فردای کرمان - گروه فرهنگوهنر: مهدی نمازیان، مترجم جوان کرمانی، سال گذشته موفق شد با ترجمهی کتاب «رسوایی قرن»، یکی از آثار مهم گابریل گارسیا مارکز را به مخاطبان مارکزدوست ایرانی معرفی کند. وی میگوید بیشترین علاقهاش در حال حاضر ترجمهی کتابهای فلسفی و روانشناسی است و دوست دارد مخاطبان عام را به مقولاتی که همگی فکر میکنند که درک آنها بسیار دشوار است، آشتی دهد. نمازیان عقیده دارد مخاطبانی که در جامعهی ما مطالعات روانشناسی و فلسفی دارند، بسیار کم هستند و این در حالی است که جامعهی ما به شدت از این ناآگاهی رنج میبرد.
به گزارش فردای کرمان به نقل از اعتماد آنلاین، این مترجم، متولد 1370 و فارغالتحصیل رشتهی زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه شهید باهنر کرمان است. رمان «طلسمهای عجیب آرتور پپر» اثر فدرا پاتریک، «لازم نیست بگویی دوستت دارم» اثر شرمن الکسی، «پول» (گزیدهای از کتابهای «انسان خردمند»، «انسان خداگونه» و «21 درس برای انسان قرن 21») اثر یووال نوح هراری و «اضطراب وضعیت» اثر آلن دوباتن عناوین چهار کتاب دیگر این مترجم است که از سال 96 تاکنون همگی توسط نشر نون و «رسوایی قرن» اثر گابریل گارسیا مارکز در سال 1398 توسط نشر کولهپشتی منتشر شدهاند.
نمازیان در گفتوگو با اعتمادآنلاین به بهانهی انتشار کتاب «رسوایی قرن» مارکز، اظهار کرد: «رمان «صد سال تنهایی» باعث شد که مارکز مشهور و ثروتمند شود و از همین روست که منتقدان، زندگی ادبی مارکز را به قبل و بعد از «صد سال تنهایی» تقسیمبندی کردهاند».
وی در ادامه خاطرنشان کرد: «کتاب «رسوایی قرن» که شامل تعدادی از مشهورترین و مهمترین مقالات روزنامهنگاری مارکز است، حاوی کدهای بسیار زیادی است که مخاطبان به هنگام مطالعه، دنیای مارکز و سبک نویسندگی وی را بهتر درک میکنند. به عنوان مثال از این مقالهها متوجه میشویم که مارکز علاقهی بسیار زیادی به عدد «صد» و واژههای «قرن» و همچنین «تنهایی» دارد. در «رسوایی قرن» مقالهای وجود دارد که در آن به کلید واژههای «صد سال تنهایی» اشاره شده است».
به گفتهی وی، رمان «طوفان برگ» که در واقع نوشتههای مارکز برای روزنامهای محلی بوده است و به صورت اتفاقی توسط یکی از دوستان مارکز جمعآوری شده است، پلی میشود برای ورود مارکز به دنیای داستان و رمان.
نحوۀ تالیف کتاب «رسوایی قرن»
نمازیان پیرامون نحوهی تالیف کتاب «رسوایی قرن» گفت: «مارکز در زمان حیات خود یک مرکز روزنامهنگاری را راهاندازی کرد و یکی از همکاران او به نام کریستو بالپرا که سابقهی دوستی با مارکز را داشته، بعد از فوت خالق «صد سال تنهایی»، تعداد 50 مقاله از بهترین و مهمترین مقالات این نویسنده را گردآوری و عنوان «رسوایی قرن» را نیز برای آن کتاب انتخاب میکند. «رسوایی قرن» در واقع عنوان یکی از مقالات موجود در این کتاب است».
وضعیت ترجمه در ایران
به گفتهی این مترجم وضعیت ترجمه در ایران را میتوانیم هم خوب و هم بد توصیف کنیم. نمازیان میگوید: «بنده با این جمله که وضعیت ترجمه در ایران بد است به صورت مطلق موافق نیستم. چراکه ما هنوز هم مترجمانی داریم که اخلاق حرفهای را رعایت میکنند و ترجمههایی که دارند نیز بسیار خوب است. ولی از طرف دیگر متاسفانه تعداد زیادی مترجم بد داریم. مترجمانی که خوشبختانه فعالیت آنها ادامهدار نیست. به عبارت دیگر مترجمی که بد باشد، سیر فعالیتش پس از مدتی قطع میشود. چراکه یک مترجم باید عاشق فعالیت خودش باشد و این دلباختگی فقط از یک مترجم خوب بر میآید».
وی یکی از راههای شناخت ترجمههای خوب را بر اساس ناشران حرفهای و خوب میداند و تاکید میکند: «ناشرانی که سیر آثار آنها، متعهد و حرفهای بودن را نشان دادهاند. ناشران خوب بعید است که با ترجمههای بد و غیرحرفهای خود را زیر سوال ببرند. دومین راه شناخت خود مترجم است و اینکه این مترجم چه پیشینهای دارد».
وی ادامه میدهد: «البته یکی از بیاخلاقیهایی که از جانب برخی مترجمان شاهدیم این است که در گفتوگوهایشان سعی میکنند با کوبیدن و نفی سایر مترجمان، خود را بالا ببرند. اگر واقعا یک ترجمه بد است این موضوع را باید از طریق استدلال ثابت کنیم».
نمازیان در ادامه میگوید: «ترجمه برای بنده همچون یک معماست. به این شرح که ما در آثار مختلف جملاتی را داریم که برای همزبانهای ما مبهم است و بنده به عنوان یک مترجم میخواهم که این جمله را به بهترین شکل ممکن ترجمه کنم. هنر مترجم نیز دقیقا زمانی ظهور میکند که موفق شود با درک کلی یک اثر بهترین واژه و جمله را انتخاب کند و به عنوان مثال اگر در زبان مبدا ضربالمثلی وجود دارد که ما آن را درک نمیکنیم، با انتخاب بهترین ضربالمثل مشابه کاری کنیم که مخاطب نزدیکترین حس را پیدا کند. معما نیز برای بنده پیدا کردن دقیقترین و بهترین عبارات برای ترجمه است».
تأثیر علایق مترجم در انتخاب کتاب
وی پیرامون آرمانهای خود در ترجمه میگوید: «بیشترین علاقهی من در حال حاضر ترجمه کتابهای فلسفی و روانشناسی است. البته کتابهایی در این زمینه که عموم مخاطبان جامعه نیز بتوانند مطالعه کنند. بنده دوست دارم مخاطبان عام را به مقولاتی که همگی فکر میکنند که درک آنها بسیار دشوار است، آشتی دهم. به عنوان مثال تعداد مخاطبانی که در جامعهی ما مطالعات روانشناسی دارند، بسیار کم هستند و این در حالی است که جامعهی ما به شدت از این ناآگاهی رنج میبرد. یا در زمینه فلسفه نیز همین مشکل وجود دارد. تجربه نشان داده است که مردم ما به سمت و سوی مطالعه کتابهایی میروند که با سهولت بتوانند آن را درک کنند و یکی از دلایل فروش بالای رمان در کشور نیز دقیقا همین موضوع است. البته این کتابها باید مفهوم کاربردی نیز داشته باشند و برای جامعه به معنی واقعی مفید واقع شود».
وضعیت شاخص های فرهنگی در ایران
نمازیان در پایان این گفتوگو دربارهی وضعیت نامناسب شاخصهای فرهنگی همچون مطالعهی کتاب و تولید اندیشه میگوید: «در جامعهای که رفاه نسبی برای مردم فراهم باشد، بدیهی است که مردم به چیزهای فرای روزمرگی و معیشت فکر میکنند. این در حالی است که در جامعهی ما حتی نویسندگان و نخبگانی که در حال تولید محتوا و اندیشهی جدید هستند، اکثرا باید به روزمرگیها و مشکلات معیشتی نیز فکر کنند. بدیهی است که در چنین وضعیتی ما از نظر تولید علم و فکر از جهان و کشورهای پیشرفته عقب میمانیم. واقعا در این شرایط باید مخاطبانی که کتاب یا روزنامه میخرند، مطالعه میکنند و به دنبال آثار فرهنگی و هنری هستند را تحسین کنیم. نویسندگان و هنرمندان جامعهی ما نیز امیدشان به همین مخاطبان است و قطعا اگر این امید از بین برود، شاهد مرگ فرهنگ کشور خواهیم بود». /پ
نظر خود را بنویسید