فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: کرونا، شرایط دشوارِ خبرنگاری و روزنامهنگاری را دشوارتر کرده است با این وجود، هنوز رسانههای زیادی هستند که با چراغی روشن، امروز یکشنبه، روز خبرنگار و دومین 17 مردادِ کرونایی را سپری میکنند. به بهانهی همین مناسبت، از نکیسا خدیشی روزنامهنگار و مدیرعامل موسسه مطبوعاتی پیامآوران خواستم تا هم از تاثیرات کرونا بر این حرفه بگوید، هم ارزیابیای از عملکرد همهمان در دوران کرونا داشته باشد و هم از آینده بگوید. گفتوگو با او را در ادامه میخوانید.
آقای خدیشی، در این 18 ماهِ شیوع کرونا، از تاثیر این پاندمی بر کسبوکارها و حوزههای مختلف، بسیار، و از تاثیر بر حرفهی روزنامهنگاری، کم سخن گفته شده است. میخواهم روایت شما را بشنوم. این 18 ماه بر روزنامهنگاران چهطور گذشته است؟
دو نگاه در این حوزه دارم؛ یکی مربوط به کسبوکار رسانهها بهویژه رسانههای مکتوب است. در اوائل شیوع کرونا که اطلاعات کمتری دربارهی این ویروس وجود داشت، موضوع انتقال از طریق سطوح مختلف و اشیاء از جمله کاغذ، باعث شد افراد حتی از لمس نسخهی کاغذی روزنامهها و مجلات بهشدت پرهیز کنند و در واقع، کرونا، به کسانی که پیش از این از رسانههای مکتوب فرار کرده بودند، توجیهی بهداشتی داد. نتیجه این شد که تیراژی که رو به افول بود، به حداقل میزان خود رسید و رسانههای کاغذی تا جایی پیش رفتند که هویت وجود خارجی خود را از دست دادند. در این بین، وقتی کسبوکار رسانه صدمه میبیند، روزنامهنگار و خبرنگارِ شاغل در آن رسانه نیز آسیب میبیند چرا که اصلیترین قسمت روزنامهنگاری که بازخورد است را از دست میدهد و در چنین شرایطی، روزنامهنگار خود را عنصری بیاثر در جامعه میبیند. بعد از شیوع کرونا، خیلی از روزنامهنگاران، تحریریهی رسانههای کاغذی را ترک کردند و ترجیح دادند که مثلا در اینستاگرام فعالیت کنند. در روزنامهنگاری آنلاین و ویدئویی اما تاثیر به این شدت نبود اما کرونا عملا حضور میدانی روزنامهنگاران را محدود کرد و باعث شد کمتر شاهد تهیه و تولید گزارشهای میدانی باشیم. بهطور کلی، با شیوع کرونا، تولیدات حوزهی روزنامهنگاری افت پیدا کرد.
از لحاظ روحی و روانی هم روزنامهنگاران خیلی از فضای کرونایی تاثیر منفی گرفتند. قبول دارید؟
قطعا. ما روزنامهنگاران به بدنیوز عادت داریم ولی این بار، بدنیوز حال خود روزنامهنگاران را هم خراب کرد. ما با انبوهی از اخبار فوت از چهرههای شاخص افکار عمومی تا مردم عادی مواجه شدهایم و در مواردی حتی شاهد جان باختن این افراد نیز بودهایم. در این شرایط، خیلی از همکاران ما دچار افسردگی و افسردگیهای شدید شدهاند.
ارزیابیتان از تاثیری که رسانههای محلی استان کرمان بر فضای کرونایی داشتهاند چیست؟
من فکر میکنم در حوزهی اطلاعرسانی و آگاهیبخشی در استان کرمان خوب عمل کردهایم و نمرهی قابل قبولی گرفتهایم اما در بخش اثرگذاری نه؛ خیلی نتوانستهایم نه بر تصمیمات مسئولان محلی اثرگذار باشیم و نه بر رعایت پروتکلهای بهداشتی توسط مردم.
آقای خدیشی، شما هم در حوزهی رسانه سراسری و هم محلی مشغول هستید. فارغ از تاثیرات کرونا، بهطور کلی، مهمترین چالشهای رسانههای محلی در استان کرمان را چه میدانید؟
رسانههای استان، سالهاست که با چند مشکل عمده دست به گریبان هستند و کسی برای حل آن بهطور جدی فکری نکرده یا اگر چارهای اندیشیده شده، اجرایی نشده است. یکی آنکه رسانه بهعنوان یک کسبوکار به رسمیت شناخته نمیشود و اکثریت مخاطبان چنین وظیفهای در برابر رسانهها بهویژه رسانههای بخش خصوصی و مستقل برای خودشان قائل نیستند که باید از رسانههای محلی و بومی حمایت کنند. از طرفی، صاحبان امتیاز رسانهها هم در بیشتر موارد، به منظور برخورداری از منافعی، صاحب رسانه شدهاند. در حالی که باید مدلهای کسبوکار رسانهای را ایجاد کنند. حالا وقتی این شرایط برقرار نباشد، کسبوکار رسانهای و در ادامه، ساختار رسانه بهویژه در رسانههای محلی شکل نمیگیرد. من معتقدم در فضای جهانی اینترنت، اهمیت رسانههای محلی به مراتب بیشتر هم شده است که دلیل آن، ارزش خبری «مجاورت» است که دست بالا را به رسانههای محلی داده است ولی ما نتوانستهایم از این فرصت بهخوبی استفاده کنیم و اغلب، در دام محتواهای سراسری میافتیم؛ بهعنوان مثال، به نوسانات نرخ ارز آن هم نه از لحاظ تاثیری که بر اقتصاد محلی دارد بلکه از دید ملی، میپردازیم. تا زمانی که این نکات مورد توجه قرار نگیرد، نمیتوانیم رسانههای محلی خوبی باشیم و در واقع میتوان گفت که محتوای محلی ما دچار سکته است و در چنین فضایی، کپیبرداری از خبرگزاریها و رسانههای دیگر به یک عادت تبدیل میشود.
بهطور کلی، دورنما و آیندهی روزنامهنگاری محلی را چهطور میبینید؟
من فکر میکنم این روند که تعداد زیادی از رسانههای ما که فقط اسمی از آنها مانده و وجود خارجی ندارند همچنان ادامه پیدا میکند و رسانههای فعال به تعداد انگشتان دو دست خواهد رسید ولی اینکه فکر کنید رسانههای محلی و روزنامهنگاری محلی از بین میرود؛ به هیچوجه اینطور نیست. ما در دوران گذار و در حال پوستاندازی رسانهای هستیم و در این میان، آن دسته که در این دوران گذار بدانند چهطور باید مسیر را پیش بروند، باقی مانده و ادامه میدهند و از مابقی که با اهداف دیگری وارد حوزهی رسانه شدهاند، چیزی بر جا نمیماند. / الف
نظر خود را بنویسید