فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: آن روزی که ترامپ، محدودیتهایی برای سفر به ایران لحاظ کرد کسی از فعالان گردشگری ایران فکرش را نمیکرد بعد از این اتفاق، حوادث دیگری در راه است که کلا درِ گردشگری ایران را میبندد و همهی دستاندرکاران این بخش را خانهنشین میکند. پس از آن، حادثهی تلخ شلیک به هواپیمای اوکراینی و بعد هم همهگیری کرونا، بخت گردشگری را سیاه کرد. در این بین، راهنمایان گردشگری، کسانی که حرفهشان را دولت ایران بهرسمیت هم نمیشناسد، نه تنها از این خانهنشینی خسارت دیدند بلکه حمایتی هم در خور خسارتی که دیدهاند، تاکنون از آنها نشده است. گردشگری ایران کمکم در حال بیدار شدن از خواب سه ماههی بهاری است. راهنمایان گردشگری اما از چند ماه پیشتر از شیوع کرونا، بیکار شده بودند و آنها که کارشان فقط با گردشگران خارجی بود، از این فعال شدن تورها نصیبی نمیبرند و همچنان در تعطیلات اجباری هستند. امیرحسین حبیبزاده، یکی از این افراد است. او اهل شهرستان بم و پنج سال است که بهعنوان یک راهنمای حرفهای فرهنگیتاریخی فعالیت کرده است.
او ورودش به گردشگری، از سالهای 89،90 بهعنوان شغل دوم بود و همزمان، با پدرش که نمایندگی قلمچی در بم را دارد، همکاری میکرد. از پنج سال پیش اما، به گفتهی خودش، بر علاقهاش یعنی گردشگری متمرکز شد و راهنمای گردشگری شد شغل اول و آخر او که کرونا آن را از او و دیگر همکارانش گرفته است. گفتوگو با حبیبزاده را در ادامه میخوانید:
آقای حبیبزاده، این روزها که کرونا نمیگذارد گردشگری فعال شود شما مشغول به چه کاری هستید؟
بیکارم و خانهنشین. آخرین توری که من داشتم 27 دیماه 98 بود و از آنموقع تا الان یک ریال هم درآمد نداشتهام. میدانید، گردشگری در ایران همیشه با پست و بلندی مواجه بوده است. حتی قدیمیترها هم میگویند که فراز و نشیبهای زیادی را در این حوزه تجربه کردهاند و این وضعیت، حتی پیش از انقلاب هم بوده است؛ ولی بعد از برجام، مدتی بود که گردشگری ایران ثبات نسبی پیدا کرده بود اما با اتفاقاتی که پس از آن افتاد خیلی گردشگری ضعیف شد و حادثهی هواپیمای اوکراینی که رخ داد، تورها به صفر رسید. اگر هم گردشگری میدیدید، کسانی بودند که در ایران حضور داشتند و بعد از آن اتفاق، یکی پس از دیگری کشور را ترک کردند. در آن شرایط بودیم که یک ماه بعد، شیوع کرونا پیش آمد و دیگر هیچ توریستی نمیآید. شاید کمتر از 100 توریست الان در ایران باشند.
این توریستها چهطوری آمدهاند؟
اینها کسانی هستند که با ماشین خودشان سفر میکنند و به آنها کمپر میگوییم. قبل از شیوع کرونا به ایران آمدهاند، ولی بهدلیل بسته شدن مرزها نمیتوانند خارج شوند و به کشورهایشان برگردند. من چند روز پیش، چند توریست هلندی و استرالیایی در ارگ بم دیدم که گفت ما الان حدود سه ماه است در ایران هستیم و منتظریم مرزها همه باز شود و خارج شویم.
الان که سختگیریها و محدودیتها در حال کاهش است و سفرها شروع شده، امیدوار هستید راهنمایان گردشگری هم دوباره فعال شوند؟
من شخصا تا حالا تور ایرانی کار نکردم ولی کسانی که تورهای ایرانی کار میکنند کمابیش فعال میشوند. در همین تعطیلات عید فطر، میدیدم چند تا از دوستانم که در تهران کار میکنند، تورهایی را برای شمال و غرب کشور بسته بودند.
پس همچنان گشایشی در کار راهنمایانی که با تورهای خارجی کار میکنند ایجاد نشده است.
فکر میکنم حدود 10 راهنما در استان کرمان داشته باشیم که تورهای دور ایران را کار میکنیم. یعنی گردشگران خارجی که به ایران میآیند را از فرودگاه تحویل میگیریم و طبق برنامهی آژانس، آنها را به دور ایران میبریم. همهی این بچهها بیکارند. همکارانم در دیگر استانها هم همین وضعیت را دارند.
برای حمایت از راهنمایان دولت چه باید بکند؟ دولت تسهیلاتی را در نظر گرفته که آقای سعید، یکی از همکاران شما میگفت سود بالایی دارد و خیلی از راهنمایان نمیتوانند از آن استفاده کنند. نظر شما چیست؟
متاسفانه در سالهای اخیر، افراد زیادی وارد این حرفه شدهاند که اغلب آنها شاید دانش چندانی از گردشگری نداشته باشد و حتی دربارهی یک بنای تاریخی هم نمیتوانند صحبت کنند. کار به راهنمایان طبیعتگردی ندارم؛ ولی کسی که راهنمای تاریخی و فرهنگی است و کارت راهنما گرفته، لااقل چهار تا بنای تاریخی استان خودمان را باید بتواند معرفی کند ولی میبینیم افراد خیلی زیادی هستند که کارت گرفتهاند ولی این کار را بلد نیستند. اگر دولت قصد حمایت از راهنمایان را دارد، کسانی که بهصورت حرفهای فعالیت میکنند و شغل اصلی آنها راهنمای گردشگری است را شناسایی کند و به این افراد تسهیلات با درصد پایین بدهد. باید نقشی که راهنمایان گردشگری دارند دیده شود. توریستی که به ایران میآید شاید با یک ایرانی پنج، شش دقیقه بیشتر صحبت نکند ولی با راهنمایان بسیار در ارتباط است و همکاران ما همیشه سعی میکنند ایران را به بهترین شکل به آنها نشان دهند. ما همه میدانیم یکسری ایرادات و مشکلات وجود دارد ولی همیشه تلاشمان بر این است که نقاط مثبت کشور را به آنها نشان دهیم. مثل وقتی که میخواهیم از خانوادهی خودمان با کس دیگری بگوییم. راهنمایان بسیار دلسوزی در ایران داریم. براساس اهمیتی که این حرفه دارد میتوانم بگویم یک راهنمای گردشگری میتواند یک کشور را خراب کند و میتواند یک کشور را آباد کند. دولت باید قدر راهنمایان را بداند.
ولی در ایران، دولت حتی راهنمای گردشگری را یک شغل رسمی به حساب نمیآورد. درست است؟
دقیقا. البته مدتی پیش در مجلس شورای اسلامی در اینباره تصمیمی گرفتند ولی هنوز در عمل اتفاقی نیفتاده است. ما بیمه با کد شغل راهنمای گردشگری نداریم و راهنمایان، از شیوههای دیگری، خودشان را بیمه میکنند.
آقای حبیبزاده، برخی پیشبینی میکنند که با ادامهی این وضعیت، خیلی از راهنمایان حرفهای ما از چرخهی این فعالیت خارج شوند. خود شما آیا به این موضوع فکر میکنید که دیگر راهنما نباشید؟
من بیشتر دارم به مهاجرت فکر میکنم. البته این را بگویم که قبلا از کسانی بودم که اصلا دوست نداشتم از ایران خارج شوم ولی مدتی است که دارم به مهاجرت فکر میکنم. بهطور کلی اما فکر میکنم اگر واکسن و درمان قطعی برای کرونا پیدا شود، پیشبینی خود من این است که ما با یک سونامی گردشگری مواجه خواهیم شد.
خیلی از کشورها چنین پیشبینیای برای پساکرونای خودشان دارند. فکر میکنید برای گردشگری ایران هم اینطور باشد؟
بله. من اینطور فکر میکنم.
حتی با این وجههای که بعد از حوادث سال گذشته در دنیا پیدا کردیم؟
بله. این را براساس بازخوردی که از گردشگرانی که به ایران آمدهاند میبینم. کامنتهایی که در سایتهای گردشگری و فضای مجازی میبینم و پیشنهاداتی که برای سفر به ایران در این فضاها داده میشود، برای من این باور را ایجاد کرده که نگاه خیلی مثبتی برای سفر به ایران وجود دارد. ضمن اینکه قبل از کرونا هم، بلیتهای زیادی هم برای این ایام رزرو شده بود. میدانید که پیک گردشگری ایران از اواخر اسفند تا اوائل خرداد است و در سالهای گذشته، همیشه این ایام، ما راهنمایان دور ایران، تور داشتیم و مشغول بودیم ولی امسال، اولینبار است که در این روزها بیکار و خانهنشین بودهایم. ما درست در فصل گردشگری کشورمان گرفتار کرونا شدهایم. ولی پیش از این، رزروهای زیادی شده بود.
این سونامیای که از آن یاد کردید، منظورتان این است که در درازمدت اتفاق میافتد؟ یعنی مثلا در عرض پنج سال گردشگران زیاد میشوند یا در مدت کوتاهی پس از کرونا این تجربه را شاهد خواهیم بود؟
من فکر میکنم ناگهان پس از کرونا و وقتی مرزها باز شود، گردشگران زیادی به ایران خواهند آمد. این استدلال شخصی من است. حتی در هفتههای اخیر که مقداری محدودیتهای مربوط به کرونا کمتر شده، گردشگران ایرانی زیادی میبینیم که به کرمان سفر کردهاند و استان ما تا حدودی به مقصد سفر تبدیل شده است.
و پیشنهادتان این است که راهنمایان واقعی را در این روزها حمایت کنند تا برای روزهای رونق گردشگری با مشکل بیشتری مواجه نشویم. درست میگویم؟
بله. راهنمایان واقعی باید حمایت شود و اداره میراثفرهنگی و انجمن صنفی راهنمایان بهخوبی میدانند چه کسانی شغل اصلیشان بوده و هست. از این افراد که چند ماه است بیکارند حمایت شود. ما حتی در جریان افزایش قیمت بنزین هم خیلی ضرر کردیم. همهی تورهای گردشگری با اتوبوس و ون نیستند و گاهی ما راهنما ـ راننده هستیم. قبل از افزاش قیمت بنزین، حقوق ما مثلا روزی 800 هزار تومان بود. بنزین شد سه هزار تومان، ما باز هم همینقدر میگرفتیم و بنزین اختصاصی هم به ما ندادند. سال گذشته، در جلسهای در استانداری ما این پیشنهاد را دادیم و گفتیم به کسانی که در این حوزه فعالیت میکنند هم سهمیهی بنزین اختصاص دهید. مثلا همانطور که به یک وانت سیصد لیتر در ماه سهمیه میدهید، به راهنمایان هم بدهید. گفتند پیگیری میکنیم و تا الان هم که خبری نشده است. / الف
نظر خود را بنویسید