فردای کرمان - اسما پورزنگیآبادی: از آن روزی که رزمحسینی و وفایی و بابایی؛ استاندار و مدیر میراثفرهنگی استان و شهردار سابق کرمان در مراسمی در زیر سایهی دیواری در کنار ایوان نیمهجان یک بنای تاریخی از یاد رفته که مردم کرمان آن را قبهسبز نامیدهاند ایستادند و به مردم وعده دادند تا دو سال دیگر اینجا را مرمت و آباد میکنیم و گفتند که از دانشگاه آزاد هم قول گرفتهایم تا در این پروژه مشارکت کند؛ سه سال گذشته است. کسی از آن مقامات بر مسند نیست، دانشگاه آزاد نیامده از پروژه خارج شده، میراثفرهنگی، دستی بر سر ایوان کشیده تا فرو نریزد و اندک تزیینات باقی مانده را مرمتی کرده، شهرداری چند ملک را در آنجا تملک کرده، برای احیای «گذر 700 متری قبهسبز ـ بازار عزیز»، مشاوری گرفته و مشاور کارهایی کرده و دیگر هیچ. در واقع، از آن همه هیاهو، چیزی جز سکوت نمانده و ایوان نیمهجان تنها رنگی بر سر دارد آن؛ هم به واسطهی مرمت تزییناتش.
دکتر مریم فداییقطبی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد کرمان، مدیر سابق دانشکده معماری و شهرسازی این دانشگاه و مشاور طرح «حفاظت تاریخی گذر قبهسبز ـ بازار عزیز» به «فردایکرمان» میگوید که قبهسبز را رها کردهاند و از یاد بردهاند؛ آن هم در شرایطی که آنجا، نه فقط یک ایوان و یک در و چهار دیوار و آرایههایی از کاشی معرق، بلکه یک سایت باستانشناسی ارزشمند داریم. سایتی که نیاز است غبار از چهرهاش دور کنیم و بخشی از هویت و تاریخ کرمان را از این گور بیرون بکشیم. فداییقطبی دربارهی ارزشهای قبهسبز و آنچه تاکنون در آن انجام شده و باید بشود میگوید که در ادامه میخوانید با یادآوری این نکته که اسم این بنایی که بخش اعظم آن بر باد رفته یا در زیر زمین مانده، «مدرسه عصمتیه و آرامگاه پادشاهان قراخطایی کرمان» است و قبهسبز نامی است که مردم کرمان در گذشته، بهواسطهی گنبد سبز رنگ آن، به آن دادهاند. گنبدی که میگویند چشم آقامحمدخان قاجار هم در آن روزهای سیاه محاصرهی شهر کرمان از پشت حصارها به آن افتاده است.
*خانم دکتر فداییقطبی، بهعنوان یکی از کسانی که در پروژهی احیای قبهسبز حضور دارید ممکن است در ابتدا، دربارهی جزییات کاری که قرار بوده اینجا انجام شود بگویید؟
در ابتدا این را بگویم که قبهسبز یک اسم عامیانه است که مردم کرمان بعدها به بقایای این بنا دادهاند و نام درستتر آن «مدرسه عصمتیه و آرامگاه پادشاهان قراخطایی کرمان» است. مجموعهای بوده که مدرسه و مسجد جامع و بیمارستان و شفاخانه هم داشته است و مهمتر از همه آرامگاه شاهان قراخطایی بوده است. صحبت از این پروژه از زمانی مطرح شد که آقای رزمحسینی استاندار کرمان بود. آن زمان حساسیتی ایجاد شده بود که این مکان بهعنوان اولین دانشگاه در کرمان یا محدودهی بزرگی از ایران، احیا شود و به نوعی باززندهسازی مفهوم دانشگاه را دنبال میکردند و هیچ پروژهی دیگری مدنظر نبود و در واقع فقط میخواستند عملکرد دانشگاهی، به یک مفهوم بسیار ناآشنا برای کرمانیها به اسم قبهسبز برگردد. در این راستا، با همکاری دانشگاه آزاد قرار بود پروژهای را اجرا کنند. من هم آن زمان که ریاست دانشکده معماری دانشگاه آزاد کرمان را برعهده داشتم پیشنهاد دادم که نه فقط بنای قبهسبز بلکه گذری که قبهسبز را به مرکز بافت تاریخی کرمان وصل میکند را مورد توجه قرار دهند. این گذر برای ما خیلی مهم است؛ تقریبا 700 متر طول دارد ولی نزدیک به هشت اثر تاریخی در آن وجود دارد که پنج اثر آن ثبت ملی شده است.
*این گذر از کجا شروع میشود و به کجا میرسد و بهجز آثاری که از آن یاد کردید واجد چه ارزشهایی است؟
از کوچهی شمارهی 19 خیابان ابوحامد شروع میشود و به قبهسبز میرسد و بعد وارد محله شاهزاده شاهرخ و بازار عزیز میشود و از آنجا، به بازار حاجآقاعلی و بازار اصلی کرمان میرسد. تاریخ این گذر، مهمتر از هرچیزی است. میدانید که اولین بازار کرمان جهت شمالی ـ جنوبی داشته و بعد از اینکه از رونق میافتد، بازار شرقی ـ غربی که همین بازار فعلی کرمان است، رونق میگیرد. آن بازار شمالی ـ جنوبی که بقایای آن موجود است، از بازار قلعهمحمود شروع میشود و به میدانقلعه و ابراهیمخان و حاجآقاعلی و عزیز و بعد به محدودهی قبهسبز میرسد. در این محدوده، بازارچههای کوچک محلی براساس عکسهای گذشته، دیده میشود که به گرمابهای در انتهای مسیر میرسیده است. پس این محدوده، قدمت بسیار زیادی دارد. برای ایجاد این محدوده، در زمان حکومت قراخطاییان در کرمان یک طرح توسعهی شهری وجود داشته است. در محلهای که خودشان به آن ترکآباد میگفتند، یک مجموعهی خیریهای که بیشترین عملکرد آن دانشگاهی بوده را پایهگذاری میکنند. مشابه این مجموعه را ما در دورهی ایلخانیان هم داشتیم که به «ابوابالبر» مشهور بوده است که یک نمونه از آن غازانیه تبریز و دیگری ربع رشیدی در مراغه را میتوان مثال زد که مراکزی دانشگاهی بودهاند. اصل آن بناها، آرامگاهی بوده که قرار بوده سازندهی آن همانجا دفن شود و آنچه از خود برجای گذاشته، باقیاتالصالحات او باشد. قبهسبز هم همینطور بوده است. بنا بر توصیفاتی که از آن شده، در زمان خود توانسته دانشمندان زیادی را به کرمان بیاورد، بسیار زیبا و باشکوه بوده و ابهت زیادی داشته و از لحاظ معماری و سازمان فضایی نیز منحصر به فرد بوده است. سالهای زیادی، ترکانخاتون و نوادگان او را آنجا دفن کردند و وجود این مجموعه موجب شده تا در برههای از زمان که ایران در آشوب بوده، علم را در کرمان توسعه دهند و آرامشی را بر شهر حاکم کرده بودند. کمکم این بخش که آن زمان خارج از شهر کرمان بوده، به شهر افزوده شده و آن گذری که عرض کردم هم در این محدوده ایجاد شده است.
*حالا که صحبت به اینجا کشید، ممکن است بفرمایید معماری این مجموعه هم آیا واجد ارزشهای منحصر بهفردی بوده است؟
سرپرسی سایکس که از کرمان بازدید کرده، از آن بهعنوان بلندترین بنای کرمان یاد کرده است و حتی، روایت شده منارههایی که بر سردر این مجموعه قرار گرفته بودند، سایهای داشته که بر طاقعلی میافتاده است البته این، یک استعاره است تا کشیدگی منارهها را نشان دهد. روایات تاریخی میگویند وقتی آقامحمدخان قاجار کرمان را محاصره کرده بوده منارههای مدرسه عصمتیه را از بیرون شهر میدیده و این، بلندی و تسلط بنا بر کل شهر را نشان میدهد. از گنبد این بنا هم تنها عکسی که فعلا وجود دارد از سایکس است که نشان میدهد نمونهای از گنبد ساقبلند است که در فلات مرکزی ایران یک نوآوری محسوب میشود. البته در شمالغرب ایران و در ماورالنهر و بخارا و سمرقند هم نمونههایی از گنبدهای ساقبلند را داریم ولی به نظر میرسد تاریخ احداث آن بناها «بعد از قبهسبز» است و این گمان وجود دارد که شاید طرح گنبد ساقبلند یک نوآوری دورهی قراخطایی بوده است البته باید باستانشناسان این ادعا را رد یا ثابت کنند. بنای بسیار ارزشمندی بوده، کاشیکاری زیادی داشته و کاشی معرق در آن بهکار رفته و گفته میشود طلاکاری هم در آن انجام شده است.
اما بناهای ایلخانی و تیموری ذاتا سست بوده و اغلب آن در زلزلهها از بین رفتهاند؛ این بنا هم همینطور بوده است. وقتی سرپرسی سایکس از این بنا بازدید میکند، بقایای گنبد را دیده ولی مدرسه، کارایی خود را صد سال بعد از دست داده بوده و کاربریهای مختلفی گرفته است. آخرین کاربریای که سایکس از این بنا دیده این بوده که زیر گنبد آن، که احتمالا محل مقبرهی شاهان بوده علوفه نگهداری میکردند و بر خرابههای مدرسهی عصمتیه هم خانهسازی شده بود. چند سال بعد از بازدید سایکس، گنبد فرو میریزد و فقط سردر میماند. نیمی از آن فرو میریزد و در دورهی قاجاریه بخشی از آن مرمت میشود اما سردر واقعی، خیلی بلندتر از سردر فعلی بوده است. میگویند مارکوپولو هم از این بنا یاد کرده و البته من تاکنون نتوانستهام در خاطرات مارکوپولو این موضوع را ببینم.
*سایکس که به کرمان آمده و بقایای گنبد را دیده؛ به طور کلی، آیا معلوم است که مردم کرمان از چه سالهایی از این مجموعه روی گرداندهاند؟
تقریبا تمام بناهای اینچنینی مخروبه شدهاند و تعداد کمی از آن مانده که یک دلیل آن سست بودن بناهاست. قبهسبز، احتمالا قبل از فروریختن مدرسه، ترک شده است ولی برای خود من هم سوال است که چرا مسجد جامع نو که قبل از مسجد جامع مظفری ساخته شده، نتوانسته جایگاه مطلوبی پیدا کند و ما امروز حتی اثری از مسجد قبهسبز نداریم؟ این را هم بگویم که بعد از اینکه بنا تخریب شد، به حمام تبدیل شد! همانجایی که الان یک پارک است، نصف پارک به سمت خانهی خوشرو، حمامی ساخته بودند که بعد تخریب و به پارک تبدیل شده است. یک حمام محلی و نامرغوب هم بوده است.
*فرض کنیم گنبد ساقبلند قبهسبز، یک نوآوری بوده است. آیا این اتفاق نو، در معماری کرمان هم تاثیری داشته است؟
نه نتوانسته در فلاتمرکزی کرمان اثری بگذارد. احتمالا به این دلیل که معماران آن زمان که با دولت مرکزی که حمایتشان میکرده و در شمال ایران مستقر بوده، در ارتباط بودهاند و جابهجا میشدند و احتمالا معماری آمده، این را ساخته و بعد هم از کرمان رفته است.
*حالا برگردیم به همان پروژهای که قرار بود دانشگاه آزاد بیاید و اینجا را احیا کند.
به نظر میرسد قرار بود دانشگاه آزاد بیاید و در این محل، یک دانشگاه بسازد. ولی وقتی ما به منطقه رفتیم، چیزی که مشخص شد این بود که این محدوده، یک سایت باستانشناسی است که اطلاعات بسیار تا بسیار کمی از آن داریم تا جایی که حتی نمیدانیم حد این بنا تا کجا بوده است؟ با توصیفاتی که از مدرسه و مسجد و شفاخانه در این مجموعه میشود میتوان احتمال داد که سایت واقعی، خیلی بزرگتر از چیزی است که الان از آن صحبت میشود و حتی ما الان نمیتوانیم بهطور مطلق بگوییم ورودی بنا همینجایی بوده که الان میبینیم یا نه؟ اطلاعات ما از این بنای ارزشمند که در دورهی خود از معدود بناهای منحصر بهفرد بوده است بسیار محدود است. اگر روایات و تاریخهایی که وجود دارد صحیح باشد، براساس زمان حکومت قراخطاییان کرمان، قبهسبز قدیمیتر از بنای بیبیخانم سمرقند یا غازانیه تبریز است. یا اگر تاریخها درست باشد کاشی معرق قبهسبز قدیمیتر از مسجد کبود تبریز است که آن را قدیمیترین بنای دارای کاشی معرق معرفی میکنند. ولی چون تاکنون مطالعاتی دقیق دربارهی قبهسبز نداشتهایم، نتوانستیم جایگاه تاریخی آن را بهطور دقیق شناسایی و بعد هم معرفی کنیم و اگر جستوجو کنید میبینید مقالات بسیار کمی هم دربارهی آن نوشته شده که جای تاسف دارد.
*در پروژهای که زمان آقای رزمحسینی از آن سخن گفته میشد قبهسبز بهعنوان یک سایت باستانشناسی به دانشگاه آزاد واگذار نمیشد؟
نه. قرار بود آنجا یک دانشگاه ساخته شود. ما اما پیشنهادمان این بود که در این محل، یک سایت ویژهی باستانشناسی تعریف و عملیات کاوش در آن انجام شود. نباید یک سایت تاریخی واجد پیشینهی مهم را خراب کنیم و روی آن دانشگاه بسازیم. بلکه این سایت باید حفاظت شود و مهمتر از همه اینکه بتوانیم سازمان فضایی آن را تشخیص دهیم.
*این امکان وجود دارد که سازمان فضایی آن شناسایی شود؟
مطمئنا. ما میتوانیم مقبرهها و جای گنبد و بخشی دیگر از این مجموعه را پیدا کنیم و به شکل ماکت یا بهصورت لیزری آن را بازسازی کنیم.
*این پیشنهاد که سایت باستانشناسی در آنجا تعریف شود را شما به دستاندرکاران دادهاید؟ چه پاسخی داده شد؟
کار من، مطالعات مربوط به گذر قبهسبز است و کل پروژه در اختیار من نیست اما تنها براساس علاقهای که خودم به این موضوع داشتم، مطالعاتم را دربارهی آن کامل کردهام و میگویم باید این محدوده را بهعنوان سایت باستانشناسی تعریف کنیم ولی در گذشته، قراری که بود ساخت دانشگاه در این محل توسط دانشگاه آزاد بود.
*دانشگاه آزاد هم که اصلا وارد پروژه نشد.
ما مطالعات در سه سطح شامل مطالعهی گذر، مطالعات سازمان فضایی و سایت باستانشناسی و تزیینات قبهسبز را پیشنهاد کردیم که یکی را شهرداری و دو مورد آن را میراثفرهنگی انجام دهد. میراثفرهنگی که تاکنون تمایلی نشان نداده تا ادامهی روند را طی کنیم. من بهعنوان یک شهروند کرمانی معتقدم ساخت دانشگاه در یک سایت باستانشناسی درست نیست. البته این را هم بگویم که دانشگاه و میراثفرهنگی و شهرداری قرار است در بنایی که مجاور قبهسبز قرار دارد و به خانهی احمدی آن را میشناسیم دفتر مطالعات قبهسبز را راهاندازی کنند. میراث این خانه را خریده و شهرداری باید آن را بازسازی و دانشگاه احیایش کند و این دفتر، مطالعات قبهسبز را ادامه دهد و حتی شاید بتوان مثلا بخش دکترای معماری دانشگاه را هم در کنار این سایت تعریف کنیم.
*راهاندازی دفتر مطالعات هم از دو سال پیش مطرح بوده ولی هنوز که به جایی نرسیده است.
ما طرح نوسازی خانهی احمدی را مدت زیادی است به شهرداری ارائه کردهایم و امسال ظاهرا شهرداری در بودجه برای آن پولی گذاشته است. نوسازی شود میتوانیم مجموعهای از تزیینات این بنا که در سایت روبهروی قبهسبز رها شده را به داخل آن منتقل کنیم.
*طرح گذر قبهسبز که شما مشاور آن هستید به کجا رسیده است؟
در طرح گذر، طرح احیای تکیه قبهسبز آماده است، به فاصلهی کوتاهی از این تکیه، به تکیه شاهزاده شاهرخ میرسیم، بازارچههایی که به دو تکیه منتهی میشود براساس الگوی غایی تکایای کرمان و برداشت از عکسهای هوایی بازسازی شده است. با تامین اعتبار شهرداری امیدواریم این طرح شروع شود.
*میراثفرهنگی در مقطعی، کار مرمت تزیینات ایوان را انجام میداد. بهطور کامل این کار صورت گرفته است؟
اگر وارد سایت بشوید، کاشیهای معرق که از بنا جدا شده و هنوز باقی مانده است در جعبههایی که انگار از چند دهه پیش هستند، در سایتی روبهروی ایوانی که باقی مانده، رها شده است. میراثفرهنگی تقویت سازهی ایوان را برای جلوگیری از تخریب آن انجام داده، بخشی از مرمت در ایوان هم انجام شده ولی الان کاری آنجا انجام نمیشود. اگر امسال همتی باشد میتوان بخشی از این مجموعه را احیا کرد.
*و شما تاکید دارید قبل از هرکاری، آنجا یک سایت باستانشناسی تعریف شود.
من شخصا معتقدم این بنا باید کاوش شود و سازمان فضایی آن استخراج شود و به هر شکل که ممکن است، عناصر و دستاوردهای مهندسی آن به مردم معرفی شوند. ما به موزهای از دستاوردهای قراخطاییان نیاز داریم تا کشفیات به نمایش گذاشته شود که مردم کرمان با این دوره از تاریخ گذشتهی خود که بسیار هم با آن غریبند، آشنا شوند.
*بهطور کلی، عملکرد دستگاههای مرتبط با این پروژه را چهطور ارزیابی میکنید؟ به نظر میرسد تب داغشان به سردی نشسته و کار را رها کردهاند. تایید میکنید؟
آقای رزمحسینی بهشدت پروژه را دنبال میکرد البته اینکه آنجا دانشگاه بسازیم یک ایدهی علمی نبود و نمیدانم میراثفرهنگی چهطور اجازه میداد که در یک سایت تاریخی ساختمان بسازند. میراثفرهنگی هم آنطور که لازم است بر این سایت نظارت نداشته است. چون حرائم درستی از قبهسبز رعایت نشده، روبهروی قبهسبز گودبرداری عظیمی صورت گرفته و در مجاورت آن هم یک ساختمان چهار طبقه داریم. گودبرداری روبهروی ایوان، ممکن است اطلاعات زیادی را از بین برده باشد. در مجموع باید بگویم الان قبهسبز از اولویت کار مدیران شهری کاملا خارج شده است. شاید اگر خواستهی جدیای از طرف مردم کرمان باشد توجه بیشتری به آن شود.
نظر خود را بنویسید