فردایکرمان - سیدمحمدعلی گلابزاده*: از روزی که نخستین یزدیتبار، یعنی محمد مظفر میبدی، بنیانگزار مسجد جامع مظفری و سرسلسلۀ آلمظفر بر اریکۀ حکومت کرمان تکیه زد، قریب هفتصد سال میگذرد. در این مدت هر 44 سال یک بار، یزدیتباری حکومت کرمان را به عهده داشته، هرچند که این اتفاق دارای نظم خاصی نبوده، مثلاً بعد از محمد مظفر و فرزندانش، سیصد سال گذشت تا در روزگار شاه عباس بزرگ «جلالا محمد» حاکم کرمان شد. مردی که به پاس پیروزیهایش در نبردهای گوناگون و خدمات ویژهاش به شخص شاه این پاداش را دریافت کرد.
چیدمان بقیۀ حاکمان یزدیتبار کرمان نیز همین وضعیت را داراست، تا آنجا که در برخی موارد به فاصلۀ زمانی زیاد و در بعضی موارد با زمانی اندک صورت گرفته است.
در این میان، دکتر محمدعلی طالبی، شانزدهمین آنها به شمار میرود به ترتیب: محمد مظفر میبدی، شاه شجاع مظفری، سلطان شبلی، شاه جهانگیر، سلطان عمادالدین احمد، سلطان ابویزید (همگی از سلسلۀ آلمظفر)، جلالا محمد، محمد مؤمنخان یزدی، محمد تقیخان یزدی، علینقیخان، محمدحسنخان، محمداسماعیلخان (پسران محمد تقیخان)، سعیدی فیروزآبادی، زارع میرکآباد، محمد علی کریمی).
نکتۀ مهمی که در خصوص همۀ فرمانروایان یزدی حاکم بر کرمان وجود دارد، ردّ پای روشن، خدمات صادقانه و گاهی فداکاری بیحد و حصر، برای خدمتگزاری به مردم کرمان است و حال آنکه ما این وضعیت را مثلاً در حاکمان بختیاری کرمان ـ که اتفاقاً تعدادشان هم کم نیست ـ نمیبینیم و یا حاکمان روزگار سلجوقی، زیرا اگرچه برخی آنها مانند ملک تورانشاه سلجوقی اسطورۀ خدمتگزاری بود – معذالک هرچه به پایان این حکومت صد و پنجاه ساله نزدیک شدیم، از بزرگیها کاسته شد و بر ضعفها و ندانمکاریها افزوده گردید، تا آنجا که به فروپاشی این سلسله انجامید.
برخی از این حاکمان یزدی، با چنان همت و تلاشی عرضۀ خدمت کردند که هرگز نامشان از صحیفۀ تاریخ زدوده نخواهد شد. از آنجمله محمد مظفر میبدی که بنای گرانسنگی چون مسجد جامع کرمان را برایمان به یادگار گذاشت. بنایی که چون نگینی بر تارک این دیار میدرخشد و یا محمدتقیخان یزدی که به قول مؤلف تاریخ کرمان، پس از فاجعۀ آقا محمدخانی که کرمان شهر کوران شده و فلاکت و تیرهروزی بر این دیار سایه افکنده بود، زیرا آقا محمدخان «قدغن نمود که دیگر چراغی کاشانه افروز احدی در این سرزمین نگردد و کسی رحل اقامت در آن ولایت نیفکند» (وزیری،١٤٠٠: ٧٥٨) در چنین وضعیتی بود که محمدتقیخان یزدی، خواهان عفو کرمانیها شد و زمانی که پسرش علینقیخان به حکومت کرمان برگزیده شد، از شهری ویران و جنگزده، دیاری آباد و قابل سکونت ساخت.
او حصار شهر را باز سازی کرد ـ قناتهای ویران را احیاء نمود ـ ساختمانهای فرو ریخته را از نو ساخت و «در اندک زمانی، آب رفته به جوی کرمان و کرمانیان باز آمد» (همان:758). البته از یزدیهای حقشناس جز این انتظار نمیرفت، زیرا کرمانیها پیش از این، نهایت کرامت را در حق یزدیها به جا آورده بودند. به قول «لارنس لاکهارت» در هنگامۀ یورش محمود افغان به کرمان، مردم نجیب این دیار، فوراً شخصی را به یزد فرستادند تا از فتنۀ این ناستودۀ افغانی، آنها را آگاه کند و چنین بود که یزدیها، حصار شهر را محکم کردند. مقدمات مبارزه را فراهم ساختند و چنان آمادگی به دست آوردند که محمود افغان، بیآنکه کمترین آسیبی به یزدیها برساند، با حسرت و اندوه، راه اصفهان را در پیش گرفت.
در این میان، با سه تن از آن 15 نفر حاکم، از نزدیک آشنا بوده و توفیق خدمتگزاری در زمان ۲ نفر از آنها را داشتهام. نخست سعیدی فیروزآبادی است که اگرچه در زمان استانداری او ... دانشآموز بودم اما به نقل از شادروان پدرم و بر اساس مدارک و مستنداتی که در کتاب «تاریخچه مسجد صاحبالزمان» عرضه کردهام، میتوان گفت این یزدیتبار نیز صادقانه و در نهایت اعتقاد و باور، کمر همت بست و یکی از خدمات او بخشی از سهم راهاندازی و ساماندهی جنگل قائم است که نیازی به تعریف و توصیف و نقشی که در سلامت مردم کرمان ایفا میکند، ندارد.
استاندار یزدی دیگری که در دهم دیماه ۱۳۵۸ ـ پس از حمید بهرامی به عنوان دومین استاندار زمان انقلاب اسلامی، این مسئولیت را پذیرفت، غلامعباس زارع میرکآباد فرزند خلف مهریز یزد است که در زمان ایشان مدیریت دفتر اجتماعی استانداری کرمان را به عهده داشتم و شاهد بودم که چگونه در آن روزهای نابسامان و چند وجهی، تلاش خود را بکار گرفت و در میان تنشهای ابتدای انقلاب، آرامش این دیار را رقم زد. او هماکنون مسئولیت مجمع استانداران کرمان را دارا است.
آخرین استاندار یزدی ـ پیش از دکتر طالبی ـ محمدعلی کریمی فرزند کهن سرزمین ابرقو یا ابرکوه است که در سال ۱۳۸۰ به این مسئولیت گمارده شد و تلاش کرد تا خدمات و رفتارش تداعی کنندۀ سرو دیرپا و سرافراز زادگاهش باشد. در سایۀ همین خدمات ارزشمند بود که پس از این مسئولیت، از سوی مردم حقشناس کرمان به نمایندگی مجلس شورای اسلامی برگزیده شد.
و سرانجام ـ دکتر محمدعلی طالبی که آمده است تا این سلسه سرافروزیها را ادامه دهد و نام نیک اسلاف یزدیتبار خود را پاس دارد. آنچه در این رهگذر بسیار امیدوارکننده است اینکه، دکتر طالبی ریشه در سرزمین مردان و زنان نجیب و بزرگوار یعنی کوهبنان دارد. نیاکان او از اهالی «موریآباد» هستند که امروز به شهرستان بافق وابسته است. اگرچه نه تنها موریآباد، بلکه تمامی شهرستان بافق، پیش از این به کرمان تعلق داشته که در اندک مقال، مجال پرداختن به آن نیست.
سایر امتیازات دکتر طالبی مانند دارا بودن نشان «فرزند شهید» پرورش او در خاک «دارالعباده»، تجربه در بخشهای گوناگون سیاسی و اجتماعی و فرهنگی، جوان و پرتلاش بودن و .... نشان از توفیق آیندۀ او در کرمان و بر آورده شدن آرزوی همۀ کرمانیها و یزدیهاست.
خدا را شاکرم که شرح این دو دلداده و یار و همراه را در کتاب «پیوندهای یزد و کرمان» عرضه کردهام و خوشبختانه چاپ دوم آن از تنور طبع بیرون آمده و در اختیار علاقمندان قرار دارد.
تداوم راه حاکمان یزدیتبار گذشته را برای دکتر طالبی آرزو دارم. منالله التوفیق
1 و 2 ـ وزیری، احمدعلی خان (1400) ، تاریخ سالاریه، تصحیح و تحشیه باستانی پاریزی ، چاپ 8، تهران: علم.
*رئیس پژوهشکده کرمانشناسی
نظر خود را بنویسید