فردایکرمان ـ گروه جامعه: بررسی آمارهای رسمی مرکز آمار ایران نشان میدهد آمار طلاق در کشور که در سالهای ۹۶ تا ۹۸ با روند نزولی همراه بود، در سال ۹۹ با ثبت «۱۸۴ هزار و ۶۵۴ رویداد» افزایش یافت و بیشترین آمار طلاق طی چهار سال اخیر، در سال گذشته به ثبت رسیده است. همچنین در بهار امسال «۴۱ هزار و ۷۵۷ رویداد» به ثبت رسیده است که این آمار در قیاس با مدت مشابه در بهار ۹۹ با رشد ۱۶.۴ درصدی همراه بوده است.
نکتهی مهم اینکه مطابق این آمار، در حالی طی سالهای ۹۶ تا ۹۹ آمار طلاقهای ثبت شده در «پنج سال نخست زندگی مشترک» رو به کاهش بوده است؛ اما در مقابل آمار طلاق «افرادی که ۱۰ تا ۲۹ سال در کنار یکدیگر زندگی مشترک داشتهاند» رو به افزایش رفته و بیشترین آمار این طلاقها نیز در سال ۹۹ به ثبت رسیده است. این آمار بیانگر طلاق افراد میانسال و یا سالمند است که کارشناسان آن را «طلاق خاکستری» مینامند و نسبت به شدت گرفتن آن هشدار میدهند.
به گزارش فردایکرمان به نقل از ایسنا سراسری، میانگین «طولمدت ازدواج» قبل از اولین طلاق نیز از ۹ سال برای سالهای ۹۶ تا ۹۸، به ۱۰ سال در سال ۹۹ رسیده است.
در واقع طی سال گذشته ۵۱ هزار و ۶۵۳ طلاق برای زندگیهای مشترک با طول مدت ازدواج یک تا پنج سال، ۴۴ هزار و ۴۹۶ طلاق برای زندگیهای مشترکی با مدت ازدواج پنج تا ۱۰ سال و ۳۱ هزار و ۵۹۴ طلاق برای زندگیهایی با طول مدت ازدواج ۱۰ تا ۱۵ سال به ثبت رسیده است.
بنابراین اغلب طلاقها در پنج سال نخست زندگی مشترک رخ میدهند که میتوان بخشی از علت آن را به عدم شناخت کافی دختر و پسر از یکدیگر به هنگام ازدواج معطوف دانست.
همچنین ۴۱ هزار و ۷۵۷ رویداد طلاق در بهار ۱۴۰۰ به ثبت رسیده است که این آمار در قیاس با آمار مشابه خود در بهار ۹۹ با رشد ۱۶.۴ درصدی همراه بوده است.
آمار طلاقها به تفکیک «طول مدت ازدواج» در بهار ۱۴۰۰ نیز نشان از افزایش طلاقهای ثبت شده در این فصل و در قیاس با آمار بهار ۹۹ میدهد.
بررسی آمارهای رسمی بین سالهای ۹۶ تا ۹۹ نشان میدهد که بیشترین طلاقهای ثبت شده طی چهار سال اخیر معطوف به زندگیهای مشترکی با طول مدت ازدواج یک تا پنج، پنج تا ۱۰ و ۱۰ تا ۱۵ سال میشود.
همچنین مطابق این آمار، درحالی طی سال ۹۶ تا ۹۹ آمار طلاقهای ثبت شده در پنج سال نخست زندگی مشترک رو به کاهش بوده است؛ اما در مقابل آمار طلاق افرادی که ۱۰ تا ۲۹ سال در کنار یکدیگر زندگی مشترک داشتهاند، رو به افزایش رفته و بیشترین آمار این طلاقها نیز در سال ۹۹ به ثبت رسیده است، از سوی دیگر همواره طی این سالها ( چهار سال گذشته) حدود چهار درصد از آمار طلاق نیز به زندگیهای مشترکی با طول مدت ازدواج بیش از ۲۹ سال باز میگردد.
با این حال گرچه شاید آمار چهار درصدی طلاق زوجینی که بیش از ۲۹ سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتهاند در نگاه نخست ناچیز به نظر برسد اما به قدری قابل تامل است که کارشناسان از آن به عنوان «طلاق خاکستری» یاد کرده و نسبت به شیوع این پدیده در افراد بالای ۵۵ ساله هشدارهایی دادهاند.
از سوی دیگر با وجود نوسانهایی در افزایش و کاهش طلاق با طول مدت ازدواج ۲۹ سال و بیشتر طی سالهای ۹۷ و ۹۸، آمار این دسته از طلاقها در سال ۹۹ افزایش داشته است، به طوری که بیشترین طلاق ثبت شده با مدت ازدواج بیشتر از ۲۹ سال طی چهار سال اخیر با ثبت ۷۸۸۴ طلاق، معطوف به سال ۹۹ میشود.
در واقع آمار طلاقهای ثبت شده با طول مدت ازدواج بالای ۲۹ سال بیانگر طلاق افراد میانسال و یا سالمندی است که تا پیش از این سنین، ناکارآمدی زندگی مشترک را تجربه کرده اما به دلایل مختلف از حل مشکلات خود سر باز زده، سعی در نادیده گرفتن یا انکار مشکلات داشته و یا خود را با مسائلی دیگر از جمله تربیت و بزرگ کردن فرزندان مشغول کردهاند تا این واقعیت را نادیده بگیرند.
دکتر ربابه نوری، عضو تیم تخصصی مهارتهای زندگی در انجمن ازدواج و خانواده کشور، به بیان چرایی طلاق افراد در دوران میانسالی و یا سالمندی از منظر روانشناختی پرداخت و از جمله دلایل این طلاقها پس از قریب به ۳۰ سال زندگی مشترک را «بحران میانسالی»، «آشیانه خالی»، تحمل اختلافات به قیمت بزرگ کردن فرزندان، امید به تغییر و بهبود این اختلافات با گذشت زمان و یا نبود شرایط لازم برای جدایی در ایام جوانی و امید به کمک مالی و اقتصادی فرزندان برای فراهم کردن امکانات زندگی مستقل پس از بزرگ شدن آنها عنوان کرد.
این روانشناس با بیان اینکه طلاق در دوران میانسالی و سالمندی، میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، درباره «بحران میانسالی» به عنوان یکی از این دلایل گفت: «افرادی که خیلی خوب خود را نمیشناسند با ورود به ۴۰ و ۵۰ سالگی احساس میکنند که عمرشان هدر رفته و در عین حال در این ۴۰ یا ۵۰ سال، زندگی خیلی خوبی نداشتهاند. از این رو تصور می کنند هم اکنون باید در زندگی خود تغییرات اساسی ایجاد کنند. بعضا فکر میکنند در ازدواج خود گیر کردهاند و نصف عمرشان رفته است. با این تصور که مگر چقدر میخواهند زندگی کنند؟، تصمیم میگیرند که باقی عمرشان را آنگونه که دلشان میخواهد زندگی کنند. در واقع افراد در بحران میانسالی احساس میکنند عمرشان از دست رفته و از این رو تلاش میکنند باقی زندگی را آنطور که خودشان فکر میکنند درست است در دست بگیرند».
وی معتقد است که همواره از جمله مواردی که میتواند منجر به طلاق در دوران میانسالی و سالمندی شود، توجه به فرزندان و نادیده گرفتن اختلافات زوجین به خاطر آنهاست.
این عضو هیات علمی دانشگاه افزود: «زمانی که فرزندان به دنیا میآیند توجه والدین را به خود جلب کرده و پس از تولد فرزندان، زوجینی که دچار تنش و درگیری با یکدیگر بودند به اصطلاح دلشان نمیآید از یکدیگر طلاق بگیرند. علاوه بر آن نیز خانوادههای زوجین با تولد نوهها اجازه طلاق را به آنها نمیدهند و سعی در کنار هم نگه داشتن زوجین دارند. در واقع با تولد فرزندان سر زوجین با بزرگ کردن بچهها گرم میشود و اینگونه متوجه اختلافات اساسی خود با یکدیگر نمیشوند».
وی ادامه داد: «بعضا در این شرایط والدین صبر میکنند بچهها بزرگ شوند و بتوانند امکاناتی برای زندگی مستقل مادر یا پدر فراهم و یا خانهای مستقل برای آنها اجاره کنند. این امر خیلی مخرب است چراکه بحران خانواده تنها بر روی یکی از فرزندان تخلیه میشود و میتواند مشکلات بسیار جدی را ایجاد کند. در واقع این امر جزو پدیدههای مخرب خانوادگی است که والدین تا بزرگ شدن بچهها صبر میکنند تا امنیتی به دست آورده و سپس طلاق بگیرند».
عضو تیم تخصصی مهارتهای زندگی در انجمن ازدواج و خانواده کشور، به پدیده «آشیانه خالی» نیز اشاره کرد و گفت: «بر این اساس وقتی فرزندان بزرگ می شوند و آخرین فرزند از خانواده بیرون میآید، پدیده آشیانه خالی رخ میدهد. در این حال، زوجی که پیش از بچهدار شدن با هم اختلافات اساسی داشتند و به دلیل تولد فرزندان این اختلافات را تحمل میکردند؛ اکنون حرفی برای گفتن با یکدیگر و دلیلی برای زندگی کردن با هم ندارند چراکه تاکنون این فرزندان بودند که پدر و مادر را کنار یکدیگر نگه داشته بودند و اکنون با رفتن فرزندان از خانه پدری، زوجین احساس میکنند که دلیلی ندارد کنار هم باشند. در این میان در نبود فرزندان دوباره اختلافات قبلی باز میگردد و چون زوجین نمیتوانند این اختلافات را حل کنند از یکدیگر طلاق میگیرند».
به گفته نوری، طبق تحقیقات چند دهه اخیر، زوجینی که رابطه سردی دارند و سردی عاطفی عمیقی بین آنها اتفاق افتاده، خوشی، شیطنت، صمیمت و علاقهای بین آنها وجود ندارد، پس از مدت طولانی نظیر ۲۰ و یا ۳۰ سال زندگی مشترک از یکدیگر جدا میشوند.
این روانشناس یادآور شد: «بنابراین خیلی مهم است که زوجین با یکدیگر خوشی، ماجراجویی، همکاری و برنامهای مشترک داشته باشند. در واقع انجام فعالیتها و تجارب مشترک و داشتن شوق و نشاط در کنار یکدیگر می تواند از طلاق زوجین به ویژه در سالهای آخر زندگی جلوگیری کند. بعضا زمانی که میان زوجین هیچ شیطنت، گردش و گفتوگویی وجود نداشته باشد این افراد بیان میکنند که نمیدانند دلشان به چه چیز همسر خوش باشد و از این رو تصمیم به طلاق میگیرند چراکه هیچ رابطه گرم و ذوق و شوقی بین آنها وجود ندارد».
سر پیری و معرکهگیری؟
این روانشناس در بخش دیگر سخنان خود در پاسخ به این سوال که بعضا دیدگاه مردم نسبت به طلاق پس از ۳۰ سال زندگی مشترک این است که زوجین سر پیری به معرکهگیری رسیدهاند و این انتظار وجود دارد که افراد با افزایش سن و تجربه در زندگی مشترک به پختگی در روابط خود رسیده باشند، توضیح داد: «ما انتظار داریم افراد با افزایش سن به خرد رسیده و به اصطلاح پیر خردمند و پیر فرزانه شوند، به یک جهانبینی رسیده و بتوانند مسائل شخصی خود را به خوبی مدیریت کنند اما واقعیت این است که علت این طلاقها باید بررسی شود. طلاقهایی که با دلایلی نظیر زندگیام از دست رفته، عشق را تجربه نکردهام و اکنون برای تجربه عشق طلاق میگیرم انجام شده باشند خیلی پخته به نظر نمیرسند و از سوی دیگر اگر دلیل این طلاقها منطقی و رشد دهنده باشد میتواند اقدامی شجاعانه نیز تلقی شود چراکه فرد صلاح زندگی خود را بر حرف و قضاوت مردم ترجیح داده است».
نوری با تاکید بر اهمیت سنجش علت طلاقها و عدم قضاوت این افراد افزود: «نمیتوان تمام افرادی را که پس از ۳۰ سال زندگی مشترک طلاق گرفتهاند را افرادی نابالغ در نظر گرفت بلکه برخی از این طلاقها نیز اقدامی شجاعانه است چراکه ادامه دادن زندگیهای بیکیفیت میتواند منجر به آسیب دیدن افراد شود و از سوی دیگر نیز هر طلاقی هم اقدام شجاعانهای محسوب نمیشود بلکه باید دلایل طلاق سنجیده باشد».
این هیات علمی دانشگاه خوارزمی تاکید کر: « باید بدانیم زنان و مردانی که در این سن و پس از مدت طولانی زندگی مشترک طلاق گرفتهاند افراد ناسازگار و ناسالمی نیستند و در مقابل نیز تمام افرادی که یک ازدواج بدون کیفیت را جلو میبرد نیز افراد دارای مهارت حل مساله و توانمندی بالایی نیستند چه بسا بعضا بخاطر ترس از آبرو زندگی را پیش میبرند». /الف
نظر خود را بنویسید