهای مختلفی از معماری را داریم ولی قاطبهی آن همین معماری تودهای است که بخش عظیم آن، معماری خشت و آجر است. حالا شما میبینید که در کرمان، در اوج هجمهی دوران مدرنیسم، یک پروژهی دولتی اجرا میشود که این بوم و اقلیم را در نظر گرفته و این، از نظر من، بسیار قابل تحسین است. نمونهی دیگری که مثال میزنم ساختمان دانشکده فنی است. شما باید متخصص طاق باشید و طاقهای کرمانی را دیده باشید تا عرض من را بهتر درک کنید. ساختمان دانشکده فنی در ساختار سازهایاش بسیار دقیق بوده و برآیندی از معماری کرمان است. ما هنوز بهطور دقیق نمیدانیم معمار این ساختمان که در دو، سه فاز ساخته شده، چه کسی بوده است. البته با کمک یکی، دو نفر از دانشجویان تاکنون به این رسیدهام که یک فاز آن را مهندسین مشاور «دارت» کار کرده است. اینکه رئیس این مهندسین مشاور که بوده و آیا پس از انقلاب، از ایران مهاجرت کردهاند یا خیر؟ نمیدانم. نه دربارهی دانشکده فنی که دربارهی طراحان و معماران ساختمان استانداری و باشگاه کارمندان قدیم هم اطلاع دقیق و مستندی ندیدم. ولی وقتی با این آثار مواجه میشویم میبینیم نهایت همخوانی مصالح را لحاظ کردهاند این اما در حالی است که در دههی 50 اوج دوران مدرنیسم در ایران است. سازههای مدرن وارد ایران شده ولی در کرمان چنین ساختمانهایی احداث شده است. برگردیم به ساختمان استانداری؛ این ساختمان از لحاظ فرم هم، واجد ارزشهایی است و برای اینکه متوجه آن بشوید کافی است به این ساختمان، از سمت خیابان پاسداران نگاهی بیاندازید. فرم بسیار موقری دارد و در محتوای کلی خودش هم کانسپتی از حیاط مرکزی را ارائه میدهد که یادآوری دیگری است از فرم غالب معماری گذشته در شهرهای ایران. البته این جریان معماری در ساختوسازهای دولتی دههی چهل و پنجاه، منحصر به کرمان نیست. شما ساختمانهای استانداریهای دیگری که همدوره با این ساختمان هستند را هم اگر بررسی کنید متوجه شباهتهای آن خواهید شد اگرچه هریک با الگوی اقلیمی آن منطقه نیز مطابقت دارند. مثلا همین ساختمان را اگر در رشت ببینید، قطعا متفاوت است ولی مهم این است که همه، واجد ارزشهای معماری هستند. حالا ببینید با همین ساختمان استانداری چه کردهایم. ورودی آن را تغییر دادهایم در حالیکه ما اجازهی چنین کاری نداشتهایم. من تمام بخشهای ساختمان را نرفته و ندیدهام اما چیزی که تاکنون متوجهی آن شدهام این است که یکی از بالکنها که روباز طراحی شده بوده را دیوارکشی کرده و دستکاریهایی در آن انجام دادهاند و اسفانگيزتر اينکه با ايجاد سقفی زشت روی حياط، اساسا الگوی حياط مرکزی آن از بين رفته است. ما حق نداریم با یک ساختمان ارزشمند که جزو اموال فرهنگی این شهر بهحساب میآید اینطور رفتار کنیم. این ساختمان از نظر من واجد ارزش ثبتی است و ارزش آن، کمتر از خانهشهر نیست که به نظر من بیشتر هم هست. بهطور کلی، همهی آن محدوده که شامل سینما پارامونت (شهرتماشا)، پارک روبهروی آن، خانههای سازمانی و خیابانکشی بسیار خوب و موقر، ساختمان خانهشهر، کاخ جوانان سابق (کانون اندیشه فعلی) و ساختمان استانداری همه در قالب یک زون طراحی شده بوده و این خود، یک ارزش دیگر است و الان که به ساختمان استانداری نگاه میکنیم باید آن را در دل این زون طراحی و برنامهریزی شده هم ببینیم. یادم هست که در دههی 60 و دوران نوجوانی ما، این محدوده، یکی از مناطق خوب کرمان بهشمار میرفت که خیلی هم مورد اقبال خانوادهها بود. از این زون اما چیزی باقی نمانده و بهمرور زمان تغییرات زیادی در این محدوده انجام شده است؛ حسینیه ثارا... با آن سولهی سنگین را به این محدوده اضافه کردند، استانداری کرمان هم دو شارع عام را مسدود کرده است که معابری ارزشمند و زیبا با درختان کاج زیبا بودند که هنوز هم کم و بیش این زیبایی را میتوان فهمید. امروز ببینید که در این محدوده، چه به روز معماری ارزشمند دههی 50 کرمان آوردهاند. من همچنان معتقدم که ما در کرمان برای معماری خوب ارزش قائل نیستیم چون آن را نمیشناسیم. نهتنها ارزشهای مسجد 700 سالهمان را نمیشناسیم که ساختمان 50، 60 سالهمان را هم یا تخریب یا بیحیثیت و بیاعتبار میکنیم.
در این محدوده که از آن یاد کردید و آن را یک زون طراحی شده و دارای ارزش دانستید، بیشتر ساختمانها دولتی هستند و دخلوتصرفات زیادی هم در این محدوده صورت گرفته است. شما میگویید معماری خوب. مگر معماری خوب وظیفه ندارد همهی نیازهای کاربران را ببیند و به آن پاسخ بدهد؟ مثلا الان در مورد ساختمان استانداری کرمان، بهاحتمال زیاد بهانهی دخل و تصرفات، مسائل امنیتی است. چرا معماری خوب مدنظر شما همهی این نیازها و مسائل را ندیده است؟
اول اینکه ساختمان استانداری از همان ابتدا همین کاربری را داشته است و مگر پیش از انقلاب مباحث امنیتی مطرح و مهم نبوده؟ به نظر من حتی بیشتر از الان هم مدنظر بوده چرا که آن دوران، این محدودهی شهر خلوتتر از اکنون بوده و با توجه به اینکه حوزهی بلوار پارادیس عاری از سکنه و بیابان بوده، عملا این بخش در حاشیه قرار داشته و اکنون بهدلیل توسعهی پیرامون آن، موقعیتی بهمراتب امنتر و معقولتر دارد. پس، من نمیتوانم بپذیرم که بهدلایل امنیتی این دخلوتصرفات انجام شود. هرجا که استانداری بهچیزی برچسب امنیتی زد لزوما توجیهپذیر نیست که بگوییم درست میگویند. نباید شارع عام که دو، سه دهه مسیر عبور و مرور مردم بوده را بگیرند به این بهانه که میخواهند تامین امنیت کنند. اینکه ساختمانها به نیازهای روز باید پاسخ دهند هم درست است؛ به هر حال جمعیت افزایش پیدا کرده و نیاز به توسعهی فیزیکی ساختمان بوده ولی حرف من این است که چیزی را که میسازند همرده با ارزشهای همین ساختمان باید باشد یا نه؟ با این ساختمان جدید استانداری که چند سال دارند میسازند کاری کردند که طراوت بخشی از شهر ما آنجا گندید. یک خیابان که شارع عام بوده، خاطراتی آنجا شکل گرفته، درختانی آنجا قد کشیده را چرا 10 سال مسدود کردهاند؟ میخواهند آن را به استانداری متصل کنند؟ مگر میشود با خیابان متعلق به مردم چنین کاری کرد؟ کل این زون که استانداری بخشی از آن است، یک مجتمع طراحی شده و زیبا بوده که بخش زیادی از آن را تخریب کردیم. در ضمن، بیمارستان قدیم آیتالله کاشانی هم جزو همین زون است. کافی است معماری آن را با بیمارستان تازه تاسیس پیامبر اعظم مقایسه کنید تا متوجه شوید در این شهر چه اتفاقاتی رخ داده است.
وقتی نمونههایی مثل این دو بیمارستان که به آن اشاره کردید یا ساختمان جدید استانداری که شکل یک کشتی است با این ساختمان فعلی مربوط به دههی پنجاه است را مقایسه میکنید، چه تحلیلی از معماری 40 سال اخیر کرمان میرسید؟
من معماری 40 سال اخیر کرمان را رو به تعالی نمیبینم. موردی شاید بعضی کارهای خوبی انجام شده باشد ولی جریان کلی معماری، رو به افول است و مصادیق فراوانی از آن را دارید در شهر میبینید. بیمارستان آرمین، برج اباصالحالمهدی و ... مثال دیگر آن، ساختمان دولتیِ مسکنوشهرسازی است که قبلا اداره راه بود و در یک ساختمان کوچک با همین ویژگیهای معماری دههی پنجاه قرار داشت. این ساختمان نیاز به توسعه داشته ولی بهجای اینکه کنار آن، همان معماری را توسعه بدهند، آن ساختمان را تخریب کردند و ساختمانی را برای راه و شهرسازی، بهعنوان نهادی که باید مانیفستی برای معماری ما باشد و جایی که مرجع کمیسیون ماده پنج است ساختند که نمای آلومینیوم و شیشه دارد آن هم در شهری مثل کرمان! این مصادیق همه نشان میدهد که جریان معماری کرمان رو به افول بوده است. نتیجهی این افول در راهوشهرسازی میشود ساختمانی با آلومینیوم و شیشه، در استانداری میشود یک حجم بزرگ بیمعنی که حالا امیدوارم لااقل نمای آن را آلومینیوم نکنند و اگر اینطور بشود که دیگر قوز بالا قوز است! این اما در حالی است که ما میتوانستیم همان راهی که اواخر دههی چهل و اوائل دههی پنجاه شروع کرده بودیم را ادامه دهیم و آن معماری را که هم اقلیم و هم گذشتهی تاریخی کرمان را مدنظر داشت و هم عملکرد مناسبی داشت را ارتقا دهیم. همین جا ساختمان هنرستان دادبین و هنرستان ایران و آلمان (دانشکده چمران فعلی) را مثال میزنم که همدورهی دیگر ساختمانهایی است که از آن یاد کردم. 50 سال پیش در این شهر هنرستانی ساخته شده که بعد از نیم قرن، زمین فوتبال آن هنرستان، محل تمرین تیم فوتبال مس کرمان شده است! تازه از دل جنازهی ساختمان این هنرستان، دانشگاه هم درآوردیم! میبینید که این ساختمانها حتی خیلی بیشتر از ظرفیتشان سرویس دادهاند و این نشان میدهد چهقدر جامع و کامل بودهاند. حالا امروز ما داریم چه دانشگاههایی میسازیم؟
آقای دکتر! بیشتر، از آنچه بر سر معماری 40،50 سال اخیر آمده گفتید. در کرمان، نه فقط به این معماری که حتی به معماری پیش از آن، قاجار و صفوی و زند و ... هم بیتوجه بودهایم، یا پاکشان کردهایم یا اگر چیزی مانده بیحرمتی زیادی به آن شده است.
بله کاملا درست است و این نتیجهی همان عرض بنده است که همیشه گفتهام وقتی معماری 50 سال پیش را نمیفهمیم، محال است که ارزشهای 500 سال قبل را درک کنیم. این در حالی است که ما در دورهی پهلوی، علیرغم هجمههای اجتناب ناپذیر دوران مدرن، معماری قاجار را بهطور کامل کنار نگذاشتیم بلکه از آن بهره گرفتیم برای گذاری به مراتب بهتر و صوابتر از آنچه که الان به اسم نوسازی و توسعه انجام میدهیم. مصداق عرض بنده مصادیقی چون دبیرستان جم (امام امروزی)، تالار صفر پنج (موزهی اسلحه)، مسجد طباطبایی، دبیرستان سعادت، کلیسای کرمان (که تخریبش کردیم) و دهها نمونهی دیگر از جمله همین کتابخانه ملی است. همین دبیرستان جم را نگاه کنید چه به روزش آوردیم و میآوریم. ظرف 30،40 سال اخیر هرکاری که دلمان خواسته با آن کردیم؛ از پاره پاره کردن عرصهاش تا ساخت سوله و انواع ساختوسازهای مبتذل در عرصه و حریم آن. هرگز در شهری مثل یزد و حتی شهرهای به مراتب بزرگتر که بیشتر در معرض توسعه و تحول بودهاند، چنین دستاندازیهایی را نمیبینیم. من همیشه در کلاس درس، با مرور عکسهای هوایی دهههای قدیم به دانشجویان این مثال را متذکر میشوم و هشدار میدهم که در آیندهی حرفهایشان نسبت به تاریخ و خاطرات شهر حرمتگذار باشند. وقتی وضعیت شهر را میبینیم به این نتیجه میرسیم که قریب به اتفاق معماران این شهر حتی یکبار هم به عکسهای هوایی دهههای 30 و 40 کرمان رجوع نکردهاند و اساسا با این اسناد و آنچه که ارائه میدهند، بیگانهاند و ارزش و اعتباری برایشان ندارد.
گفتید در دورهی پهلوی، معماری قاجار را بهطور کامل کنار نگذاشتیم اما در آن دوره یک پوستاندازی اساسی داشتیم.
از این پوستاندازی گریزی نبود. به هرحال درهای ایران را بهروی مدرنیسم باز کرده بودند و میخواستند همهچیز متحول شود. با تفکر امروز اما اگر به آن دوره نگاه کنیم، کارهای رضاشاه که برج و باروهای قاجاری شهرها را از بین میبرد هم قابل نقد است ولی به هر حال، آن زمان دورهای بود که اتومبیل به ایران آمده بود، خیابان میخواستند، بلدیهها شکل گرفته و شرایط بسیار متفاوتتر از قبل شده بود اما با این تحولات عظیم، باز هم آن زمان، بیشتر از امروز، به اصالتها پایبند بودیم. معماری پهلوی رجعتی به معماری قاجار بود. امروز مگر بهخاطر ساختمانهای کتابخانه ملی و موزه صنعتی در شهر کرمان پز نمیدهیم؟ این ساختمانها مگر مربوط به همان دوران نیست؟ البته در دورهی رضاشاه برخی از ساختمانها هم بود که خود را بهعنوان مانیفست دوران مدرن معرفی میکردند. در واقع میگفتند ما آمدهایم که انقلاب کنیم که تعداد زیادی از این نوع ساختمانها در تهران وجود دارد ولی همان ساختمانها هم لااقل ساختاری درست و معقول دارند. با این وجود، در همان دوران، هرچه از تهران دورتر میشویم، ساختمانهایی میبینیم که قرابت بیشتری با اصالت و اقلیم و معماری گذشتهی شهرها دارند. همان معمار که زمان احمدشاه کار میکرد حالا داشت در دورهی پهلوی کار میکرد. این گذار به نظر من بهطرز نسبتا قابل قبولی انجام شد. دلیل آن هم ساختمانها و محوطههای خوبی است که از دورههای پهلوی اول و دوم داریم. به ساختمان ایستگاههای راهآهن در مسیر کرمان تا بافق نگاه کنید ببینید که چه شان و منزلتی دارند و چه معماری درستی. البته منظورم این نیست که هر آنچه آن دوران ساخته شد ارزشمند بوده؛ در همان دوران هم ساختوسازهای غیر قابل قبول داریم ولی وقتی جریان کلی معماری را میبینیم حداقل منطبق با اقلیم و گذشتهی ایران بوده است.
چرا امروز در کرمان، آن معماری گذشته کنار گذاشته و از هویت تهی شده است؟
این یک بحث مفصل است اما شاید یکی از دلایل عمده آن باشد که آموزش معماری ما از دورهای به بعد منحط و رشتهی معماری از شان و منزلت تهی و شعاری شد. ما دیگر معماران خوب گذشته را نداریم. نمیدانم چرا. دلیل دیگرش بهزعم بنده این است که معماران ما گسست عمیقی با گذشته پیدا کردهاند و بهجای معماری، به سمت خیالپردازی رفتند آنچنان که حتی فراموش کردند اقلیم ما چگونه است! ما معماران خوبی که داشتیم را بههر دلیلی که بود از دست دادیم و معمار خوب هم جایگزین آنها نکردیم. البته شاید یکسری مسائل هم غیرقابل اجتناب باشند.
اما آقای دکتر؛ در خیلی از شهرهای دیگر ایران این اتفاقاتی که در کرمان رخ داده، نیفتاده است. کرمان شرایط متفاوتتری نسبت به خیلی از شهرهای دیگر دارد. چرا؟
همان بحثی که همیشه داشتیم؛ اینکه برآیند فرهنگی جامعهی ما پایین است. آنچه از فرهنگ در ذهنمان نقش بسته، حتی در قشر فرهیخته، کاذب است. ما فقط در معماری نیست که اینگونهایم. در حوزهی محیط زیست هم از دیگران عقبیم، در ورزش هم عقبیم و در خیلی مسائل دیگر.
حالا به نظر شما رفتار درست با این ساختمانهایی که از دورهی پهلوی باقی مانده چگونه باید باشد؟
باید بدانیم که اغلب این ساختمانها ارزشمند هستند. هم باید حفظشان کنیم و هم، از مشی معماری این دوره بیاموزیم. این ساختمانها، تجربههای خوبی بودند که باید از این تجربه استفاده کنیم چرا که الگو و مشقهای خوبی میتوانند باشند. البته ضرورت کرمان فقط ارتقای معماری ساختمانها نیست بلکه از فضاهای شهری که در آن دوره ساخته شد؛ مثل هزارویکشب جنوبی هم باید یاد بگیریم. این یک واقعیت است که در دههی 50 در شهر ما، جریان قابل قبولی از معماری حاکم بود و آثار خوبی ساخته شد که برخی از آن ثبت ملی هم شده است. آیا 50 سال دیگر بخواهند آثاری از این دورهی کنونی ما را ثبت ملی کنند چیزی برای عرضه کردن داریم؟
آنچه گفتید وظیفهی معماران و طراحان در برابر این ساختمانها بود. حالا وظیفهی کسانی که ساکنان آنها هستند چیست؟
سوال بسیار خوبی پرسیدید؛ این افراد هیچوقت خود را قیّم ندانند. این ساختمانها جزو اموال فرهنگی این شهر و بیتالمال هستند. اینکه فردی مدیر شد باید بداند چنین حقی ندارد که آبدارخانهای کنار اتاقش درست کند یا دیواری را بردارد و دیوار دیگری را سوراخ کند، چون این ساختمانها سرمایهی ملی هستند. نمونهی بارز کارهای اشتباه امروز ما وضعیت دانشکده فنی است. چه کسی اجازه داده دیوارهای این دانشکده را دستکاری کنند؟ مگر بنا ثبت ملی نشده؟ یا چه کسی باید درختان دانشکده را که در حال از بین رفتن هستند نجات دهد؟ بگذریم. اما در وهلهی اول، کسانی که به لحاظ مسئولیت اداری در این ساختمانها مستقر هستند اگر خودشان معمارند باید بدانند که توقع دو چندان از آنها میرود که به این آثار اهمیت بدهند و اگر نیستند، یادشان باشد این ساختمانها را بهعنوان یک یادگاری از دورهی خودشان برای آیندگان هم باقی بگذارند و به این ساختمانها بهعنوان یک اثر فرهنگی نگاه کنند. رئیس سازمان نباید فکر کند که رئیس ساختمان هم هست. نباید دستاندازی کنند و حتی اگر سازمان میراثفرهنگی آن اثر را ندیده و برایش کاری نکرده، خودشان آن را حفظ کنند. کمترین فایدهاش این است که ساختمان میماند و فردا میتوانند آن را به فرزندانشان نشان بدهند و بگویند اینجا رئیس بودهاند! / /الف
*این دو تصویر، محدودهی طراحی شدهی حوزهی پیرامونی خانهشهر و میدان شورا بر روی عکس هوایی دههی پنجاه و تصاویر ماهوارهای فعلی را نشان میدهد. روایتی از چندین دهه دستاندازی، تخریب و دخل و تصرف در مفاهیم، خاطرات و تعاریف شهر کرمان. سمت چپ بالای محدوده، الگوی حیاط مرکزی ساختمان استانداری و جنب آن (از بالا تا پایین محدوده)، مجموعهی کاخجوانان (کانون اندیشه فعلی) مستقر هستند. قیاس و تقریر: حجت گلچین
*دو تصویر زیر، حریم و عرصهی دبیرستان «جم» یا پهلوی (دبیرستان امام فعلی) بر روی عکس هوایی سال 1335 و تصاویر ماهوارهای فعلی را نشان میدهد. روایت دیگری از اضمحلال و فروپاشی یادگاری ارزشمند و خاطرات چندین نسل از فرهیختگان و دانشآموختگان تاریخ معاصر کرمان. قیاس و تقریر: حجت گلچین
*عکس اصلی این گزارش، نمایی از دانشکده فنی و مهندسی دانشگاه شهید باهنر کرمان است که از WILIMEDIA COMMONS برداشته شده است.
نظر خود را بنویسید